زنم بهم خیانت کرده چیکار کنم؟
سلام من به تازگی متوجه شدم همسرم با یه مرد دیگه تماس داشته. بعد از اینکه من متوجه شدم همسرم میگه که پسره چند بار تماس گرفته و همسرم و دوستش برای شیطنت شروع کردن از پسره په عنوان هدیه پول گرفتن هزار جور قسم میخوره که تا حالا دست هیچکس بهش نخورده ولی تو متن پیامهایی که من خوندم پسره دعوت کرده به خونش و زن من گفته بخاطر اینکه مادر شوهرم هست نمیتونم بیام.
خلاصه شدید فکر و روانم به هم ریخته. از طرفی دوتا بچه دارم پسر ۶ ساله و دختر دو ساله. حالا شدیدا بین زمین و هوا موندم با تمام این فکر و خیال که آیا زنم بهم خیانت جنسی کرده یا خیانت عاطفی و فکرهایی که ثانیه به ثانیه ولم نمیکنن و شرم دارم عنوان کنم.
نمیدونم باید چیکار کنم بخاطر بچه هام ذوب شدن خودم و ببینم و نذارم بچه هام بی مادر بشن یا به خاطر خودم جدابشم و برم دنبال یه شروع تازه!
از طرفی وقتی خانمم همه چی رو ده بار توضیح داده من نمیتونم باور کنم اصلا چطور میشه باور کرد چطور میتونم بهش اعتماد کنم حتی اگر باور کنم که خیانت جنسی نبوده چطور با خیانت عاطفی کنار بیام و هزار تا سوال این مدلی؟
اگر خودم تنها بودم تصمیم نهاییم فقط و فقط جدایی بود ولی بچه هام و حس پدر بودنم واقعا تو یه دوراهی سخت قرارم داده اینم بگم که چند روزه فهمیدم و اصلا هیچ بحث و جدل و دعوایی نمیکنم که بچه هام مضطرب بشن خشمم ثانیه به ثانیه بیشتر میشه فکرهای احمقانه به سرم میزنه و بدتر از همه این قضایا اینکه مردی که همسرم باهاش تماس داشته مستاجر خونه خودمه و میشناسمش. چند بار تا یک قدمی خونه پسره رفتم که بزنمش بکشمش نمیدونم به جرم تعرض بکشمش دادگاه باز بخاطر اینکه اسم بچه هام سر زبونا نیفته و نگن که مادرشون فلان و بهمان برگشتم لطفا کمک کنید.
پاسخ مشاور به پرسش ” زندگی بعد از خیانت زن “
احساسات شما کاملا درست و قابل درک است. متاسفانه بسیاری از مردان همانند شما مورد خیانت قرار گرفتن از طرف زن خود را تجربه می کنند. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، خیانت زن یکی از مهمترین علل طلاق از دیدگاه روانشناسی است.
بر طبق تحقیقات صورت گرفته، مرد بعد از خیانت زن یکی از سخت ترین آسیب های روانی را در زندگی تجربه می کند. این تجربه تلخ و احساسات بهم ریخته باعث می شود تا مرد به فکر طلاق بیافتد. تا با این کار برای رهایی از افکار منفی مبارزه کند. اما فکر تحمل زندگی به خاطر بچه ها موجب می شود در مرد با شک و دودل بودن در طلاق مواجه شود.
در پاسخ به سوال این مرد آسیب دیده از خیانت زن باید گفت، هیچیک راه مناسبی برای رهایی از افکار ناراحت کننده بعد از خیانت زن نیست. در حقیقت افکار و احساساست ریشه در درون شما دارد و فقط با تغییر نگرش و تبدیل افکار منفی به مثبت است که می توانید به آرامش درون برسید.
به عبارتی شما باید واقع بین باشید و این موضوع را شخصی نکنید. درست است که شما اکنون سرشار از احساسات منفی غم، خشم، کینه، ترس از آینده، انتقام و بی اعتمادی به همسر هستید اما این شمایید که می توانید با آگاهی و تمرین، مهارت مقابله با احساسات منفی را در خود تقویت کنید. به عبارتی، تا زمانیکه کنترل افکار و احساساتتان را در دست نگیرید، قادر به گرفتن تصمیم درستی در مقابله با خیانت زن تان نخواهید بود.
با مطالعه و افزایش آگاهی، خواهید دانست که دلایل زیادی برای خیانت زن به مرد وجود دارد. حتما همسر شما هم بنابر دلیلی وارد یک رابطه نامشروع شده است. بی توجهی مرد به زن و برآورده نشدن نیازهای عاطفی زن از طرف شوهر، اعتیاد شوهر، بی تفاوتی شوهر از دلایل سرد شدن زن از مرد است.
ادامه زندگی با زنی که خیانت کرده
سرد شدن زن به مرور منجر به طلاق عاطفی و گاهی خیانت زن می شود. خوشبختانه در مورد شما، به نظر نمی رسد خیانت جنسی اتفاق افتاده باشد اما این زنگ خطری در مورد ادامه زندگی مشترک شماست.
بهتر است از طریق گفتگو با همسر و تقویت مهارت ارتباط صحیح با همسر از نیازهای روحی و عاطفی همدیگر آگاه شوید. مطمنم هم شما و هم همسرتان حرفهای ناگفته زیادی برای گفتن دارید و اکنون فرصت مناسبی است تا از طریق احساس همدلی و گذشت، تصمیم به تغییر بگیرید و به خاطر همسر و فرزندان زندگی دوباره سرشار از عشقی را در کنار هم آغاز کنید.
