در این مقاله از سایت مشاوره باما به مهمترین مشکلات اوایل ازدواج پرداخته، علت دعواهای ابتدای ازدواج را بررسی کرده و راهکاری برای بهبود اختلافات اول ازدواج به شما ارائه میدهیم:
با فرض اینکه شما با شناخت، آگاهی، آمادگی و عشق و علاقه زندگی مشترک خود را آغاز کردهاید، تازه اولین قدم برای دستیابی به یک ازدواج موفق را برداشتهاید. این به منزله این است که دانه درخت زندگی را درون خاک مناسب کاشته باشید و حال بایستی با آبیاری و نگهداری مستمر آن را به یک درخت تنومند تبدیل کنید. برای رسیدن به این هدف رعایت این نکات برای بهبود روابط شما با همسر خود در اوایل ازدواج بسیار اهمیت دارد:
باورهای غلط و انتظارات بیجا از مشکلات اوایل ازدواج
بعد از ماه عسل ممکن است در ذهنتان با سؤالاتی نظیر “این همان زندگی مشترک بود که فکرش را میکردم” “آیا این همان نیمه گمشده من است” روبهرو شوید. اگرچه طرح چنین سؤالاتی نشاندهنده عدم واقعبینی شما از زندگی مشترک و عدم شناخت شما از همسرتان است ولی نگران نباشید، اکثر افراد برخی همان شب اول ازدواج و برخی دیگر چند ماه و چند سال اوایل ازدواج این سؤال را از خود میپرسند و خوشبختانه اکثر آنها با آگاهی، صداقت، مهربانی و تلاش، یک زندگی مشترک موفق را تجربه میکنند.
در اوایل ازدواج مراقب بارداری ناخواسته باشید
بسیاری از حاملگیها در همان اوایل ازدواج رخ میدهد که دلیل آن تمایل به برقراری رابطه جنسی مکرر در اوایل ازدواج و عدم آشنایی زوج نسبت به روشهای جلوگیری و پیشگیری از بارداری میباشد. البته که برقراری رابطه جنسی با همسر و داشتن فرزند از تجربههای شیرین زندگی محسوب میشوند اما اگر این حاملگی ناخواسته باشد تأثیرات مخرب و منفی در ادامه زندگی مشترک و زندگی زناشویی شما خواهد گذاشت.
مقایسه کردن از مهمترین علت اختلافات ابتدای ازدواج
اگر چنین افکاری به ذهنتان خطور کرد سریعاً ذهن خود را با موضوع دیگری مشغول کنید. با مطالعه و بررسی دقیق، ریشه چنین افکاری را بیابید و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
ارتباط نامناسب با خانواده همسر از دلایل اختلافات اول ازدواج
همیشه در اوایل ازدواج به دلیل عدم شناخت کافی از خانواده همسر، ممکن است در رفتار با خانواده همسر واکنش نامناسبی نشان دهید. سعی کنید پندارهای خود را به شکل گله و شکایت با همسر خود بیان نکنید. همچنین تمرین کنید تا مشکلات و نکات منفی نهچندان مهم را خود به نحوی صحیح حل کنید و مسائل و مشکلات جدی را با همسرتان بهصورت محترمانه، صادقانه و مهربانانه مطرح و در میان بگذارید.
عدم مهارت ارتباط موثر با همسر از علل اختلافات اوایل زندگی مشترک
دراینرابطه از تکنیک صحیح گفتوگو با همسر استفاده کنید. اگرچه زن و شوهر بایستی برای همدیگر در رتبه و درجه اول قرار داشته باشند ولی بهخاطر داشته باشید که این مسئله یکشبه به وقوع نمیپیوندد بلکه باید به همسرتان ثابت شود که شما لیاقت و شایستگی ارجح بودن را دارید.
