خانه / پرسش و پاسخ روانشناسی کودک / سن مناسب مهد کودک رفتن چند سال است؟ نظر روانشناسان در مورد بهترین سن برای به مهدکودک
سن مهدکودک

سن مناسب مهد کودک رفتن چند سال است؟ نظر روانشناسان در مورد بهترین سن برای به مهدکودک

از بین تمام تصمیمات مرتبط با فرزند پروری و تربیت فرزند که توسط والدین دلسوز گرفته می‌شود، دغدغه بهترین زمان برای رفتن به مهد کودک می‌تواند یکی از بزرگترین تصمیمات والدین برای زندگی فرزندان خود باشد. این تصمیم گیری اوایل کودکی می‌تواند روش‌های فراوانی را تعیین کند که کودک شما خود را در ارتباط با دیگران ببیند.

عوامل مهمی برای در نظرگیری سن مناسب فرستادن کودک به مهد وجود دارد. این مقاله تنها تمرکز خود را بر روی عوامل عاطفی و روانی خواهد گذاشت. مهارت های تحصیلی و سطح توسعه شناختی نیز باید در نظر گرفته شود. کمک از یک روانشناس کودک در ارزیابی اینکه فرزند شما جلوتر از سن خود است یا خیر، می‌تواند مفید باشد.

از چهار تا شش سالگی، کودکان ممکن است ازلحاظ رشد عاطفی و روانی متفاوت باشند. در اینجا فهرستی از سؤالاتی را تهیه‌کرده‌ام که به والدین عزیز توصیه می‌کنم در هنگام تصمیم گیری مهم برای فرستادن بچه به مهد کودک آن‌ها را در نظر داشته باشند.

آیا فرزند شما می‌تواند راه‌هایی برای آرام کردن خود در مهد کودک به کار ببرد؟

کودکان نحوه به آرامش رساندن خود را در سنین مختلف یاد خواهند گرفت. مربیان و دستیاران مهد کودک به‌طورکلی دلسوز هستند و در زمان ناراحتی یک کودک با او احساس همدردی می‌کنند. بااین‌حال آن‌ها یک کلاس پر از کودکانی دارند که باید با هریک از آن‌ها به‌گونه‌ای متفاوت ابراز همدردی کنند و خود را در ناراحتی آن‌ها شریک بدانند. ممکن است کودکان شما نسبت به زمانی که در خانه هستند یا زمانی که تحت مراقبت روزانه هستند، آرامش کمتری داشته باشد.

مراقب نشانه‌هایی باشید که نشان می‌دهد کودک شما در تلاش است تا در هنگام ناراحتی، خود را به آرامش برساند. اقدامات آرامش بخشیدن به خود می‌تواند شامل در آغوش گرفتن یک اسباب‌بازی موردعلاقه، درخواست در آغوش گرفته شدن، نقاشی یا رنگ‌آمیزی و غیره باشد. اگر فرزند شما مهارت های کافی برای به آرامش رساندن خود را نداشته باشد، شاید هنوز فرستادن او به مهد کودک زود است.

آیا کودک شما می‌تواند صبر کند؟

در یک محیط مهد کودک انتظار می‌رود که کودک:

  • دست خود را بلند کرده و صبر کند تا فراخوانده شود.
  • قبل از بیرون رفتن از کلاس بتواند در صف بایستید.
  • برای استفاده از سرویس بهداشتی اجازه بگیرد.
  • منتظر بماند تا صحبت‌های فرد مقابل تمام شود.

اگر فرزند شما برای منتظر ماندن مشکل دارد، ممکن است در کلاس درس چالش و درگیری‌هایی را با سایر دانش آموزان تجربه کند. البته بخشی از آموزش های خردسالی به کودکان کمک می‌کند تا مهارت های تأخیر در برآورده شدن خواسته‌ها را توسعه دهند. باوجوداین، اغلب برای یک کودک خردسال مهم است تا برخی از این مهارت ها را قبل از رفتن به مهد کودک تقویت کند.