با سپاس از همراهمی شما
سلام بنده مردی هستم ۳۵ ساله و ۱۴ ساله ازدواج کردم و دارای دو فرزند پسر هستم و متاسفانه یک بار ۱۲سال پیش و یک بار دوسال پیش بهم خیانت شده ولی به خاطر بچه ها مجبور شدم دوباره زندگی کنم و الان احساس میکنم دلش با من نیست و بالاجبار داره زندگی میکنه از طرفی دوساله گوشیو ازش گرفتم و عذاب وجدان دارم نه میتونم بهش بدم نه ندم راهنمایی میخوام ممنون
سلام خدمت شما من زنم دوماه پیش بهم خیانت کرده و با یک مرده مجرد بوده من دوتا بچه دارم یک پسره پنج ساله یک دختره شش ماه و نمیخوام آیندشون خراب بشه و الان زنم خونه پدرش هست آیا برگردونمش خونه یا طلاقش بدم زندگی بچه هام هم خیلی برام مهم هست و زنم میگه پشیمون هست ولی تو کاراش و تو رفتارش هیچ از پشیمونی نیست الان نمیدونم چکار بکنم نه راه پس دارم نه راه پیش بریدم ممنون میشم راهنماییم بکنین
سلام من 35 سالمه پانزده ساله ازدواج کردم دوتا بچه 14و 8ساله دارم دو ماهه فهمیدم خانومم بهم داشته خیانت میکرده اونم چندین بار و با چندین نفر دو ماه پیش گوشیش پشیم بود باز کردم دیدم با یه نفر تو تلگرام رابطه برقرار کرده بصورت فیلم از اونجا کنجکاو شدم و فهمیدم از پنج سال پیش که براش ماشین خریدم اول مزاحمش شده یه دندانپزشک بعد باهاش چند ماه رابطه جنسی داشته بعد ولش کرده اونم برای پر کردن جاش افتاده تو یه باند چند نفره که ازش فیلم هم گرفتن بعد یه سال به عمق فاجعه رسیده و دو سال از خونه بیرون نرفت ولی بعد دوسال که رفت دانشگاه دوباره شروع کرده تا اینکه من فهمیدم خیلی دوسش دارم الان دو ماهه دارم گریه میکنم کابوس میبینم ولی هر چه قدر میگم از خونه برو گریه میکنه به پاهام می افته،فرصت جبران میخواد،همش گریه میکنه،دو بار قرص خورده زیاد تا خودکشی کنی ولی بردمش بیمارستان اگه خانواده من یا اون بفهمند زنده نمیزارنش من الآنم دوسش دارم با اینکه باهام بد کرده ولی چون تا حالا بهش خیانت نکردم حتی تلفنی نمیدونم باهاش چیکار کنم،بهم میگه چون خیلی خوشگل هستم آنقدر دکتره بهش گیر داده تا بالاخره تو دامش افتاده و بعد ترک اون تو دام یه باند چند نفره افتاده که رم گوشیشو دزدیدن و ازش سو استفاده کردن ولی چون من فیلم رابطه هاشو دیدم باور نمیکنم موندم میخام خودمو بکشم چیکار کنم؟ خانومم خیلی خوشگله واقعا میگم و ده سال وفادار مونده مطمئنم ولی الان که این اتفاقات افتاده هر چی میگم برو از خونه ی من یا تهدیدش میکنم که به خانوادش میگم نمیره بچهها رو بغل میکنه گریه میکنه میگه بهم فرصت دوباره بده به پاهام میافته،میگه برم خودمو میکشم حتی یه روزحسابی دعواش کردم با بچهها رفت باغ یه عالمه قرص خورده بود و تادو روز تو بیمارستان بستری شد ولی به همه گفتم با وایتکس مسموم شده از پلیس هم خواهش کردم نگه قرص خورده و یه جوری تموم شد ولی خودم دارم دیوونه میشم میگم چرا چرا چرا من که همه جور رفاه رو براش تامین کردم از لحاظ جنسی و زناشویی براش کم نذاشتم حتی اندامش رو گفت میخام عمل کنم قبول کردم ولی چی شد ازش میپرسم فقط گریه میکنه میگه پشیمونم تو تله افتادم،ببخش من ولی میترسم خیلی از تکرار میترسم میگم اگه ببخشم بعد چند سال دوباره شروع میکنه چون ولش نمیکنن چیکار کنم همش بچهها گریه میکنن که بابا ببخش،بیرونش نکن ولی خودم چی تورو خدا راهنماییم کنید به آخر خط رسیدم
۱۳ سال پیش ازدواج کردم ، از بی خرد و تربیت ناصحیح بارها و بارها خیانت کردم و هر بارش همسرم فهمید و هر روز از من دور تر و دور تر شد ، تا خدا به ما دو فرشته داد ، من از خیانت دست کشیدم ولی اینبار همسرم به خیانت رو آورد. نمی تونستم ببرمش با خودم بیرون هر جا می بردمش هر مردی که میدید به وضوح سمتش کشیده میشد اصلا فرقی نمیکرد رفتگر باشه یا هر شغل دیگه ای ، فقط دنبال مردهای قوی بود
