مسلماً نحوه برخورد و ارتباط خواهر برادرها در رشد و تربیت فرزندان از اهمیت بالایی دارد. خواهر و برادر اولین رابطه اجتماعی کودک را شکل میدهند و این روابط اولیه باعث تقویت مهارت های اجتماعی و ارتباطی فرزندان میشود. چون این روابط خواهر برادری نزدیک و تنگاتنگ است، اختلاف و دعوای بین خواهر برادرها اجتنابناپذیر است.
کارشناسان مشاوره خانواده و دیگر متخصصان سلامت روانی میتوانند در رفع مشکلات خواهر برادری و دیگر مشکلات خانواده به والدین کمک کنند.
علت دعوای خواهر برادرها
نحوه ارتباط خواهر و برادر میزان سلامت روانی آنها را در آینده پیشبینی میکند. نحوه برخورد با اختلافات و دعوای بین خواهر و براد یک جنبه مهم رشد اجتماعی کودکان است. بااینحال، برخی خواهر برادرها در این زمینه موفق نیستند. حسادت و رقابت خواهر برادری ازآنجا ناشی میشود که انسانها در مراحل اولیه رشد تمایل شدیدی برای تصاحب همهچیز بهخصوص توجه والدین را دارند. وقتی انتظارات بچه ها از والدین خود بهخوبی برآورده نشود، این تمایل قوی باعث احساس حسادت و دعوای بین فرزندان میشود.
دلایل اختلاف خواهر برادر ها چیست؟
عوامل زیادی باعث دعوای بین فرزندان میشود. مسایل خواهر برادری به ترتیب تولد بچه ها، تعداد جمعیت خانواده، نحوه برخورد در خانواده و حوادث غیرمنتظره زندگی بستگی دارد.
نقش ترتیب تولد در اختلافات فرزندان
آلفرد آدلر روانپزشک معروف معتقد است، ترتیب تولد در رشد شخصیت کودک نقش مهمی دارد. نظر وی این است که با تولد بچه دوم، بچه اول احساس میکند از سلطنت خلع شده است. بچه اول برای جلب توجه والدین همیشه در فکر بهتر بودن از خواهر یا برادر کوچک تر خود است. بچه دوم برای آنکه بهپای خواهر یا برادر باتجربهاش برسد شدیداً به رقابت میپردازد. اگر این موضوع توسط والدین نادیده گرفته شود، این احساس عدم امنیت در بچه ها منجر به حسادت و رقابتی میشود که دیگر یک رفتار طبیعی نیست.
تفاوت سن و جنسیت نیز اختلاف در روابط خواهر برادری را تحت تأثیر قرار میدهد. خواهر برادرها هم جنس بیش از بچه های غیر هم جنس رقابت میکنند. دعوای خواهر برادرهایی که تفاوت سنی آنها کمتر از دو سال است بیشتر از آنهایی است که تفاوت سنی بیشتری دارند. پس فرزندانی که فقط یک سال اختلاف سن دارند بیشتر از خواهر و برادری که ده سال اختلاف سن دارند دعوا میکنند.
نحوه روابط در خانواده و ناسازگاری فرزندان
ترکیب خانواده نیز بر میزان اختلافات خواهر برادری تأثیر میگذارد. در خانواده های تک والدی ( زندگی بدون پدر یا مادر ) رقابت و حسادت خواهر برادری بیشتر است زیرا کودکان برای جلب توجه فقط یک والد رقابت میکنند. خانواده های مرکب نیز مشکلات خاص خود را دارند زیرا همه خواهر برادرها در یک خانواده بزرگ نمیشوند. تفاوت در امکانات خانوادگی و تفاوت در شیوه برخورد والدین با کودکان نیز مشکلاتی برای خواهر برادرهای ناتنی ایجاد میکند.
روابط خانوادگی نقش بزرگی در حل اختلافات خواهر برادرها دارد. والدینی که اختلافات را برطرف میکنند به فرزندان مهارت های حل مسئله را میآموزند. اما خواهر برادرانی که خشونت خانوادگی را تجربه میکنند حین دعوا الگوی رفتار پرخاشگری را به نمایش میگذارند.
تجربیات و حوادث تلخ زندگی
هیچ خانواده ای از گزند اتفاقات و بحرانهای زندگی در امان نیست. مشکلات خانوادگی نیز روابط خواهر برادری را تحت تأثیر قرار میدهد. مواردی از قبیل:
- طلاق والدین
- مرگ عزیزان
- اختلالات روانی
- بیماریهای مزمن
- ضربه روحی روانی
دلایل نگرانی از دعوای بین فرزندان
به طور کلی، دعوای خواهر برادری امری طبیعی در خانواده است. کارشناسان از والدین میخواهند بگذارند خواهر برادرها، خودشان مشکلاتشان را حل کنند. اما اگر مسائل خواهر برادری دائماً امور روزمره خانواده را مختل میکند، توجه بیشتری از طرف والدین لازم است. این صحنهها معمولاً نگرانکنندهاند:
- درگیری بچه ها همیشه و هر جا اتفاق میافتد: وقتی دعوای خواهر برادری شدت میگیرد و کشمکشها تمامی ندارد، باید به فکر چاره بود.
- وقتی سلامت روانی کودکان به خطر میافتد: اگر بچهای ازنظر روانی دچار مشکل شده است، مثل علائم افسردگی یا اضطراب و آسیب روحی بعد از وقوع یک حادثه ناگوار، عاقلانه آن است، دیگران او را موردحمایت قرار دهند.
- بدرفتاری خواهر برادرها با یکدیگر: کمی اذیت یا خشونت بین خواهر برادرها طبیعی است. ولی اگر با زورگویی کودکان ، کار به خشونت و آسیب جسمی برسد، والدین باید به دنبال راهحلی برای حل این مشکل باشند.