شاید این مطلب هم برای شما مفید باشد: تقویت مهارت های زندگی در کودکان

آیا می‌توانید کودک خود را تغییر دهید؟

کودکان یک تا چهار ساله بازی موازی انجام می‌دهند که شامل نشستن یا ایستادن در کنار سایر کودکان است. باوجوداین، آن‌ها اصولاً به تنهایی با برنامه و قوانین خاص خود بازی می‌کنند. با بزرگ شدن کودک روش بازی هایی مانند “اتل متل توتوله” یا تنظیم یک تایمر برای گرفتن نوبت به‌صورت عادلانه را یاد می‌گیرد.

یک بچه مهد کودکی به‌احتمال‌زیاد باید اسباب‌بازی‌های خود را با دیگران به اشتراک بگذارد، به‌نوبت در یک بازی شرکت کند و با روش‌های ردوبدل کردن اشیا با سایر کودکان تعامل داشته باشد. این توانایی‌ها می‌تواند برای فرزند شما به‌منظور بهره‌مندی بیشتر از تجربه مهد کودک ضروری باشد.

شاید این مطلب هم برای شما مفید باشد: فواید بازی در رشد کودک

آیا فرزند شما از عبارات یا واژگانی برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند؟

 اگر کودک شما احساسات منفی مانند ناراحتی، خواب‌آلودگی یا ترس داشته باشد، آیا قادر به بیان احساسات خود با بزرگسالان است؟ اگر کودک شما فقط با گفتن آنچه اتفاق افتاده است احساسات خود را بیان کند (به‌عنوان‌مثال به‌جای اینکه بگوید من ناراحت هستم، “یا” احساس می‌کنم که مرا نادیده گرفته‌اند، بگوید: او با من بازی نمی‌کند.”)، برای معلم یا مربی، احساس همدردی برای کمک به کودک بسیار مشکل‌خواهد شد.

به نحوه بیان احساسات فرزند خود گوش دهید. اگر آن‌ها فقط احساسات خود را به‌عنوان سرزنش کردن، داستان‌پردازی، حالت دفاعی داشتن یا توضیحات مختصر بیان کنند، باید به کودک خود بیاموزید که از عبارات احساسی بیشتری استفاده کنند. وقتی‌که شما در مورد احساسات خود صحبت می‌کنید، می‌توانید از کلماتی مانند “نگرانی”، “غرور”  “ناامیدی”، “کج خلقی” و غیره استفاده کنید. لازم نیست روی توضیحات و داستان‌های طولانی تمرکز کنید که چرا چنین احساس خاص را دارد. برای بیان احساسات خود به‌طور مستقیم، فقط باید از یک کلمه صحیح استفاده کنید.

آیا کودک شما می‌تواند بنشیند و از دستورالعمل‌های ساده پیروی کند؟

اگر فرزند شما می‌تواند بر سر سفره بنشیند و در کنار خانواده خود غذا بخورد و آداب‌ورسوم سر سفره غذا خوردن را بتواند رعایت کند، احتمالاً در مهد کودک نیز خواهد توانست قوانین آنجا را رعایت کند. اگر فرزند شما می‌تواند از قوانین شما برای انجام بازی یا انجام کارهای دستی پیروی کند، به‌احتمال‌زیاد در مهد نیز می‌تواند قوانین این‌چنینی را رعایت کند.

آیا کودک شما دارای مهارت های مقابله با اضطراب جدایی است؟

رایج‌ترین شکایتی که من از والدین کودکان مهد کودکی می‌شنوم این است که وقتی والدین، آن‌ها را به مهد می فرستند، شروع به گریه کردن می‌کند. اضطراب جدایی کودک امری طبیعی است.

آیا کودک شما دارای خواهر و برادر است؟ کودک شما ممکن است تصور کند که خواهر و برادرهای او می‌خواهند پدر و مادرش را از او بگیرند و برای خودشان نگه‌دارند. رفتن به مهد کودک به همراه فرزند خود و بودن در کنار او در طول ساعاتی در مهد به آن‌ها اطمینان خواهد داد که می‌توانند مدت‌زمانی را با هر یک از والدین خود داشته باشند.