جناب خانوم بنده بهم خیانت کرده .. اونم با شوهر خواهرم که از قضا از قبل از نسبت فامیلی باهم دوست هم بودیم .. حالا این موضوع رو فقط من و خانومم میدونیم .. یعنی بنده متوجه شدم و تا امروز که یکسال میگذره به هیچ کس چیزی نگفتم .. بنابر بهانه های مختلف دیگه از شخص سوم همون شوهر خواهرم دوری کردیم. خانومم که خیلی اظهار ندامت میکنه ولی من به هیچ عنوان نمیتونم ببخشمش. دوتا بچه داریم .. یه دختر ۱۷ ساله و یک پسر ۷ ساله. تنها دلیلی که منو سردرگم کرده و نمیتونم تصمیمی بگیرم این دوتا بچه هستن
یکسال ونیم پیش ب همسرم خیانت کردم ولی رفتیم مشاوره منو بخشید و ازم خواست برگردم و زندگی کنیم تو این مدت سر هر موضوع بی ربطی اون قضیه رو پیش میکشه و اسم زنای خیابونی رو رو من میزاره من اشتباهمو قبول کردم ی اون هم حق میدم ولی روزی ک خواستیم دوباره زندگیمونو شروع کنیم خواست مشاور این بود ک گذشته رو ب روی هم نیاریم امشب دوباره بحثمون شد سر موضوع بی ربط و دوباره بحثشو پیش کشید و شروع کرد به توهین کردن و بعدم کتک منم گفتم بهتره عمرتو با همچین آدمی هدر ندی امشب خونه مامانش دعوت بودیم پای چشمم کبود بود میخواستم بپوشونمش دست خودم نبود اشکم دراومد تا دید گریه میکنم تمام وسایل اتاقو بهم ریخت و گفت زر زیادی زدی حقت بوده ولی من دیگه خسته ام من دوسش دارم خیلی هم زیاد نه بدون اون میتونم زندگی کنم نه با اون تنها نگرانیم تنهایی مادر و برادرم بعد از منه ولی واقعا دیگه نمیتونم به زندگی کردن ادامه بدم هربار تصمیمشو میگیرم ولی دلشو ندارم اما امشب مطمئنم که دیگه هیچی این دنیا رو نمیخوام من دیگه نمیتونم چیزی که بینمون خراب شده رو درست کنم دیگه نمیتونم تحمل کنم
سلام ۳۰ سالمه ۱۳ سالگی ازدواج کردم همسرم ۱۳ سال ازم بزرگتر من آدم احساسی هستم و همسر درونگرا هیچوقت درکم نکرد پارسال با آقایی آشنا شدم ک اونم متاهل بود انگار بلد بود رفتار با یک زن چطوریه ولی متأسفانه نتونستم باهاش بمونم احساس عذاب وجدان داشت خفم میکرد چون هیچوقت اهل خیانت نبودم با اینکه زندگی نرمالی نداشتم خودم کات کردم البته در حد چت بود و دیدن همدیگه حتی دستمون هم بهم نخورده
وقت بخیر ..زنم بهم خیانت کرده دوتا بچه دارم یکی ۴ساله ویکی ۷ ساله یک ماه پیش فهمیدم طرف رو هم میشناسم از همسایگان خانه پدری همسرمه ، همسرم میگه فقط مکالمه وپیام بوده ، پرینت گرفتم دیدم موقعه هایی که سر کار بوده طولانی حرف میزدن وپیام میدادن طرف هم هم زن داره وهم بچه ، نمیدونم چکار کنم دارم دیونه میشم یه راه پیش رو بزارین تو رو خدا از طرفی هم همسرم داره میگه ببخشمش و بهش فرصت بدم.
سلام وقت بخیر یه پسر ۶ ساله دارم چند وقته متوجه شدم خانمم بهم خیانت میکنه به گفته خودش دوماه وهیچ کاری صورت نگرفته ولی با توجه به پیامهای که ردوبل شده و منم ازشون اسکرین شات دارم نشان میده رابطشون طولانی تر وغیره بوده هرچیم ازش سوال میکنم زیر بار نمیره خیلی حالم بده زندگی درد ناکی دارم ممنون میشم کمکم کنید.
سلام ببخشید خانوم من باکسی دیگری در ارتباط هست. سلام من به همسرم بدبین شدم وهمیشه نگرانم نمیتونم تنهاش بگذارم ودوستش هم دارم
مرد هستم 35 ساله. متوجه شدم همسرم بهم خیانت می کنه داغون شدم. روحی بهم ریختم
سلام خسته نباشید خانوم بنده با یه پسر مجرد در ارتباط تلفنی بودند و از طریق اینستا عاشق هم شدند هم پسره و خانوم بنده اظهار به علاقه به یکدیگر کردند خیلی برایم سخت بود ولی تصمیم به طلاق توافقی گرفتیم من و خانومم دختر خاله پسر خاله هستیم و یه پسر و یه دختر ۷ و ۶ ساله هم داریم. من خانومم را خیلی دوستش داشتم ولی الان بعد از خیانت زنم نمیدونم واقعا دوستش دارم یا نه. از زنم بخاطر خیانت متنفر شدم ولی دلم راضی به این جدایی نیست ولی چاره ای هم ندارم از اینده میترسم که زنم بهم خیانت کنه چون قبلا هم بهم گفته بود طلاقم بده و هیچ گونه اعتمادی بینمان نیست میخاستم ببینم هانومم و اون پسره واقعا همدیگه را دوست دارند.