- قهر کردن خواهر برادرها : گاهی دعوای بین فرزندان آنقدر شدید است که خواهر برادرها با یکدیگر قهر میکنند. اگر کمک دیگران نباشد شاید این قطع رابطه سالها طول بکشد. البته در اینجا منظور بدرفتاری یا آزار و اذیت نیست. اگر هر نوع بدرفتاری در رابطه اتفاق بیفتد، مشاور طبیعتاً طرفی را که با او بدرفتاری شده تحت مشاوره قرار میدهد و در پی آن نیست که از آنها بخواهد آشتی کنند، چون ممکن است این درخواست باعث شود بچهای که با او بدرفتاری شده بیشتر آزرده شود.
مشاوره برای رفع اختلاف بین فرزندان
برای کمک خواستن هیچگاه دیر نیست. گزینههای درمانی زیر در رفع مسایل خواهر برادری مؤثر است.
- خانواده درمانی به خانواده ها میآموزد چگونه روابط خانوادگی خود را اصلاح کنند.
- اگر بی توجهی والدین یا بدرفتاری روابط خانوادگی را سست کرده است، تعامل والد-فرزند درمانی کارآمد است. این درمان کمک میکند والدین در حد نیاز فرزندان توجه بیشتری به آنان کنند.
- متخصصان سلامت روانی که کار آنها مشاوره کودک است میتوانند به خواهر برادران بزرگسالی که میخواهند آشتی کنند نیز مشاوره دهند.
روش های برخورد با ناسازگاری خواهر برادری
برخورد ماهرانه و خردمندانه با اختلاف بین فرزندان بخشی از تربیت صحیح فرزندان است. وقتی والدین از مشکلات فرزندان خود آگاه باشند، هنگام بروز مشکلات رفتاری کودکان با دستپر عمل میکنند. مراقبان میتوانند شیوههای حمایتی بهکارگیرند تا ضمن کم کردن تنشها، به بچه ها مهارت حل مسئله را بیاموزند. روش های زیر در برخورد با دعوای بین خواهر برادرها مفید است:
- ثبات در برخورد با رفتار فرزندان : ابهام و عدم اطمینان باعث استرس کودکان میشود. هرچقدر والدین بیشتر بر قوانین و پیامدها تأکید کنند، بچه ها بهتر میدانند چه انتظاری از آنها میرود.
- مراقبان باید برای تکتک بچه ها جداگانه وقت بگذارند. با داشتن برنامه منظم برای برگزاری دورهمی خانوادگی و برای خلوت کردن و تنهایی نیازهای همه افراد خانواده برطرف میشود.
- عدم دخالت والدین : والدینی که هنگام بروز اختلاف کنار میکشند و دخالت نمیکنند به بچه ها مهارت گفتگو را میآموزند. والدین خوب تا وقتیکه کار بهجاهای باریک و دشنام و خشونت نکشیده است، کاری به اختلاف بچه ها ندارند.
- جدا کردن بچه ها : اگر دعوا به کتککاری کشید، والدین باید بچه ها را از هم جدا کنند. جدا کردن بچه ها بعد از مدتزمانی معین به آنها یاد میدهد چگونه آرامش خود را بازیابند. احتمالاً بعدازاین جدایی، کودکان دورهم جمع شوند و در فضایی آرام تر در مورد خواستههایشان صحبت کنند.
- ایجاد سازش و تفاهم بین بچه ها : همیشه نمیتوان با فرزندان بهطور یکسان رفتار کرد. گاهی بچهای نسبت به دیگران توجه بیشتری میطلبد. بهتر است والدین بهجای آنکه به دنبال برقراری عدالت باشند، از طریق ایجاد سازش به اختلافات فرزندان پایان دهند؛ بهاینترتیب همه راضی میشوند.
منبع: www.goodtherapy.org
معرفی کتاب: رقابت خواهر ها و برادر ها ممنوع نوشته آدل فابر و الین مازلیش ترجمه نگین کشاورزیان نشر آینده درخشان
من ۱۶ سالمه و کلاس دهمم امروز سر گوشیم با برادر کوچکترم که چهارسالشه دعوا کردیم به خاطر نصب برنامه ای گوشی رو داده بودم دست بابام و باهمدیگه برنامه رو نصب میکردیم بعد تموم شدن کارمون داداشم گوشیم رو گرفت از بابام و شروع کرد نگاه کردن به عکسا و بازی ها و.. هرچقدر گفتم بده نمیداد و میگفت نمیدم خانواده اصرار داشتن بزار بازی کنه ماهم استراحت کنیم کمی و بعدش بریم بیرون قراربود بریم به جلسه اتمام حجت قلمچی،،، من کلا دوست ندارم گوشیم بمونه دست کسی و از نظر خودم این حق منه تفکرم اینه که گوشی برا منه و من نمیخوام بدم دست کسی خب ! اما خلاصه من از دستش گرفتم و این گریه و اینا کرد و بابام هم منو هم اونو زد منم رفتم اتاقم آخرین حرفی که از مامانم شنیدم که داشت میگفت خدا هم اونو هم گوشیشو محو کنه و بازم هم برگشت گفت من اصلا ازش راضی نیستم و خطاب به من یه جوری بلند گفت که از اتاق بشنوم ایشالا هیچوقت کارت راه نیفته دختر بعدشم برگشت به مادرم گفت جدی من بعضی وقتا آرزو میکنم بمیره این ، اون لحظه شکستم من بدجور هم شکستم حرفش از ذهنم بیرون نمیره و نمیتونم درس بخونم الان عین مرده متحرک شدم الان هم دارم به خودکشی فکر میکنم که به ارزوش برسونم حداقل بابامو خسته شدم واقعا فقط این موضوع نیست موضوعات زیاد دیگه هم هست اعم از فشار درسا و کلاس های میزارن برا کنکور منت هاشون همه چی فرق گذاشتن هاشون هرچی تقی به توقی میخوره میگن تو بزرگتری اون بچس فلان کارو کن آقا مگه من خواستم بزرگ باشم ؟!! من خواستم مگه ؟! میخوام تموم کنم دیگه این زندگی کوفیتیمو هم اونا به آرزشون میرسن هم من راحت میشم بمونن همون زندگی خوشی با گل پسرشون داشته باشن من که اضافیم
دوست عزیز شما حق دارید گوشی یا دیگر وسایل خود را دست خواهر یا برادر کوچک خود ندهید. برادر شما در این سن خود محور است نمی تواند در نظر بگیرد که شما کار دارید یا این وسیله مال شماست. از طرفی موقع گرفتن باید با او همدلی کنی، « می دونم خیلی دوست داری بیشتر دستت باشه، و بیشتر بازی کنی اما متأسفانه من باید بروم و این را لازم دارم» . در ضمن همان موقع چیز دیگری که ایشان خیلی دوست دارند ارائه دهید، مثل چند دقیقه بازی کردن، شکلک درآوردن و هر چیز دیگری که برادر کوچک شما را خوشحال می کند.