آیا فرزند شما قبل از ورود به مهد کودک فرصت‌هایی برای جدایی از والدین خود داشته است؟ گذاشتن کودک نزد پرستار بچه یا یکی از بستگان در طول سالهای قبل از رفتن به مهد کودک ممکن است به کودک شما کمک کند تا در آینده در زمان مهد دچار اضطراب جدایی نشود. می‌توانید یک هدیه را درجایی مخفی کنید و مکان آن را فقط به پرستار کودک بگویید تا زمانی که خانه را ترک کردید به کودک بدهد، با این کار حواس آن‌ها از فکر کردن به اینکه شما آن‌ها را تنها رها کرده‌اید، پرت خواهد شد.

آیا در منزل شما درگیری‌هایی وجود داشته است که باعث ایجاد اضطراب نهفته در کودک شود؟ اگر اضطراب به مسئله مهمی تبدیل‌شده است، مشاوره خانواده ممکن است برای شما مفید واقع شود.

آیا کودک شما ماجراجویی‌های خود را برای شما تعریف می‌کند؟

برای اکثر والدین بسیار مهم است که خیالشان از بابت فرزندشان راحت باشد که بتوانند آنچه را که اتفاق افتاده است درحالی‌که از یکدیگر جدا بوده‌اند با اعتماد به نفس کامل بیان کنند. به صحبت‌های فرزند خود در مورد دیدار با مادربزرگ، زمانی که در مهدکودک سپری کرده‌اند یا آنچه را که در یک گروه بازی انجام داده‌اند، گوش فرا دهید.

نه‌تنها مهم است كه كودك بتواند آنچه در مهد کودک موجب هیجان او شده است را برای والدین توضیح دهد، بلکه هرگونه نشانه‌های قلدری از سوی هم سن و سالان یا بی توجهی مراقبین را نیز بیان كند. كودك خردسال قادر نخواهد بود هر دقيقه از زمان بودن در مهد کودک خود را با جزییات کامل توصیف كند، اما بايد بتواند در مورد مهمترین اتفاقات آن روز صحبت كند.

آیا شما معتقدید که کودک شما آمادگی ورود به مهد کودک را دارد؟

به نحوه تعامل کودک با همسالان خود توجه کنید. به نحوه از بین بردن اختلاف به وجود آمده یا پیدا کردن راه‌حلی برای برطرف کردن ناامیدی او توجه داشته باشید. با خودتان در مورد آنچه از فرزندتان می‌دانید روراست باشید، زیرا ممکن است به‌آسانی برای معلمان قابل‌مشاهده نباشد.

به احساس درونی و قلبی خود اعتماد کنید. با روحیات فرزند خود از بدو تولد آشنایی دارید. مراحل رشد کودک خود را از بدو تولد تاکنون مشاهده کرده‌اید. از این اطلاعات منحصربه‌فرد برای کمک به تصمیم گیری مهم درباره زمان مناسب رفتن به مهد کودک فرزند خود استفاده کنید.

اگر هنوز مطمئن نیستید، می‌توانید در مورد هنجارهای رشد برای سن فرزندتان مطالعه بیشتری داشته باشید. می‌توانید در مورد نگرانی‌های خود با پزشک او و یا مشاوره کودک صحبت کنید.

چطور کودک را برای رفتن به مهد کودک آماده کنیم؟

مهارت ‌هایی که یک کودک قبل از مهد کودک رفتن باید یاد بگیرد:

تلاش کودکان پیش‌دبستانی برای از حفظ خواندن حروف الفبا و شعر، قابل‌ستایش است یا کودکی چهار ساله که می‌تواند تا ۱۰۰ به‌درستی بشمارد شایسته تشویق و توجه است. اما درواقع هیچ‌یک از این کودکان، مهارت‌های لازم برای ورود به مهد کودک را ندارند.

بله، ناگوار به نظر می‌رسد، اما دلایلی برای این اظهارنظر وجود دارد. لیست مهارت‌هایی که کودکان نیاز دارند در آموزش‌های اولیه دوران کودکی در آن موفقیت کسب کنند، نسبتاً کوتاه است و هیچ ارتباطی با قدرت حافظه کودک ندارد.

یکی از دلایلی که الفبا و شمارش صفرتا صد الزاماً برای کودکان مفید نیست، این است که هر کودکی با سطوح مختلفی از دانش قبلی وارد مهد کودک می‌شود.