سلام وقتتون بخیر باشه. من ماجرایی رو دیدم و میخواستم راجع به ابعاد مختلف اون بدونم. زن دایی من سه سال به دایی بنده خیانت کردند و اون مردی که با زن دایی من بوده متاهل بودند و بچه هم داشته و اینکه دایی من دو تا بچه با زن داییم داره و اینکه زن دایی من اون سه سال روکم کم خونه ی ما می اومدن و دابیم اینکه با خواهر و برادر هاش یکم اختلاف داره و زن داییم نمی ذاشت داییم خونه ی ما بیاد و بچه ها رو هم از ما دور میکرد و به خانواده ی ما هم گفته بود که به بابا بزرگم بگم که خونه ی اونها نره وگرنه ازش شکایت میکنم . و بعد از سه سال برادر زاده ی زن دایبم به داییم ماجرا رو میگه در ضمن اینکه دایی من عراق کار میکردند و ایران نبودند و زنش با بچه ها امانت مادر زن دایی من بودند و از خیانت هم مادر و خواهر زن دایی من خبر داشتند و الان هم همدستی دارند با زن دایی من میخوان که خیانت رو گردن داییم بندازن و براش این مدت پاپوش دوختن و اینکه دایی من اصلا نذاشتن که زن داییم خونه پدرش بره مگر دوبار که دزدی هم کرده بود از داییم و اینکه گوشی که با اون مرد حرف میزده باهاش هم پیشش بوده و و برده به مادرش داده که براش بشکنونه . و اینکه زن داییم و خانواده اش دختری که به داییم خیانت رو گفته بوده رو میخواستن دروغگو جلوه بدن و اینکه به همه گفته بودن که روژان با دایی من ارتباط داره و به چنور حسودی میبره و اینکه رفته به خانواده ی داییش گفته که من با داییم رابطه دارم و اینکه دایی من خانه تیمی داره با باجناقش و شب ها خانه تیمی میرن و پیش خانواده من هم گفته بوده که از ماجرای خیانتش خبر نداشتن گفته بوده که من چون میانه ام با داییم خوبه من باعث جر و بحث های خوانوادگیشونم و اینکه من دخالت میکنم در زندگیشون و اینقدر هم پشت سر من گفته بود که همه از من رو بر میگردند حتی خاله ی من دشمنونم شده بود و اینکه رفتن یک نفر رو اجیر کردند که بره مدرسه ی روژان و بگه که از طرف دایی من اومده و میاد اون رو میدزده و دایی من هم پیگیر کردند و ازشون شکایت کردند و الان و دایی من زن داییم رو برده خونه ی مادرش و میخواد که طلاقش بده و اینکه بگم که از ماجرای خیانت کسی خبر نداشته فقط داییم و زن داییم و مادرش و پدرش و روژان خبر داشتند دایی من حتی به برادر های زن داییم نگفته بودند که چنین ماجرایی دارند و من هم سه ماه بعد از اینکه داییم فهمید و اول نفر در خانواده هم بودم که خبر دار شدم داییم با من راحت بودند و بهم گفتند و من میخواستم که داییم آروم بشن و کاری بهشون نداشتم و کمکش میکردم که حالش خوب بشه اما چنین ماجراهایی هم برای من پیش اومد من چطور باید کمک کنم و دایی من باید چیکار کنند؟
زنم با فردی غریبه پیام بازی کرده والان حامله هم هست من بااین آبرو ریزی وازطرفی به خاطر حاملهگی تو دوراه موندم که طلاقش بدم یا نه
من توی خونه دوربین با ضبط صدا گذاشتم ولی دوربین جایی هست که تصویر زنم مشخص نیست و کابینت های آشپزخونه معلوم هست، ولی همه صداها واضح و شفافه، چند روز پیش با زنم بحثم شد و تصمیم گرفتم من خونه رو ترک کنم، حالا دادخواست طلاق داده و مدتیه بی خبر هستیم از هم، الان داشتم دوربین داخل خونه رو چک میکردم که متوجه حضور مردی که میشناسمش شدم و گپ و گفتی با زن من داشت و به اتاق خواب رفتند و از صداها مشخص بود زنا محصنه انجام شده.حال ۲ سوال ۱- با همین فیلم میشه زنای محصنه را ثابت کرد؟ ۲- اگر من باز هم دوربین رو چک کنم و ببینم که باز با هم رابطه نامشروع محصنه دارند میتونم همون لحظه زنگ بزنم مامور بیاد؟ زنم ۶ ماهه تمکین خاص بدلیل روابط خارج از عرف با من نکرده! اگر مامور بیاد که خوب اونا لباس میپوشن و دخول رو نمیبینند… تکلیف چیست؟ راهنمایی کنید لطفا
سلام پارسال فهمیدم خانومم به من خیانت میکند معلوم نشد چند ماه رابطه داشتند. بالاخره با تمام سختیهایش من بخشیدمش ولی الان ۴ ماه خونه خواهرش قهر کرده و رفته فکر میکنم باز رابطه کثیف خودشو شروع کرده چکار کنم؟ تک و تنها در خونه ۴ ماه کسی در خونمو نزده. شبها تا اذان صبح فقط کارم شده گریه و ضاری. میخوام خودکشی کنم چون تنها دلخوشهایم خانم بود و پسر بیست و یک ساله ام. با رتبه از دانشگاه سراسری قبود شد چند روز بعد با مادرش رفت الان تنها نیازم نبودم در این دنیای کثیفه. واقعا بعد خدا او را می پرستیدم. چرا با من چنین کرد؟ اهل بیان این هفته رو صبر میکنم اگر امدند و خانمم توضیح داد باز با قسم دادن به قرآن و جان پسرش میبخشم ش ولی اگر یکبار دیگر این چنین کند میکشمش اول او را بعد خودم