بهعبارتدیگر صرف اینکه زن و شوهر بر اساس عشق با هم ازدواج کرده باشند کافی نیست زیرا حتی در بهترین حالت، چنین عشقی بیشتر به یک عشق رمانتیک و احساسی شبیه است نه یک عشق واقعی. عشق واقعی زمانی ظاهر میشود که عاشق و معشوق در عمل ثابت کرده باشند که عاقل، عادل، مهربان، وفادار، متعهد و دوستداشتنی هستند. البته لازم به ذکر است عشق یک موضوع مطلق نیست بلکه امری نسبی بوده و میتواند شدت و درجات متفاوتی داشته باشد.
اختلافات اوایل ازدواج به خاطر مسایل جنسی
از این راهحل فقط در موارد حیاتی و مهم نظیر اعتیاد همسر، خشونت خانگی، خیانت همسر میتوان استفاده کرد.
مشکلات روابط زناشویی اوایل ازدواج را جدی بگیرید و با همسرتان در میان بگذارید. اگر قبلاً در مورد مسائل مهم با همسر خود به مشورت و گفتگو نپرداختهاید آن را در اولویت قرار دهید مانند شغل، تحصیل، مسائل اقتصادی، بچه، محدوده وظایف و مسئولیتها، توقعات و خانوادهها.
شک و تردید از مشکلات اوایل ازدواج
اگر متوجه مسئلهای شک برانگیز شدید بدون اینکه قضاوت کنید با احتیاط و مراقبت، از هر کاری که میتوانید شک خود را برطرف کند چه مثبت و چه منفی دریغ نکنید بهشرط اینکه اساساً یک شخصیت شکاک نداشته باشید که در این صورت میبایست با مراجعه به یک مشاور خانواده خوب برای یکبار و همیشه شک خود را برطرف کند.
برای همسرتان همراه، همدم و دوست باشید نه پدر یا مادر
بسیاری از زوجین بهاشتباه و ناخودآگاه، مهربانی و محبتشان بوی پدر یا مادر میدهد. هرچند چنین رابطهای در اوایل ازدواج برای هر دو طرف ممکن است بسیار خوشایند و لذتبخش باشد ولی دیری نخواهد پایید که به دشمنی و نفرت تبدیل خواهد شد. برای اجتناب از این مسئله نه بهجای همسر خود احساس کنید و نه بهجای او فکر کنید و نه بهجای او تصمیم بگیرید.
آرمانگرایی از مهمترین دلایل دعواهای اوایل ازدواج
همه افراد در ذهن خود الگو و مدلی از یک همسر ایدهآل به تصویر دارند که ممکن است والدین یا افراد دیگر باشد. قبل از اینکه همسرتان در اوایل ازدواج بخواهد مطرح کند، خودتان پیشقدم شده و در جلسات هفتگی یا ماهانه به شیوهای صمیمانه از همسرتان بخواهید که اشتباهات و نقصهای شما را متذکر شود و از این فرصت طلایی برای بهبود رابطه با همسر خود و دستیابی به تجربه یک ازدواج موفق بهره بگیرید. بهخاطر داشته باشید فقط مردگاناند که اشتباه نمیکنند و تصور داشتن همسر ایدهآل فقط یک رؤیاست.
برای اجتناب از اختلافات ابتدای ازدواج تمام مسائل خصوصی گذشته خود را به خاک بسپارید
در اوایل ازدواج و شروع زندگی مشترک دیگر جایی برای نگهداشتن دفترچه خاطرات و عکسهای آنچنانی دوران مجردی، پیام تبریک فرستادن به دوست قدیمی، دعوت به جشن عروسی دوست مجردی و غیره نیست.
برای دوری از مشکلات اوایل ازدواج مسائل خصوصی زندگی زناشویی خود را با اقوام و دوستان فاش نکنید
در مورد اختلافات زندگی زناشویی به دنبال یک روانشناس خانواده خوب بگردید. برای شروع اگر پدر یا مادر خود را فردی آگاه و عادل میدانید میتوان مورد را با آنها در میان گذاشت ولی خودتان تصمیم درست را در نهایت بگیرید . مراجعه به یک مرکز مشاوره ازدواج و کمک گرفتن از یک روانشناس خوب برای حل مشکلات زندگی و بهبود روابط زناشویی با همسر خود را حتما مد نظر قرار دهید.