وقتی فضا متشنج می شود، پدر و مادر هم عصبانی می شوند، بخصوص اگر خواب بوده باشند. راه های صحیح به ذهنشان نمی رسد و شما را مقصر می دانند و از سر خشم نفرین می کنند. و گرنه هیچ پدر و مادری خواهان نیستی فرزندش نیست. شما با احترام با پدر و مادر خود صحبت می کنید. از احساسات و نیازهای درونی خودتان بگویید. اگر اهل گفتگو نیستند برایشان نامه بنویسید.
همه ما در اصل انسانیت برابریم ،همه ما انسان های ارزشمند و دوست داشتنی هستیم. با یک بار یا چند بار بد و بیراه گفتن پدر و مادر چیزی از ارزش ما کم نمی شود. پس قوی باش که با این حرف ها فرو نریزی.
از طرف دیگر برادر شما که خودش نخواسته به این دنیا بیاید و سزاوار نیست طفل معصوم مورد خشم شما قرار گیرد. هر موقع سراغ شما آمد دقایقی با او بازی کنید. شادی و محبت و صفا را در وجودش ببینید و خودتان را از وجود ایشان برای حال و آینده محروم نکنید.
سلام من یک برادر کوچک تر دارم وچون از بچگی به برادرم بدون اینکه اون بهم بگه گوشیمو بهش دادم ولی الان که چهار سالش هست و من گوشیمو بهش ندم می خواد با زور بگیره ازم و یا انقدر داد میزنه که واقعا کلافه میشم و نمی تونم تحمل کنم میشه کمکم کنید که چطوری باهاش رفتار کنم خیلی خیلی پرخاشگر شده
فقط زمان های بخصوصی با گوشی بازی می کنید. گوشی را جایی دور از چشم بچه می گذارید و با بازی دیگری بچه را سرگرم می کنید. تایمر را روشن می کنید زمان مشخصی با گوشی بازی می کنیم وقتی زنگ خورد، بازی با گوشی تمام می شود. البته با احساس کودک همدلی کنید. می دانم چقدر دوست داری گوشی دستت باشد و بیشتر بازی کنی اما بیشتر از این نمی توانیم.
دخترم پسر کوچیکم کتک میزنه چنگ میزنه و کلا واکنش های بدی بهش داره و خودش هم جدیدا بیقرار و خیلی بهونه گیر شده همش میخواد بچسبه به من و پدرش حتی دیشب خیلی بد خواب شده بود و پسرم هم انقدر جدیدا از کتکای دخترم حرصی شده که گاز میگیره با اینکه وقتی دخترم نیست خیلی ارومه ولی دخترم که هست حرص میخوره در کل هردوشون بی تاب و قرار شدن ، چه کنم؟؟
وقتی فرزند دوم دنیا آمده با فرزند اول همدلی نکردید. هیچ بچه ای دوست ندارد، وجود خواهر یا برادر دیگری را تحمل کند. معمولاً پدر و مادرها وقتی فرزند دوم دنیا می آید به فرزند اول می گویند، این خواهر و برادر می آید و تو را از تنهایی در می آورد یا همبازی تو می شود، چون خواهر تو است دوستش خواهی داشت. اما کودک با خودش می گوید اگر من به اندازه کافی خوب بودم، دوست داشتنی بودم، چه نیازی به فرزند دیگری بود. شما خودتان را جای کودک بگذارید. اگر روزی همسر شما همسر دیگری اختیار کند و بگوید عزیزم ایشان را آوردم که کمک دست تو باشد، شما را از تنهایی درآورد ، شما می پذیرید، آن موقع چه احساسی به شما دست می دهد.
پس موقع ورود کودک دوم بگویید او می آید و ممکن است ما را گرفتار کند و کمتر بتوانم با تو بازی کنم. ممکن است تو ناراحت شوی، عصبانی شوی، حسودیت شود، هر موقع چنین احساسی داشتی و خواستی به خواهرت آسیب بزنی بیا و به من بگو. من به تو عشق مخصوص می دم تو تنها «اسم بچه» من هستی، هیچ کس نمی تواند جای تو را بگیرد.
با توصیفی که کردید کودک اول احساس می کنید رها شده است، دوستش ندارید و مقصر را کودک دوم می داند و خشم خود را سر او خالی می کند. از نزدیکان خود کمک بگیرید و به هر دو کودک مطابق نیازش محبت کنید، وقت بگذارید، بازی کنید و اگر بحث و تنشی بین شما و همسرتان وجود دارد دور از چشم کودکان بحث کنید. وقتی کودکان هر دو احساس امنیت، محبت و پذیرش بکنند، هر دو آرام می گیرند.