میخاستم با وجود خیانتی که زنم بهم کرده و با وجود یک دختر 6ساله که دوست ندارم بخاطر جدا شدنمون اون لطمه بخوره من باید چیکار کنم واقعا دارم دیونه میشم البته خانمم انکار میکنه میگه من این پسره که همسایمون بوده با دوست دخترش رابطش بهم خورده بود من میخاستم رابطشونو درست کنم من چند جلسه مشاوره هم رفتم حقیقتش دکتر بهم گفته متاسفانه با تستی که دوتاتون گرفتم شما شخصیتت والد هست خانمت کودک بیش فعال میخاستم بدونم با این تفاسیر میشه شخصیتهارو درست کرد واقعا با وجود دختر 6سالم که واقعا به خانمم حتی موقع خوابیدن شب بهش وابستست چکار باید کرد؟
ببخشیدمن همسرم چندماهی هس که ازم سرد شده پرخاشگری میکنه بهم نزدیک نمیشه البته میدونم با یه نفردوس شده موندم چیکار کنم لطفا فقط با پیام جواب بدین ممنون میشم. بزرگوارمن و همسرم ۱۸ساله ازدواج کردیم هردوشاغلیم متاسفانه از یک سال پیش متوجه ارتباطش با یک نفرشدم سعی کرد. متوجه کاراشتباهش بکنم ولی نشد رابطه ما هرروز کم رنگ شده مجبور شدم بهش حق طلاق بدم بهش گفتم موندن و رفتن خودت تصمیم بگیر یبارهم بخاطرش داروخورده بود اون پسره هم شدیدامیخوادش همسرم هم دوسش داره میگه بخاطرش بادنیامیجنگم همیشه درفضای مجازی باهم درارتباطن موندم چیکار کنم؟
سلام من متوجه شدم نامزدم با کسی در ارتباطه اون اسم دوستم رو دستش نوشته بود وقتی که متوجه شدم با تمام وجود نزاشتت بفهمم چیه بعد با ماشین که میرفتیم یه جا دیدم با طرف خندید بعد که سیمکارتش رو چک کردم از مخابرات متوجه شدم اون هزار تا پیام بهش داده و خلاصه داره بهم خیانت میکنه من الان یک ساله خیلی اذیت شدم نود در صد اوقات میخام ازش جدا شم گاهی اوقات دیوانگی میزنع به سرمو میخام برم دنبالش ولی بعدش خیلی زود پشیمون میشم و بلای که اون سرم آورده رو بهش فکر میکنم وو داغون میشم از طرفی اون اصلا تو این یک سالی که رابطه ای با هم نداریم اصلا ازم نخاسته ببخشمش و فقط میگه تو اشتباه میکنی بهم تهمت میزنی اصلا حتی یک بار هم به من یک پیام نداده و اینا منو وادار کرده که تا الان سمتش نرم من یه مشکل بزرگی برام پیشت اومده نمیتونم خودمو قانع کنم ولش کنم از طرفی من آدمی نیستم که ببخشم میدونم این زندگی دیگ زندگی نمیشه نمیدونم چیکار کنم دارم داغون میشم زندگیم سیاه شده از طرفی پدرش راضی شده که با گرفتن مبلغی توافقی جدا بشیم من نمیتونم تصمیم بگیرم نمیدونم چیکار کنم کمکم کنین
خانم من دانشگاه میر برحسب اتفاق مکالمه ضبط شده را شنیدم که با یک هم کلاسی بیشتر دررابطه با امتحان صحبت میکرد وبا آن خیلی راحت چیزهای که تو جلسه امتحان اتفاق افتاد به آن میگفت که من نگفته وبه آن گفته فردا صبح ساعت ۸ به بعد زنگ بزن نترس شوهرم پیشم نیست.
زن من که خارج بودم با یک مرد غریبه صحبت میکردن که گذر زمان اینو وابسته کرده بود حالا قطع رابطه کردن چجوری میتونم دوباره زنمو به خودم جذب کنم عاشقم باشه. حالم از اینکه خانمم عاشق اون بوده خب خوب نیست نمیتونم قبول کنم یکی جای منو گرفته بوده الان دوست دارم عاشقش کنم بفهمه من بهتر از اون بودم که اون اشتباه کرده بیشتر بیاد به سمتم
سلام دکتر من برای دومین بار متوجه خیانت زنم شدم. چند روزه خواب وخوراک ندارم. واقعا نمیدونم باید چکارکنم؟ ۲۰ساله زندگی میکنیم. من شوهر دوم این خانوم مطلقه بودم. در زندگیم کامله هیچ کمی نداره همه چی براش فراهم کردم. خانه داری میکنه. شاغل نیست و کلا خونه هست. دوتاپسر ۱۶ و ۱۸ ساله دارم. زندگی خوبی دارم. نخواستم خراب شه ولی باردومش نزدیک حدودا سه ساله رابطه طبق پرینت اکثرا باتلفن چون کم بیرون میره. شاید نمیتونم بگم چند بار با هم بودن ولی ذهنم داغونه باید چکار کنم؟
زنم بهم خیانت کرده و چند بارم دیدم سوار ماشینش شد و حتی یبار هم از در خونم اومد بیرون من چیکارکنم؟
با سلامی دوباره بنده یه مرد 42 ساله هستم دوتا دخترخدابهم داده 23 ساله با خانمم دارم زندگی میکنم توزندگی خیلی سختی کشیدیم خدایی .حتی همبن الانش هم همینطوره ولی خوب خودتون بهترمیدونیدهیچ مردوزنی باخیانت طرفش نمیتونه کناربیادکلا اخلاق ورفتارهمسرم تاغیرکرده هرپنج شنبه شب خونه نیست نمونه ش همین الان این اتفاق پانزده ساله شروع شده قبلاهم به خودم میگفتم نه تواشتباه میکنی خودم .خودم روآرام میکردم قبلاهاکمی بهتربودولی الان دوساله که بدترشده تاسوالی ازش میپرسم شروع میکنه به دادزدن وبهانه زندگی رومیگیره ومدام شکایت میکنه حتی بهم تیکه میندازه مثل ایرادقیافه هیکلم وغیره.