اشتباهات اوایل ازدواج زن و شوهر
بله، دعوا با همسر خوب است حتی درباره چیزهای کوچک. بله، واقعاً. طبق نظر روانشناسان، زوجهایی که بیش از همه از یکدیگر گله و شکایت میکنند و درباره کماهمیتترین مسائل زندگی مشترک از همسر خود گلایهمند هستند، درنهایت روابط زناشویی پایدارتری دارند. در مقابل، احتمال طلاق و جدایی در زوجهایی که تحمل پایینی در مواجه با اختلافات زناشویی دارند بیشتر است.
اما مطالعه دکتر گاتمن نشان میدهد، اگر پس از گذشت سه سال از شروع رابطه و ازدواج بههیچعنوان جروبحثی نداشتید، بهاحتمالزیاد در دادگاه طلاق به جروبحث خواهید پرداخت.
مطالعه گاتمن نشان میدهد، اگر پس از گذشت سه سال از شروع ازدواج و زندگی مشترک جروبحثی نداشتید، این نشانه داشتن رابطه عاشقانه و ازدواج پایدار نیست.
پس اگر با همسر خود دعوا نمیکنید، این معمولاً نشانهای از عقبنشینی است. بهعبارتدیگر، میتوانید شکایت و جروبحث در یک رابطه عاشقانه را بهعنوان راهی برای ابراز توجه و علاقهمندی خود به آن رابطه در نظر بگیرید.
جروبحث با همسر نشانه یک سرنوشت شوم قریبالوقوع نیست، اتفاقی عادی و طبیعی است. هیچ رابطهای عاری از مشکل نیست؛ بنابراین نداشتن دعوا با همسر، پس از سالها زندگی مشترک به معنای عدم برقراری ارتباط صحیح با همسر است.
سلام من دختر ۲۳ هستم. سال گذشته همسرم به خاستگاریم اومد و با اصرار خیلی زیاد و رفت و آمد و خسته نشدنش نظر مثبت خانوادم رو جلب کرد. متاسفانه اوایل خاستگاریش هم من متوجه کوتاه بودن قدش نسبت به قد خودم شدم. زیاد این مسأله برام جالب نبود و حتی اوایل صحبت هامون بهش هم گفتم و خجالت میکشیدم حتی کنارش راه برم. دائم میگفت توی زندگی مسائل مهم تر هست و درگیر چن سانتی متر قد نباش. باهاش سعی کردم کنار بیام و به اصرار خودش و خانواده ام عقد کردیم. توی عقدم زیاد مسائل رو سخت نگرفتم و یه جورایی خیلی کم توقع برخورد کردم راستش چون زیاد دل و دماغ نداشتم و مسأله قد کوتاه بودنش توی ذوقم زده بود. به امید کمرنگ شدن این قضیه نه چندان مهم عقد کردیم. بعد از چند ماه هم به دلیل شرایط کاریم انتقالی گرفتم و باهاش همخونه شدم اما رابطه زناشویی بین مون برقرار نشده هنوز. متاسفانه نمیدونم چه علتی داره که به هیچ عنوان نمیتونم رابطه عاطفی باهاش داشته باشم. نمیتونم قربون صدقش برم نمیتونم مرد زندگیم تصورش کنم . دائم طی هر اتفاق بی احترامی از طرف من و خودش صورت میگیره و دلمون از همدیگه چرکین میشه. یکم اخلاقش حساس و زودرنج هست ولی من نمیتونم هیچ جوره ارتباط عاطفی عمیقی که توقع داشتم از زندگیم رو باهاش برقرار بکنم. گاهی حس میکنم چون کم توقع بودم اوایل ازدواج الان حتی بی ارزش هم شدم به طوری که اون هم تولد و روز زن و.. رو مثل بقیه مرد ها حتی با وجود اینکه سال اول زندگیمون هم بود برام هیچ جشن یا هدیه ای نگرفت. شدیدا حس میکنم نمیتونم دوستش داشته باشم و اون هم دلش ازم بدجوری شکسته. مرد خیلی خوبیه خیانت نمیکنه چشم ناپاک نیست و … اما نمیدونم من چه مشکلی دارم که نمیتونم اونجور که شایسته هست بهش احترام بذارم و قلبا دوستش دا