دختر من ۲ سال و نیمشه بیشتر وقتا خواهر بزرگترش که ۸ سالشه با لجبازی کردن باعث میشه کوچیکتره جیغ میکشه منم نمی تونم خودم و کنترل کنم هر دوشون و تنبیه میکنم
بر اساس نظر اریکسون بین یک و نیم تا سه سالگی استقلال در کودک شکل می گیرد. کودک دوست دارد خودش غذا بخورد، خودش لباس بپوشد و خیلی زیاد نه می گوید و زمانی که احساس کند در کارش زیاد دخالت می شود ممکن است عصبانی شود و جیغ بکشد.
به شکل طبیعی فرزند کوچک شما نیاز به توجه و مراقبت بیشتری دارد و احتمالا باعث می شود به کودک بزرگتر خود کمتر توجه کنید و این باعث برانگیختن احساس حسادت در او می شود و با فرزند کوچک لجبازی می کند.
شما احساسات و نیازهای هر دو کودک را در نظر بگیرید. به اندازه کافی به هر دو محبت کنید، فرزند اول را فراموش نکنید که احساس رها شدگی به او دست دهد. با هر دو بازی کنید. همراهی با کودک اول را منحصر به تکلیف مدرسه نکنید. بر روابط آنها نظارت داشته باشید. از کودک بزرگتر بخواهید روزی دو بار هر بار بیست دقیقه ، نیم ساعت با کودک کوچک تر بازی کند و در بقیه مواقع به کار خودش برسد و اجازه ندهد هر دقیقه بچه کوچک مزاحم شود.
خشم خود را کنترل کنید و اجازه ندهید کودکان این رفتار را از شما یاد بگیرند.
۴تا بچه دارم که خیلی اذیتم میکنن باهم نمیسازند نمیتونم حتی دیگه باهاشون حرف بزنم پسرم ۱۶ سالشه فقط دعوا میکنه تو خونه بیرون که میره الان باید چکار کنم
مسئولیت ۴ فرزند سنگین است . شما باید نیازها و خواسته های همه را در نظر بگیرید. رفتار بچه ها را به گونه ای مدیریت ًًًًًًًًکنید که از بازی در کنار هم لذت ببرند.فرزند بزرگ شما نوجوان است. اهداف و برنامه های خاص خودش را دارد. نمی تواند با کودکان هماهنگ شود. شما هم نباید به چشم کودک به ایشان نگاه کنید و امر و نهی کنید که باعث عصبانیت ایشان شوید.
سلام من دخترم ۵سالشه بابرادرش خیلی لج میکنه ب حرفامم هیچ توجهی نداره به همه حرف زشت میزنه
خانم ۳۲ ساله هستم. متاهل. دیپلم. خانه دار . مادر دو دختر ۱۱ ساله و ۲ ساله هستم. الان اصلا احساس خوبی ندارم دختر کوچکم خیلی گریه میکنه خیلی شیطونی میکنه خیلی اذیت میکنه برای هرچیزی کلی گریه میکنه با خواهرش زیاد دعوا میکنه. البته حس میکنم بعضی وقتا تقصیر بزرگه هم هست. یک ماهی میشه انقدر از صبح تا شب بهانه میگیره و گریه میکنه که دارم دیوونه میشم. فقط وقتی میخابه یکم آرامش تو خونمون هست. نمیدونم چیکار کنم با اینکه ادم با حوصله ای بودم ولی تو یه مدته بسیار کم حوصله و پرخاشگر شدم.دلم میخاد یک ماه تنها جایی برم که فقط خودم باشم و کامل آرامش داشته باشم. لطفا شما بگین من چیکار کنم.
سلام وقت شما بخیر ببخشید پسر ۱۱ ساله دارم که خیلی پرخاشگری میکنه دوتا برادرهای دیگرش رو خیلی کتک میزنه اذیت میکنه و با کوچکترین حرف عصبانی میشه هر چی جلوی دستش باشه پرت میکنه
اگر شدت پرخاشگری ایشان زیاد است و در هر هفته بیش از سه بار اتفاق می افتد، حتما باید به روانپزشک مراجعه کنید تا بررسی دقیق تری صورت بگیرد و در صورت لزوم دارو مصرف کنند.
شما نباید اجازه دهید فرزند بزرگتر خواهر و برادر کوچک تر را مورد آزار و اذیت قرار بدهد و نگاه این کودکان را به دنیا، دیگران و خودشان خدشه دار کند.
من خواهرم ۴ سالشه و نمیدونم چرا همسن هایش باهاش بازی نمیکند بچه های همسایه هایمان بازی میکنند ولی با کودک من بازی نمیکنند نمیدونم چیکار کنم همسایه هامون هم بچه هاشون حدود ۵_۶سالشون و پسرن من خاستم یک بازی لی لی بکشم و اون هارو تشویق کنم که همشون با هم بازی کنن ولی قبلش خواستم به ابجیم یاد بدم یک لی لی کشیدم و خواستم کع بهش یاد بدم ولی کلا خیلی خنگه تو یاد گیری بالای ۱۰ بار باش توضیح دادم ولی بازم اشتباه انجام میده کلا اینجوریه منم یکم عصبی ام و اصلا کسایی که یه کاریو و یا یه حرفیه و چند باز میگی نمیفهمن اصلا نمیتونم تحمل کنم دست خودم نیست چیکار کنم و سرش داد میزنم که چرا انقد خنگی
شما گفتید خواهران دیر یاد می گیرند، اگر گفته شما را درست فرض کنیم. خواهر شما در این سن نباید با بچه های دیگر بازی کند، خواهر شما در کنار بچه های دیگر با خودش بازی می کند. بر اساس نظر پیاژه کودکان سه ساله و کمتر بازی موازی می کنند، یعنی در کنار هم بازی می کنند و نه با هم، پس خواهر شما اگر کند تر از سایر بچه ها باشد، هنوز در این مرحله قرار دارد و با بچه های دیگر نمی تواند بازی کند.