الانم تازگیهامیگه تولیاقت نداری که حتی دستدد بهم بخوره زنهای دیگه خونه دارن من ندارم ماشین دارن من ندارم دندون هاشون کامپوزیته مال من نیست هزارایراد دیگه خودمم موندم چکار کنم یکی ازدخترهام ازدواج کرده بیست سالشه وکوچیکه هم هفده سالشه حتی روی اخلاق این دوتاهم تاثیرگذاشته ومن روبه پدرخودشون قبول ندارن بخاطرایرادهای که میگیره مثلا دخترفلانی باباش براش چکارمیکنه ولی توبی عرضه ی ونمیتونی این کارروانجام بدی.نزدیکه دوساله که مابهم رابطه زناشویی نداریم کنارهم میخوابیم ومثل دوتاغریبه البته یک متربینمون فاصله هستش واین به من پشت میکنه دیگه مطمعنم که داره خیانت میکنه وحتی طرف روهم میشناسم ولی نمیدونم چکار کنم الانش هم بخاطردوتادخترم دارم تحمل میکنم ونمیتونم ازشون دل بکنم نمیگم زندگی خوبی براش فراهم کردم اصلاتااونجایی که ازدستم براومده کوتاهی نکردم ولی نشده نمیدونم چرا.بارهااثرات کبودی روی قسمتهای بدنش رودیدم خوب معلومه مال چیه روگردنش حتی پشتش چه بالاوپایین البته موقع حموم رفتنش مثلا ارایشگاه میره باطرف تصویری صحبت میکنه وخودشون نشون می
سلام من به زنم شکردم متوجه شدم که داره بایه مرد درارتباته چیکار کنم طلاق بدم؟
زنم بهم خیانت کرده، یکسری تماس و گفتگو و فایل صوتی هم رد و بدل شده. میخوام شکایت کنم لطفا راهنمایی بفرمایید
من خانومم بهم خیانت با رفیقم بعد الان یک بار منفی رو دوشم هست و کلا فکرم همه چیزم ریخته به همدیگه. نمیدونم چطور باید کنار بیام و فکرم بسیار بسیار به هم ریختست الان هم جوری هست همش دارم فکر میکنم چطور این بار منفی رو رو دوشم بزارم کنار خیلی خیلی برام سخته
همسرو که خیلی دوستش دارم به من خیانت کرده چکارکنم؟ خیلی دوستش دارم و نمیخوام از دست بدمش هیچ تصمیمی ندارم .وقت راهنمای میخوام کمکم کنید. خانومم میکه خیلی دوستت دارم وهمش گریه میکنه میگه اشتباه کردم ببخش منو. ۲۳ ساله که زن من هست وهمه چیز در اختیارش بوده وهیچ کمکسری نداشته از لحاظ جنسی کم و کسری نداشته
سلام من ۷ساله بازنم زندگی کردم یه بچه ۳ساله دختر دارم تازگی ها متوجه شدم خیانت کرده چون عکس پیام دیدم از خانه فرار کرد رف پیش مادرش اولش کسی حرف م باور نمیکرد بعد متوجه شدن راست میگم الان خلاصه رسید ب جایی که طلاق توافقی دادیم هنوز دوماه نگذشته داره کم کم پشیمون میشه اما من دگه نمیتونم با خیانت کنار بیام خودشم میدونه برکرده مرده…اما من فقط فکر دخترم میکنم بچم پدری هست ……ایا طلاق دارم میدم بهتره. مشکل مالی نداشتم اخر ازش پرسیدم چرا خیانت گفت کم محبتی داشتی درصورتی فریب خورده بود من خودم پسرم میفهم پسری بخواد ب چیزی برسه دروغ میگه تا به هدفش برسه ..زن من نماز میخوند چادری بود باباش سپاهی ست من نمیدونم چی شد طول چند ماه این اتفاق افتاد. متاسفانه خیانتشو تو یک فیلمی که از طریق فضای مجازی فرستاده بودن برای هم دیدم حتی شکایتم کردم و زنم مجبور ب طلاق توافقی شد از ترس ابروش چون پدرش سپاهی بود میترسیدن از ابروشون …من فقط دلم بچم میسوزه زن منم متولد۶۶هسته ….نمیتونم با این موضوع کنار بیام الانم ففط فکر انتقامم که زهرم بریزم شاید اروم شم
سلام من ۲۵سالمه خانومم ۲۰ سالش یه سالی میشه بهم خیانت کرده همش بهانه ورابطه هم داشته مشکل ودعوا باخانوادش صحبت کردم چند هابار بخشیدمش اما اون باز خیانت کرد رفت امایه روز بخشیدمش امد باز صبح رفت با اون فرار کرد من الان سردم ازش نمی خوامش اون حتی شب ها توی غذای من قرص خواب میریخت الان یه سال نیم امده بچه دارشدیم خوبه ولی اعتماد ندادم بهش نمیتونم کنار بیام اصلا بااین مثاال چیکار کنم؟
سلام ۲۰ ساله ازدواج کردم ۵ساله پیش خانوم به من خیانت کرد ولی من ازش جدا نشدم تا الان هم طلاق عاطفی بین ما بود تازه ای یک سال اخیر دوستش داشتم ولی اون از خوابیدن بامن امتنا می کرد همیشه مرا تحقیر می کرد ۱۰ روز پیش پیامک دیدم که آقایی فرستاده براش که چرا با شوهرت رفتی بیرون وبه من دروغ میگی مثل یک خواندنم در جواب گفت با خانومت برو بیرون من وقتی فهمیدم هرچی بلد بودم باهاتون گفتم و گفتم بزنیم طلاقت بدم گفت که من را دوست دارد اطلاق نمی گیرد و این آقایی که پیام داده مزاحم دوستم هست شمارشو به من داده که من جوابش بدم و هیچ رابطه ای بین ما نیست از کجا بفهمم راست می گوید
سلام من یه دختره ۱۰ ساله دارم زنم بهم خیانت کرده دارم داغون میشم حدود ۱۶ ساله با هم زندگی میکنیم حدودیک سال میشه اخلاقش تغییر کرده یکی دو بار مچشو گرفتم به خاطر آبروم دخترم گذشت کردم ولی دوباره به کاراش ادامه داده خیلیم دوسش دارم موندم چیکار کنم فقط به فکر انتقامم تو رو خدا راهنماییم کنید نمیتونم با این خیانتش کناربیام.