پس چه آن‌هایی که ازلحاظ علمی کمی جلوتر و یا آن‌هایی که کمی عقب‌تر هستند، همه‌ی آن‌ها زمانی که به پایه‌های بالاتر برسند، حروف، اعداد و رنگ‌ها را یاد خواهند گرفت.

دلیل دیگری که موجب می‌شود حفظ ارقام، حروف، اسامی حیوانات و پایتخت استان‌ها در رشد مهارت کودکان در مهد کودک تفاوتی ایجاد نکند، این است، دانشی که بدون عمل باشد، ارزش محسوب نمی‌شود. این‌که یک کودک ۵ ساله نام پایتخت چین را می‌داند، به این معنا نیست که او اهمیت تاریخی و جمعیت شناختی شهر پکن را می‌داند( که لزومی هم ندارد بداند). در حقیقت، اگر کودکی که به‌ظاهر باهوش است، ولی نداند که اعداد در معامله کاربرد دارد و حروف می‌توانند یک کتاب خلق کنند، احتمال دارد در رشد تحصیلی عقب بماند.

چگونه هوش بچه را زیاد کنیم؟

دکتر کاترین اسمرلینگ، روانشناس خانواده و مربی سابق مهد کودک توضیح می‌دهد:” پنج سال اول زندگی یک کودک باید در حال تجربه دنیای پیرامون خود باشد. این تجربه باید درباره این باشد که در جهان آن‌ها چه می‌گذرد و یاد بگیرد چطور در این جهان نقش مثبتی ایفا کند. این مرحله، یک مرحله جدا از زندگی نیست. درواقع مرحله بسیار مهمی در رشد کودک است.”

شعر و الفبا خوب است اما از آن مهم‌تر این است که کودک بتواند تشخیص دهد که الفبا از حروف ساخته شده و آن حروف کلمات را می‌سازند و آن کلمات نیز می‌توانند داستان‌ها را خلق کنند. این یکی از دلایلی است که داستان خواندن والدین برای کودکان نقش مهمی در باسوادی و پیشرفت کودکان بازی می‌کند. دکتر اسمرلینگ، والدین را تشویق می‌کند کلمات را با اشاره نشان دهند، حالا چه آن کلمه در صفحات کتاب باشد، چه در تابلوهای تجاری در خیابان اصلی.

اسمرلینگ می‌گوید:”من فکر می‌کنم کودکان باید بتوانند پول را تشخیص دهند چون آن نوعی معامله است. اشیاء در جامعه ما ارزش دارند. ما برای اشیاء پول می‌پردازیم که آن پول با اعداد شناسایی می‌شوند.”  اسمرلینگ برای گسترش این ایده، از والدین خواست، همراه کودکان خود سکه‌های پول را جمع کنند، آن‌ها را بشمار‌ند و با آن هدیه‌ای بخرند.

می‌توان این کار را با جمع‌کردن تیله‌ها در یک شیشه انجام داد. یک تیله برای هر باری که کودک کاری را به‌درستی انجام می‌دهد. سرانجام، می‌توان آن تیله‌ها را با یک هدیه یا اسباب‌بازی مبادله کرد. این‌ها همه قدرت اعداد در زندگی را به کودک نشان می‌دهند و اسمرلینگ می‌گوید:”تمامی این آموزش‌ها کاربردی هستند زیرا کودک را قادر می‌سازند تا فعالیت مثبتی انجام دهد.”

ایجاد ذهنیت برای کسب مهارت‌های اجتماعی کودک و تقویت هوش عاطفی او قبل از مهد کودک بسیار مهم است. اینکه به کودک بگویید وقتی به مهد کودک می‌رود باید حواس خود را جمع کند، به معلم گوش دهد و مراقب رفتار خود باشد، یک‌چیز است اما اینکه آن‌ها درک کنند ( قبل از مهد کودک و در خانه ) که چرا این رفتارها اهمیت دارند، به‌مراتب مهم‌تر است.