از طرف دیگر شما حق ندارید خواهر خود را خنگ خطاب کنید. هر کدام از ما توانمندی های خاص خودمان را داریم و قابل مقایسه با کسی نیستیم. شما با زدن این برچسب مانع رشد او می شوید و روز به روز بیشتر باور می کند که خنگ است و تلاشی نمی کند.
سلام . وقت بخیر دخترم ۸ سال و پسرم ۱۴ سال دارن از دعواهای اونا دیگه خسته شدم هر لحظه رو هر چیز بگو مگو دارن و دعوا میشه . هر وسیله ای که برای اونا میگیرم یک ماهی باید روی اون وسیله دعوا بشه البته برای پسرم میخرم مشکل زیادی نیست برای دخترم چیزی میگیرم دخترم بهش نمیده واین مسئله پسرم وادار میکنه که به زور یا عصبی میشه و وقتی مانع میشیم پسرم قاطی میکنه خواهش میکنم راهنمایی کنید
فاصله سنی فرزندان شما زیاد است. هر دو مثل تک فرزند بزرگ شدند. این برادر سال ها تنها بوده، مورد توجه بوده، به هر خواسته اش تن دادید، محدودیتی قائل نشدید. خودخواه و خود محور شده است. دوست دارد هر چیزی می خرید مال خودش باشد. الان نه می تواند وجود خواهرش را تحمل کند، چون احساس می کند جایش را گرفته است. و نه به حقوق خواهرش احترام می گذارد.
دختر شما حق دارد وسیله اش را به کس دیگری ندهد، چون احساس مالکیت دارد و دوست ندارد کس دیگری را شریک اموال خودش بکند.
با کمک خود بچه ها قوانینی وضع کنید. که وارد حریم همدیگر نشوند. فضایی فراهم کنید که مسئله خود را خودشان حل کنند.
هر هفته شورای خانواده تشکیل بدهید و راجع به مسائل مهم خانواده گفتگو کنید و نظر همه اعضای خانواده را لحاظ کنید تا کودکان هم یاد بگیرند چگونه با مسائل و چالش های خود کنار آیند.
با سلام،فرزند پسر کلاس اولی دارم که در نوشتن تکالیف مدرسه بسیار بد قلقی میکند،مدام از کتاب و دفتر فراری است،برادر کوچکش را که چهار سال دارد اذیت میکند.چطور باید با او رفتار کنم
فرزند کلاس اولی شما وقتی می بیند برادرش آزاد و رها است اما خودش باید مسئولیت بپذیرد، حسادت می کند. وقتی از مدرسه برمی گردند، زمانی را با ایشان بازی کنید، ایشان را مورد توجه قرار دهید، زمان نوشتن تکالیف را مشخص کنید. برایش زمان مشخص کنید، وقتی در زمان مشخص تکلیف را تمام کرد، تشویق کنید. اگر تمام نکرد و به بهانه های مختلف شانه خالی کرد. اجازه بدهید با تکلیف ناقص به مدرسه برود و خودش جوابگوی معلم باشد.
وقتی مطمئن شدید محبت لازم را ارائه می دهید، زمان با کیفیت در کنارش هستید. در مرحله بعد محدودیت ها و قوانین را مشخص کنید.در این خانه ما کسی را اذیت نمی کنیم، اذیت و آزار باعث می شود، مثلاً از دیدن تلویزیون یا بازی کامپیوتری در آن روز محروم شوید.
بین دخترهای من اختلاف افتاده و من هم نمیتونم طرف هیچ کدامشون رو بگیرم…موندم چیکار کنم..دختر کوچک من کمی تند اخلاقه و دختر بزرگم هم ازش انتقاد میکنه همین هم بینشون رو خراب کرده..
خسته نباشید من یه برادر دارم که دوسال از من کوچیکتره ۱۴ سالشه .فکر میکنم چون توی سن بلوغه خیلی عصبی شده و بداخلاق .حتی به حرفای منم گوش نمیده و نگرانشم .راهنمایش میکنم درباره دوستاش یا حتی کار با گوشی بشدت خود سر شده .منم ابن رفتارا رو میبنم عصبی میشم بدتر .و منم شروع میکنم به بد اخلاقی باهاش و سر درد میگیرم .خواستم کمکم کنید که چه رفتاری انجام بدم که همخودم بتونم بهتر کمکش کنم هماون گوش کنه.
یک نوجوان حتی نمی تواند به راحتی با تغییرات بدنی خودش کنار بیاید. عصبانیت و پرخاشگری در این سن تا حدی طبیعی است ، در این سن بیشتر دوست دارند با همسالان خود باشند. دوست دارند دیده شوند، احساس می کنند آدم و عالم اینها را نگاه می کنند. خودشان را بزرگ می دانند، دوست دارند نظراتشان شنیده شود. اما متأسفانه شما با دو سال اختلاف سنی خیلی ایشان را درک نمی کنید، مثل پدر با ایشان رفتار می کنید، نصیحت می کنید، راهنمایی می کنید و خشم و عصبانیت ایشان را برمی انگیزید.
در هر موردی که چالش دارید بنشینید با هم گفتگو کنید، خوب گوش کنید، قضاوت نکنید، حرف ایشان را قطع نکنید.نظرات ایشان را بشنوید و خودتان هم نظر بدهید. با کمک همدیگر مزایا و معایب یک نظر یا راهکار را بررسی کنید و بعد تصمیم نهایی را بگیرید.