خانومم بهم خیانت کرده و تصویری ازش دارم ولی دوستش دارم خودمم مرتکب این خیانت بهش شدم بچه ۱۸ ماهه دارم چطوری میتونم زندگیمو درست کنم و دوتایی فراموش کنیم
چند روزی متوجه شدم همسر من با پسری دوست هست تذکر دادم و با همسرم صحبت کردم دلیل ان را خواستم چند موضوع را مطرح کردن سعی کردم اون چند موضوع را حل کنم.و قول داد که به خاطر دو فرزندم دیگه تکرار نکنه…اما دو روز بعد دوباره متوجه شدم با ان پسر ارتباط داره و بد جوری هم عاشق اون شده..حالم خیلی بده احساس ناتوانی مدیریت زندگی را میکنم..دو فرزند دارم..و کارگر کارخانه هستم…لطف کنید راهنمایم کنید
۳۴سالمه رشته تحصیلی دیپلم شغل ازاد والا من یه دو هفته پیش فهمیدم که خانمم بهم خبانت میکنه رمز گوشیش رو پیدا کردم رفتم دیدم حسدم درسته بعد با چند نفر بوده خواستم ببینم رابطه جنسی برقرار شده البته خودم که میدونم با توجه به پیاماها ولی خواستم یه مشاوری هم از شما بگیرم
من یه زن متاهلم که بچه هم دارم و همزمان درس میخونم توی این مدت برای دانلود فیلمای درسی از یه کانال تلگرامی وی پی ان خریدم که صاحبش یه پسر جوون مجرد بود و طی چندین مکالمه از من اطلاعاتی گرفت بعد کلی خودشو شیفته و دیوونه من نشون داد و منم که از شوهرم هیچ محبتی ندیده بودم بهش علاقه شدید پیدا کردم هنوز فقط در حد چت بوده ولی الان هر کاری میکنم فراموشش کنم نمی تونم خیلی کلافه م لطفن راهنمایی م کنید
خانوم تو رو خدا بچسب به زندگیت من برای همین دلسوزی ِآسیبی دیدم که نگم بهتره دارم تاوان میدم بنظرم برید پیش مشاوره مشکلتون رو حل کنید با خیانت چیزی درست نمیشه بدتر خرابتر میشه
خدمتتون عرض کنم من ۱۳ ساله ازدواج کردم .امسال خانمم به علت مشکلات مالی شاغل شدند .متاسفانه یه روز صبح که درحال رفتن به سرکار بودند .تا من حاضر شدم برسونمشون ایسون رفتند من وقتی دنبالشون رفتم تا برسونمشون دیدم از مسیری میرن که مسیر دورتری هستش و برام سوال شد و از رور تعقیبشون کردم. بعد از چنددقیقه متوجه شدم مدام کوچه وخیابانهارو دارن ضربدی میرن و مدام اطراف رو نگاه میکردن به همین دلیل شکم بیشتر شد واسترس گرفتم. همسرم ۳۰ سالشونه و ثمره ازدواجمون یه دختر ۱۲ ساله هستش. خودم فوق دیپلم معماری دارم و همسرم دیپلم ناقص هستند. همسرم بعد چند بار چرخیدن تو کوچه وخیابون دیدم یه خودروی سواری چند بار بهشون نزدیک شد وبهم اشاره میکنن و بهم چیزی میگن. بعد دقایقی خودرو ایستاد وخانمم بعد نکاه کردن به اطراف سوار خودروی اون اقا شد .من در اون لحظه هیچ کاری نمیتونستم بکنم استرس گرفتم قلبم داشت مثل قلب یه گنجشک میزد تمرکز نداشتن کنترل روی دست وپام نداشتم به حدی که وقتی میخواستم تعقیبشون کنم چند باز ماشینم خاموش شد. خلاصه بعد کمی چرخیدن تو خیابانها در حالی که خیلی اطراف رو میپاییدن خانمم رو به محل کارس رسوند جلوی پاساژ .خانمم فروشنده یه فروشگاه لباس شده. بعد پیاده شدن همسرم تا من رسیدم دیدم راننده هم بعد رفتن خانمم دنبالش رفت داخل پاساژ تا من ماشینم رو یه جای مناسب پارک کردم رفتم داخل ندیدمشون تا اینکه دیدم خانمم داره از سرویسهای عمدمی داخل پاساژ میاد بیرون همیدگه رو دیدم همسرم پرسو جو کرد اینجا چیکار میکنی از کی اومدی منم انکار کردم ولی حالم خیلی خراب بود در حدی که خود همسرمم شک کرد. اون لحظه تصمیم گرفتم بهش هیچی نگم تا موضوع رو بررسی کنم وببینم مشکل از کجاست وچه حدی دچار مشکل شدیم .اون روز دوسه بار تا عصر که کار همسرم تموم میشه باهام تماس گرفت ومیخواست ببینه حالم چجوریه وچی میگم اما من به روش نیاوردم. تصمیم گرفتم چند روز تعقیبش کنم .