به همین دلیل، والدین باید معیارهای مناسبی برای آموزش نظم و انضباط به کودکان داشته باشند و یک الگوی رفتاری برای فرزندان خود باشند. یعنی اگر والدین می‌خواهند فرزندان ارزش انعطاف‌پذیری، ادب و پیروی از قانون در زندگی را درک کنند، لازم است خود والدین از عبارات “لطفاً و متشکرم” استفاده کنند، در مقابل شکست‌ها به‌آرامی واکنش نشان دهند و از قوانین پیروی کنند.

 اسمرلینگ می‌گوید: شما باید کودکان خود را تائید کنید و به چیزی که می‌گویند خوب گوش دهید. شما باید با آن‌ها در سطح خودشان و نه در سطح یک بزرگ‌سال، صحبت کنید.

در ورای دانستن الفبا و شمردن اعداد، کودکان برای رشد به چیزی جز ایجاد انگیزه و برقراری ارتباط عقلانی، احساسی و جسمی با محیط اطراف خود نیاز ندارند.

اسمرلینگ اشاره کرد:”اینکه کودک در بین کودکان دیگر محبوب است تفاوتی ایجاد نمی‌کند؛ اینکه کودکان کمی کوتاه‌قد هم باشند تفاوتی ایجاد نمی‌کند. این‌ها نمونه‌هایی از ویژگی‌هایی هستند که به مراحل رشدی مرتبط هستند و به‌طور نامنظم و بی‌قاعده در سرتاسر زندگی یک کودک اتفاق می‌افتد و در اصل همه‌ی این نقص‌ها در آینده حل می‌شوند.

به‌هرحال اسمرلینگ به والدینی که احساس می‌کنند وقتی کودک قصد رفتن به مهد کودک دارد، با مشکل بزرگی روبرو هست و باید سریع کاری انجام دهند اشاره می‌کند که نیازی به نگرانی بیش‌ازحد نیست. او می‌گوید:” دخالت در رشد طبیعی کودک قبل از سن ۵ سالگی عواقب منفی به همراه دارد.”

منبع: www.goodtherapy.org

11 دیدگاه

  1. پسر ۳ساله دارم خیلی پرجنب وجوش هست وبسیارزرنگ وباهوش با اطرافیان راحت ارتباط برقرار میکنه ولی درمحیط عمومی با بچه های همسن خودش یا بزرگترها نه.مثلا تا دوتابچه توپارک میان سمتش میدوه میاد سمت من.یا مهد کودک بردم بدون من نمیمونه وهرکار کردم نشد تا ده روز رفتیم ولی فایده ای نداشت والان چند روزه نبردمش چون توحیاط بود وداخل کلاس نمیرفت ازمن جدانمیشد…به نظرتون چکارکنم؟

    • منم دقیقا شرایط شما رو دارم من حتی سه تا مهد عوض کردم و حدود دو ماه وقت گذاشتم اما جذب مهد نمیشه با مشاورم صحبت کردم گفته زمان بده اما من مجبورم نصف روز کودکم رو مهد بزارم . لطفا منم راهنمایی کنید