سلام وقت بخیر پسر من ۹سالشه و یک دختر ۷ساله دارم ک هیچ وقت با هم کنار نمیان و پسرم خیلی عصبیه هم تو سری میخوره از هم سنای خودش چکارش کنم لطفا کمکم کنین
پسر شما بعد از دنیا آمدن خواهرش احساس کرده که کنار گذاشته شده است، احتمالا با ایشان همدلی لازم نشده است. همواره احساس می کند خواهر جایش را گرفته است. نسبت به او حسادت دارد و شما هم اجازه ندادید که از احساسات خودش نسبت به خواهرش آزادانه صحبت کند.
برای هر دو باید زمان جداگانه ای بگذارید، هر بار یکی را جدا بیرون ببرید. زمانی که با هر دو بازی می کنید، توجه شما به هر دوی آنها باشد، نیاز های هر دو را در نظر بگیرید.
فرزندان شما باید مطمئن باشند که شما دوستشان دارید و مورد پذیرش شما هستند. وقتی پسر شما می پرسد مرا دوست دارید یا خواهر، بگویید تو را دوست دارم چون تنها پسر من هستید و خواهرت را دوست دارم چون تنها دختر من هست . نشان دهید که منحصر به فرد دوستش دارید.« تو توی دنیای به این بزرگی فقط یه دونه هستی، هیچ کس جای تو را نمی گیره.»
سعی کنید بچه ها را به حال خود رها نکنید، مدیریت کنید، هر بار که مشکلی پیش می آید، اجازه بدهید بچه ها صحبت کنند و راهکار بدهند که در این موقعیت خاص چه کارهایی می توانند بکنند و شما هم با بررسی جوانب مختلف با کمک بچه ها، اجازه دهید حل مسئله و حل تعارض را یاد بگیرند.
تو سری خور بودنش در مدرسه و عصبی بودنش هم به خاطر این است که خودش را خیلی قبول ندارد، چون در خانه رفتارهای متفاوت شما را دیده و لمس کرده است و باور کرده است خودش کمتر و ناقص تر از خواهرش هست. خواهرش را بیشتر دوست دارید.
کتاب رقابت خواهرها و برادرها ممنوع نوشته آدل فابر و الین مازلیش ترجمه نگین کشاورزیان نشر آینده درخشان را حتما بخوانید.
من عضو یه خانواده معمولی و فرزند آخر هستم، خواهری دارم که ۹ سال از خودم بزرگتره، همه با هم زندگی می کنیم، چند سالی میشه که خواهرم با رفتارهای بد و خشونت آمیز زندگی رو به کام همه ما تلخ کرده، حدودا ۶ سالی میشه، من و مادرم و پدرم و همه اعضای خانواده همیشه سکوت کردیم که مبادا ناراحت بشه و از خونه بزنه بیرون، من دیگه به ستوه اومده بودم که به شما پیام دادم الان، خواهرم با همه جر و بحث داره چه توی خونه چه بیرون از خونه، هدف اصلیش هم من هستم توی ناسزا گفتن شدید و ایراد گرفتن و گیر دادن، ما اصلا جرات نداریم بگیم بره روانشناس چون میگه من مشکلی ندارم و شماها روانی هستین. مدتی گذشت و من به عنوان خواهر کوچکتر جوابی در برابر این رفتارهای نمیدادم، تا اینکه امروز گلدون توی اتاقم که تازه بذر داخلش بود رو بی دلیل پرت کرد و داد و بیداد راه انداخت و گفت اگه کسی حرف منو گوش نده از این به بعد همین رفتار و میکنم نمیدونم چکار کنم باهاش؟خیلی زیاد به من تهمت و افترا میزنه و ناسزا میگه، حتی به مادرم. ۶ سالی میشه که این رفتارش به اوج رسیده. ۳۸ سال داره خواهرم.
با توصیفی که از خواهر ۳۸ ساله خود کردید، ایشان مشکل روانی دارند و خانواده را به ستوه اوردند، وقتی خودش قبول نمی کند بیمار است، و حاضر نیست مراجعه به روانپزشک داشته باشد، شما به اورژانس زنگ می زنید تا ایشان را در بیمارستان بستری کنند.
از طرف دیگر شما در برابر خواسته های ایشان سکوت کردید و رفتار پرخاشگرانه ایشان را تقویت کردید. وقتی یکی با دیوانگی می خواهد بر همه مسلط شود، شما باید سبک خودتان را تغییر دهید، نباید تسلیم شوید و وقتی راه های منطقی پاسخ نمی دهند باید دیوانه تر از خودش باشید.