فرداش موقع رفتن ازم پرسید میتونم برسونمش که گفتم نه کار خودم دیر میشه وباید برم .که اونم رفت به محض رفتن همسرم رفتم تعقیبش کنم که نمیدونم چطور غیبش زد و اصلا پیداش نکردم و چون دیدم نمیتونم پیداش کنم رفتم محل کارش دیدم اونجاست وقتی متوجه من شد ازم پرسید چی شده اینجا اومدی با شک وتردید .من چون نتونسته بودم پیداش کنم گیج بودم وعصبانی پرسیدم چطور اومدی در صورتی که میاده زود رسیدی ایشون هم گفت چون نرسوندمش مجبور شده کل مسیر رو بدوه به هر حال اومدم خونه دیگه سردرد و عصبانی بودم سر کار نمیتونستم برم. عصر که اومد بهم گفت چی شده چرا من تغییر کردم و یه طوریم بازم به روش نیاوردم و خاستم هنوز بررسی کنم اون روز پنج شنبه بود .خلاصه اون روز شب شد .هم خودم حال خوبی نداشتم و دیدم همسرمم اصلا از نظر روابط سرد شده و وقتی کمی فکر کردم دیدم چند وقتی هس کلا رابطه مون سرد شده ومن زیاد بهش فکر نکرده بودم و بخاطر چسزی هم که دیده بودم هزار تا فکر وشک تو سرم بود تا صبح زجر کشیدم .صبح دیدم دم صبح رفتن حمام و بعدش برای رفتم تیپ بهتری نسبت به روزهای عادی زدن وآرایش کرده بود. وقتی میخواست بره من خودمو زدم بخواب چون روز جمعه بود و من همه صبح جمعه ها تا نزدیک ظهر میخوابیدم بحساب بیدارم نکرد برسومنشون و بازم خودشون رفتن .بعد رفتنشون بازهم خواستم تعقیبشون کنم که باز هم نتونستم پیداشون کنم. این بار دیگه حقیقتا چون بازم نتونستم پیداشون کنم از تعقیبشون کلا نا امید شدم و دیدم اگه بخوام بحساب خودم با تعقیب کردنشون بررسی کنم فایده ای نداره
سلام وقت بخیر مشکل من از وقتی فهمیدم زنم بهم خیانت کرده باکسی رابطه داشته شروع شده هر کار کردم با موضوع کنار بیام نتونستم همش حس شک تو وجودمه و حس میکنم با اون شخص هنوز در ارتباطه دست به کارهای میزنم که نباید بزنم با اینکه خانمم میدونم با اون شخص در ارتباط نیست ولی بازم حس میکنم باهاش در ارتباطه نمیتونم با موضوع کنار بیام ذهنم همش تصورات عجیب و غریب میاد لطفا راهنماییم کنید چکار کنم؟
احساس درد غم سردرگمی دارم خفه میشم فقط به فکر خودکشی هستم ،، همسرم بارها در ۹سالی که ازدواج کردیم خیانت کرده اینطور که توچت با چندین خانم دیدم و قول داده تکرار نکنه و موندو چون یک پسر ۵ساله دارم اما اخیرا متوجه شدم با یه خانم یه هفته مسافرت خارجی رفته و به من کفته کاری میرم و باید برم و چون هفته قبلش ما هم خانوادگی رفته بودیم همونجا کفتم حتما کاریه برا چی دوباره باید بره اما هی پیگیرش بود و این حرفا کارش درست شد و امدیم گرجستان یک ماه بود اینجا بودم برگشتم ایران کار داشتم انجام بدم برگردم این خانم رو دوباره اینجا دعوت کرده و ۴ روز و شب باهم خونمون موندن و شب اخر حسابی دعواشون شده که میگه بخاطر تو بود گفت میخوام به زنت بگم و خونتو خراب کنم و همسرم در حد کشت میزنتش و از خونه نصفه شبی میندازتش بیرون اون خانم هم میره پلیس میاره و همون شب همسرم بازداشت میکنن وما بعد دو روز بیخبری ماجرا رو اینطور میفهمیم که بایمی دعواش شده و اینجا قوانین سختگیرانه ایی داره برای ضرب پ شتم من با هزار جور سختی پول جور کردم مبلغ بالا فرستادم اینجا دوستاش اینجا وثیقه پولی گذاشتن از بازداشت امده بیرون اما دادگاه اصلی مونده و طرف اصلا رضایت نمیده اگه نده حتما باید حداقل دو سال زندان بره، از بازداشت در امد ز زد گریه کرد شدید که هرچه سریع بیایین اینجا دارم خفه میشم از دوریتون،امدیم رسیدم خونه تازه مساله رو فهمیدم کلا یادش رفته بود پاکسازی کنه خونه رو حموم موهای زنه بود ظرف اشغال پر دستمال کاغذی کثافت بازی و من دوباره و دباره شکستم خرد شدم