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی متخصص کودک و نوجوان

      بر اساس نظر دلبستگی بالبی، از تولد تا تا پایان دوران کودکی دلبستگی در کودک شکل می گیرد.
      مراحل دلبستگی: مرحله اول: تولد تا سه ماهگی: پاسخ دهی نامتمایز به انسان ها.نوزادان پس از تولد دوست دارند به صداهای انسان گوش دهند و به صورت انسان نگاه کنند. در ۵ یا ۶ هفتگی لبخند اجتماعی می زنند، این لبخند ها با تماس چشمی همراهند. به نظر بالبی، لبخند به علت اینکه نزدیکی کودک را به مراقب حفظ می کند باعث ایجاد دلبستگی می شود. همچنین غان غون کردن و گریه کردن هم باعث نزدیکی مادر و کودک می شود.
      مرحله دوم (۳ تا ۶ ماهگی): تمرکز بر آشنایان.در این مرحله نوزادان تنها بر آشنا یان لبخند می زنند. آنها به مرور پاسخدهی خود را محدود می کنند در دو یا سه نفر و یک نفر ( نماد مادر ) را ترجیح می دهند.در کنارش لبخند می زنند یا غان و غون می کنند.
      مرحله سوم ( ۶ ماهگی تا ۳ سالگی): دلبستگی شدید و نزدیکی جویی فعال. از ۶ ماهگی به بعد دلبستگی نوزاد به شخص خاص، روز به روز شدید تر و اختصاصی تر می شود. کودکان در ۷ یا ۸ ماهگی ترس از غریبه ها دارند. زمانی که بیمار باشند یا در موقعیت تا آشنا قرار بگیرند، واکنش شدید تری نشان می دهند.
      کودکان از ۶ ماهگی تا ۳ سالگی اضطراب جدایی دارند. نمی توانند به راحتی از مادر جدا شوند. مادر را به عنوان پایگاه امن در نظر می گیرند. در کنار مادر تا اندازه ای از مادر جدا می شوند، بازی می کنند، تا زمانی که مطمئن باشند مادر حضور دارد.
      در پایان سال اول کودکان از رفتارهای مادر می توانند به نتیجه برسند که مادر الگوی پاسخگوی مناسبی است یا خیر. هر چه مادر پاسخگو تر باشد کودک با امنیت خاطر بیشتری به کشف محیط می پردازد.
      مرحله چهار ( سه سالگی تا پایان دوران کودکی): رفتار مشارکتی. کودکان قبل از ۲ یا ۳ سالگی فقط به نیاز خودشان برای حفظ نزدیکی با مراقب توجه دارند و هنوز به هدف ها یا طرح های مراقب توجه نمی کنند. برای یک کودک ۲ ساله ، این آگاهی که مادر برای انجام کاری به خانه همسایه می رود کاملا بی معنا است. اما کودک ۳ ساله تا حدی درک می کند و تا حدی می تواند رفتار پدر یا مادر را زمانی که در کنارش نیستند مجسم کند. در این مرحله کودک بیشتر راغب است که به پدر یا مادر اجازه رفتن بدهد.
      پس کودک شما در این سن آمادگی جدایی از مادر را ندارد و نباید بر مهد رفتن ایشان اصرار کنید و به کودک خود آسیب بزنید.

  2. پسر من نزدیک به چههار سال سن دارد می خواستم ببرم مهد. ولی متاسفانه خانمم قبول نمی کند می گه هنوز جون سنش کم و خودش استقلال بعضی از کارها حتی خوردن غذا ندارد و دستشویی هم ما باید بشوریم درست و مناسب نیس در این سن. حتی اگر کسی هم اذیتش کند قدرت بیان کامل ندارد. خوب صحبت می کنه ولی کی چکارت کرد رو نمی تونه بگه

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      هر مادر آگاهی بهتر از هر کس دیگری فرزند خودش را می شناسد. بهتر است اول این مهارت ها را یاد بگیرد بعد وارد اجتماع بزرگ تری مانند مهد کودک شود.

  3. سلام ..من یک سوال دارم دخترم پنج ساله است ویک دفعه اخلاقش تغییر کرده ..حتی تومهدکودک نمیخاد بمونه تا دوهفته پیش بسیار دوست داشت مهدکودک رو. .وبسیار بازیگوش بود الان مدام میخاد درخانه بماند هیچ جایی رو دوست ندارد وبه من می‌چسبه وگریه میکنه و التماسم میکنه که نره مهدکودک ..ما با مربی مهدکودک و مدیر حرف زدیم میگه هیچی نشده والان موندم ما البته آلمان زندگی می‌کنیم دیگه به عنوان یک مادر موندم چیکار کنم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      فرزند شما در ابتدا راغب بوده که به مهد کودک برود. اما مدتی بعد از رفتن به مهد کودک امتناع می کند. این نشان می دهد که در مهد کودک اتفاقی برای فرزند شما افتاده است که قادر به بیان آن نیست. شاید دور از چشم مربی و مدیر کودک دیگری به ایشان آسیب زده است. حتی ممکن است تغییری در فضای مهد کودک به وجود آمده باشد. شاید جایی از مهد کودک را جدیدا دیده که قبلاً ندیده بوده است و به نظرش ترسناک آمده است، مثل دیدن یک انباری نامرتب.