پسر ۱۹ ساله هستم و از بچگی شاهد دعوای پدرو مادرم بودم تا سال اخر راهنمایی که درک و فهم کاملی به این موضوع نداشتم نمرات درسام ۲۰ بود و بعد از اون که وارد دبیرستان شدم و همچنان شاهد دعوای پدرو مادرم بودم و علاوه بر اون مادرم علاوه بر اینکه با پدرم دعوا میکرد به من و خواهر دوقولو هم گیر میداد و همیشه من و خواهرم رو جلوی دیگران تحقیر میکرد تا خودشو بالا بکشه از نظر مالی هم در شرایط مطلوب هستیم هیچ کنترلی روی زندگیم ندارم و هر تصمیمی که میگیرم باید با اجازه اونا باشه اجازه مستقل شدن ندارم و حریم خصوصی هم که باید مال من باشه رعایت نمیکنن نمرات درسیم به شدت افت کرد و ساا اخر دبیرستان به سختی فارغ التحصیل شدم و الان دچار افسردگی شدیدی هستم حس میکنم مثل یه پیرمرد ۷۰ ساله شدم که تمام هیجان و شور و شوقشو از دست داده توی جمع ها فقط سکوت میکنم و از تنهایی لذت میبرم لطفا کمکم کنید دیگه تحمل ندارم
ببین دوست عزیز پدرومادر شما چندین سال با هم زندگی کردن و با نقاط ضعف و قوت هم آشنا هستند بحث و جدال پدرومادر شما بین خودشون هست سعی کنید فکرتون رو درگیر مسائل آنها نکنید و زمانیکه بحث زیاد میشه که اذیت میشید محیط را ترک کنید برید داخل حیاط یا اتاق تان بنشینید درسته تحمل این شرایط سخته ولی سلامت روان و تمرکز شما مهمه اگر مشاور در مدرسه دارید میتونید از ایشون هم کمک بگیرید جهت اینکه تمرکزتون روی درس تون بیشتر بشه یا حتی مشاور با مادرتون صحبت کنن که محیط درسی رو برای شما مهیا کنن
سلام ببخشید اگر برادر کوچکترم باهام رفتار قهر آمیز و تحقیر کننده داشته باشه مدام و حاضر به گفتگو نباشه باید باهاش چکار کنم ؟
دوتا دختر دارم ۱۰ ساله و ۵ ساله دختر کوچیکم حس میکنم خیلی عصبی شده براهر چیز کوچیکی جیغ وداد و گریه میکنه دختر بزرگم روزگارش سیاه شده نه میتونه کاری کنه نه میتونه چیزی بخره چون این با جیغ ازش میگیره خسته شدم بهونه الکی میگیره فقط برا گریه وزاری. دختر بزرگمم خیلی گوشه گیر کرده باعث شده همه توجه ها به اون باشه که فقط ساکت شه خرید برا اونه خواهر بزرگتر کنارش چیزی بخوره یانخورهدپول و اون میگیره دختر بزرگم همه کاراش یواشکی بیچاره یواشکی براش خوراکی ممیخرم این نفهمه یواشکی پول بهش میدم خیلی قد ویه دنده شده کوچیکه هیچکی حریفش نیس چیکار کنم
بر اساس نظر پیاژه فرزند کوچک شما در سنی قرار گرفته است که خودمحور است. با جیغ و داد به خواسته خودش رسیده است، متأسفانه شما هم از ترس جیغ و دادش به خواسته اش تن دادید و رفتارش را تقویت کردید. شما در ابتدا باید احساس کودک را درک کنید« می دانم خیلی دوست داری این وسیله را داشته باشی، اما نمی توانم الان فراهم کنم» زمان دیگری را مشخص کنید که صبر و بردباری را یاد بگیرد، فلان موقع این کار را می کنم، البته وقتی قول می دهید حتما به قول خود عمل کنید.
فرزند کوچک شما یاد گرفته است چگونه توجه را به سوی خودش جلب کند. شما نیازهای متفاوت هر دو را در نظر بگیرید. احساسات هر دو را درک و تایید کنید. برای هر دو اوقات مخصوصی برای بازی و تفرىح در نظر بگیرید.
به خاطر ترس از جیغ های فرزند دوم، فرزند اول را نادیده نگیرید. از پدر یا بقیه اقوام نزدیک کمک بگیرید. زمانی خودتان فقط بچه اول را بیرون ببرید یا با او بازی کنید. زمانی بچه دوم را، همین طور پدر هم جداگانه برایشان وقت بگذارد.
از کودک بزرگتر بخواهید روزی چند بار با بچه کوچکتر بازی کند تا روابطشان اصلاح شود.
برای کودک دوم محدودیت بگذارید. رفتارش را مدیریت کنید، اگر همدلی کردید اما باز هم ادامه داد گاهی بی توجهی کنید و اگر باز ادامه داد از چیزی محروم کنید. تا دقایقی کودک را روی صندلی مخصوص بگذارید و اجازه ندهید کار خاصی انجام دهد.
مدتیه که پسر9ساله ام رفتارهای کنجکاوانه ای نسبت به خواهر5ساله اش نشون میده… مثلا دیدن جای خصوصی خواهرش یالمس کردن جای خصوصی و اصلاهم باهم سازگاری ندارند. برخورد من باید چه جوری باشه چی کارکنم خیلی نگرانم وذهنم مشغوله….؟؟؟
در سن سه، چهار سالگی کنجکاوی جنسی کاملا طبیعی است و بچه ها ممکن است این حس کنجکاوی را با دکتر بازی ارضا کنند. احتمالا فرزند بزرگتر شما، از جایی چیزی دیه یا شنیده است. یا از رابطه شما بویی برده است. باید در یک فرصتی با خواندن کتاب یا دیدن فیلم که ممکن است سوالی در زمینه جنسی برای کودک پیش آید با فرزند خود صحبت کنید که از این مسائل چه می داند؟ چقدر می داند و از کجا می داند؟ آنگاه شما کمی اطلاعات ایشان را تصحیح و کمی بیشتر می کنید.
به هر دو فرزند خود آموزش حریم خصوصی و خودم مراقبتی می دهید. و خودتان هم مواظبت می کنید بچه ها تنها نمانند.
من یک پسر هشت ساله و یک پسر چهار و نیم ساله دارم که متاسفانه در بیشتر مواقع با هم در دعوا و ناسازگاری هستند. واقعن نمیدونم دلیل اصلیش چیه.با اینکه در محیط خونه به هر دو یکسان توجه داده میشه و وسایل به تساوی بینشون تقسیم میشه باز هم سر کوچکترین مسئله و بی دلیل به هم میپرند. از هر لحاظ مشکلی در خونه نیست و حتا من و پدرشون مشکلات کوچکمونو در خفا و بین خودمون حل میکنیم طوری که حتا یکبار نظاره گر بحث ما هم نبودن.فقط اینکه پدرشون به واسطه ی کارش حضور کمرنگی در خونه داره. واقعن نمیدونم چه کار کنم زیاد هم در این زمینه مطالعه کردم و راهکارهای زیادی رو به کار گرفتم اما جواب نداده. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
بر اساس نظر پیاژه هر دو فرزند شما در سنی قرار گرفتند که خودمحورند، هر دو فقط خودشان و نیازهای خودشان را می بینند و نمی توانند خود را جای دیگری بگذارند.