من ۹ماهه ازدواج کردم شوهرمو خیلی دوست دارم اما خانواده ها یه کارایی میکنن که آدم دوست داره بمیره راحت بشه من از اول عقدم تا الان آنقدر مشکل داشتم یکیش خانوادم بوده که داداشمم تو عقده و یکسره تو زندگیمون فضولی میکنه مثلا هی گیر میدم چرا میری بیرون چرا میاد هر شب اینجا چرا تو هر شب اونجایی چه خبره که آنقدر پیش همین خجالت بکشیم و هزار تا حرف دیگه
سلام من و همسرم چند ماهی هست که عقد کردیم. دوران نامزدی و آشناییمون چون خانوادهها همدیگه رو میشناختن خیلی کوتاه بود. الان سر موضوعات مختلف با هم بحثمون میشه. مثلاً سر عیدی آوردنی، کار کردن تو خونهی مادر شوهر، داشتن رابطه و … .خواستم ببینم این اختلافات تا چه حد طبیعیه و عاقلانهترین رفتار تو این شریط چیه
سلام من یک سال نیم ازادوج کردم از همون اول ازادوج باهم بحث داشتم تا این اواخر دست رو من بلند کرد من از خونه بیرون کرد بهم اهمیت نمیده
4ماهه نامزد کردم همسرم ولخرجه با وجود اینکه شرایط مالی خیلی بدی داره پولی هم که دستش میاد خرج برادرش که هیچ مشکل جسمی برا کار کردن نداره میکنه کلافه شدم خودم شاغلم ولی مدام از من پول میخواد در صورتیکه پول خودشو میده به داداشش لطفا راهنماییم کنید
من چهارساله نامزدم همسرم آدم سردیه چه احساسی چه جنسی یه مدتی میشه اومدم خونه ام جهازمم چیدم منتظر عروسی هستم ما الان دعوامون شده منو گذاشت رفت گفت شبم نمیاد من تا الان هیچ دعوایی که داشتم به خانواده نگفتم چون نمیندازن ادامه بدن من چهارسال سختی کشیدم که بیام سر زندگیم من آدم گرمی هستم به شدت احساسی نمیدونم باید چکار کنم حالم اصلا خوب نیست به بن بست خوردم از هیچکدام نمیتونم مشاوره بگیرم من چکار کنم
۶ ماهه ازدواج کردم با همسرم اختلاف دارم و کلا طرز فکرمون باهم متفاوته و هیچوقت هوامو تو زندگی نداشته حس میکنم بدرد هم نمیخوریم
من 10ماه ازدواج کردم با 14سکه خانوادش حتی عروسی من نیومدن من 32سالمه ایشون 40ایشون خیلی بد دهان حتی کتکم میزنن ب طرز خیلی بد نیاز جنسی منو برطرف نمیکنه همش میگه خسته هستم حوصله ندارم یا باید من تحریکش کنم اصلا سمت من نمیاد حق اعتراض ندارم همش میگه هر کاری دوست دارم میکنم هر جا عشقم میکشه میرم ب تو هیچ ربطی نداره فقط کتک میزنه تو سرم به خانوادش مشکلمونو میگه ب دوستاش میگه همش از سر کار برمیگرده میره هر روز پیش دوستاش نمیدونم چیکار کنم شما راهنماییم کنید حتی مشاوره نمیاد
نه ماهه ازدواج کردم. با همسرم مشکل دارم خیلی راه حل این همه مشکل از نظر خودم جدا شدنه چون همسر من دنبال یه عروسکه که هر کاری به من گفت انجام بدم. میگم مشکل عمده من با همسرم اینه که فکر میکنه من عروسکش هستم هرچی گفت من بی چون وچرا باید گوش بدم و واقعا کلافه شدم و حس میکنم امیدی به رابطمون ندارم همشم منو تهدید میکنه که اگه به حرفام گوش ندی من میشم یه ادم بد و اینا خستم خیلی