  4. سلام وقت به خیر من دختر 3 ساله دارم که برای بردن به مهد گریه میکنه و از من جدا نمیشه حدود 3 ماه رفتم مهد و 3 تا مهد عوض کردم. اما علاقه ای نداره و گریه میکنه یکی از مهد ها که عالی و طبق اصول بود یه مربی جذب داشت فقط یک نفر برای جذب بچه ها بود حدود 20 جلسه یک روز درمیون رفتم اما بازم جواب نگرفتم .مربی گفت بزارش برو یکساعت دیگه بیاد وقتی نباشی میاد و بازی میکنه و وقتی ببین اومدی دونبال ش ترسش تموم میشه میفهمه میای . چون محیط شناخته و من رو شناخته این ترس طبیعی اما من خودم نگران بچه ضربه بخور و این کار رو نکردم . البته اینم گفت که اگر مجبور نیستی مهد بزاریش 6 ماه دیگه مجدد اقدام کن که بزرگ تر بشه . شرایط منم به شکلی سه روز نصف روز باید برم سرکار و کسی وندارم دخترم رو نگه داره. یک جلسه ام رفتار درمانی بردم بازی کرد با مشاور و پرس و جو کرد گفت رفتار و هوشش خوبه و چیز نگران کننده ای نیست . اضطراب جدایی داره که به مرور حل میشه . گفت میتونم چند جلسه ببرم که با بچه ها بتونه اشناش کنه چون به بچه هام ارتباط نمیگیره اصلا

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      فرزند شما هنوز آمادگی جدا شدن از شما را ندارد، هنوز اضطراب جدایی دارد، شما اگر دوست دارید کار کنید، باید فرزند خودتان را در مهد کودک اداره خودتان ثبت نام کنید که سر هر ساعتی به فرزند خود سر بزنید. یا چندین ماه قبل از جدایی از فرزند، پرستار قابل اطمینانی بگیرید که فرزند شما کاملا به ایشان اطمینان کند ، در طول مدتی که در کنارش نیستید تماس تصویری و صوتی می گیرید و به او اطمینان می دهید که به زودی برمی گردید. برای کودک سه ساله یک ساعت زمان بسیار طولانی است ، شاید به اندازه یک روز.

  5. سلام عزیزم وقتی پسرم نه ماهه بود اومدم سر کار. خودم احساس میکنم بعد از اون کم کم به ملافه وابستگی پیدا کرد و کم کم شیر خودم رو نخورد دیگه بعد از اون تا نزدیک دو سالگی شیر خشک خورد و خیلی راحت و کم کم شیشه رو ترک کرد. تو این مرحله اصلا اذیت نشد و اذیت نکرد. تا حدود دو سالگی هر روز خالش میومد خونه ما پیش پسرم. خیلی رابطشون هم خوب بود. از اوایل امسال هر روز صبح با خودم میذارمش مهد کودک. خیلی طول کشید تا با محیط مهد خودش رو وفق بده. ولی چند وقتی هست الان کنار اومده. ولی بازم با ملافه میره و میاد

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      متأسفانه فرزند خودتان را زمانی که کاملا به شما احتیاج داشته رها کردید. دلبستگی ایمن در فرزند شما شکل نگرفته است. فرزند شما مراحل سوگ جدایی از شما را پشت سر گذاشته است. اول گریه و زاری کرده، از شما عصبانی شده، شیر شما را نخورده، در مرحله بعد از شما نا امید شده و بالاخره وارد مرحله گسلش یا بریدگی شده و وابستگی به ملافه و مراقبت خاله را پذیرفته است. باز هم در حق ایشان کوتاهی کردید و ایشان را خیلی زودتر از موعد وارد مهد کودک کردید.
      بر اساس نظریه اریکسون اعتماد در سال اول در کودک شکل می گیرد، متأسفانه با این جدایی اعتماد کودک را هم خدشه دار کردید.
      بر اساس نظر ماهلر شما در این سن نقطه اتکا کودک خود هستید، کودک در این سن می خواهد دنیای اطراف خود را کاوش کند، اما در عین حال همان طور که اینزورث هم اشاره می کند می خواهد از وجود شما مطمئن شود.

دیدگاهتان را بنویسید