بر اساس نظر اریکسون بچه چهار ساله شما دنبال کنجکاوی و رشد خلاقیت خودش هست، دنبال هدفمندی است اما فرزند بزرگتر شما احتمالا در کار ایشان دخالت می کند. فرزند بزرگتر شما می خواهد شایستگی هایش را جلو شما و دیگران بروز دهد و احساس بی کفایتی نکند، اما احتمالا احساس می کند برادرش در جاهایی مانع دیده شدن او می شود.
فرزندان شما توجه یکسان لازم ندارند، با توجه به خلق و خویشان نیاز به محبت و توجه در هر دو متفاوت است. نیاز به بازی و وسایل بازی به توجه به سن آنها در هر دو متفاوت است. یکی می تواند خودش را مشغول کند، ممکن است دیگری نیاز بیشتری به همراهی شخص دیگری داشته باشد. شما و پدر با توجه به نیازهای متفاوت هر دو باید توجه ویژه ای به هر دو داشته باشید، علایق آنها را بشناسید و بازی های متفاوتی با هر دو داشته باشید.
فرزند اول شما ممکن است احساس کند برادرش جایش را گرفته است، ممکن است نسبت به برادر حسادت داشته باشد. شما باید ایشان را درک کنید، بیشتر با او همدلی کنید و اجازه دهید احساسش را نسبت به برادرش ابراز کند.
نباید بچه ها را به حال خود رها کنید، روابط و بازی های آنها را نظارت و تا حدی مدیریت کنید. زمانی که برنامه ای ندارند و کلافه شدند، شما چند مورد پیشنهاد دهید.
وقتی درگیر می شوند احساس هر دو را تایید کنید و محدودیت ها و قوانینی با کمک خودشان وضع کنید که به همدیگر آسیب نزنند.
باسلام بنده سه فرزند8-1-14ساله دارم که متاسفانه خیلی باهم جنگ ودعوادارند وبه هم ناسزامیگویند حرفهایی که هیچ یک ازافرادخانواده به کارنمی برند راهکارجنابعالی چیست؟
هر کدام از فرزندان شما دنیای خاص خودشان را دارند. هر کدام نیاز خاص خودشان را دارند، بچه یک ساله شما وقت زیادی از شما می گیرد به نحوی که نمی توانید به بچه های دیگر برسید. فرزند دوم شما ممکن است احساس کند رهایش کردید، و به بچه کوچک چسبیدید. پس باید نیاز خاص این کودک را در نظر بگیرید. زمانی فقط با ایشان باشید، با ایشان بازی کنید یا ایشان را بیرون ببرید. احساسات و نیازهای خاص نوجوان خود را نادیده نگیرید، روزی نیم ساعت در کنار فرزند بزرگتان باشید، با هم گفتگو کنید، به علایق او توجه نشان دهید.
هر هفته دورهمی خانوادگی داشته باشید. هر بار در مورد یکی از موضوعات چالشی صحبت کنید و راهکارهای اعضای خانواده را یادداشت کنید و بهترین را با سنجش مزایا و معایب و بررسی جوانب مختلف انتخاب کنید.
اجازه بدهید کودکان خودشان با هم صحبت کنند، راه کار بدهند که چطور می توانند با هم کنار بیایند.
اگر همه کودکان در جای خود دیده شوند، احساسات همه دیده شود، نیازهایشان در نظر گرفته شود، خودشان در تصمیم گیری ها مشارکت کنند. فضای آرام تری را تجربه خواهید کرد.
زمانی که مشکل جدی دارند یا قصد آسیب زدن به همدیگر دارند، آنجا مداخله کنید و از کودک آسیب دیده حمایت کنید، بدون برچسب زدن بر کودک آسیب زننده ، و اجازه دهید فکر کنند اگر چگونه رفتار می کردند همه خوشنود و راضی می شدند.
سلام من ۱۸ سالمه(دخترم) و برادرم ۷سالشه اصلن ارتباط خوبی باهاش ندارم اون طبیعتا تو سنی هست ک به همه چیز دست میزنه و کارهایی میکنه ک باعث حرص و عصبانیت من میشه و من زود از کارهاش عصبانی میشم و سرش داد میزنم ولی اون میخنده و این بیشتر منو عصبانی میکنه و منم گاهی حرفای بدی بهش میزنم پدر و مادرم هم بخاطر اینکه برادرم منو اذیت میکنه همیشه باهاش حرف میزنن ینی بخاطر من دعواش میکنن و من اصلا دوست ندارم بخاطر من دعواش کنن چون اون تو سنی هست ک واقعا این حرکاتش طبیعیه ممنون میشم راهنماییم کنید
چقدر خوب است با اینکه با برادرتان مشکل دارید، باز هم به فکر او هستید.
شما در دو سن متفاوت هستید. شما نوجوان هستید نیاز های خاص خودتان را دارید، دوست دارید بیشتر در کنار همسالان خودتان باشید، دوست دارید، خلوت داشته باشید، به علاقه مندی های خودتان برسید.
برادر شما در سن کودکی قرار دارند، نیاز دارند بیشتر بازی کنند، دوست دارند شما را در کنار خودشان داشته باشند، توجه شما را بگیرند، وقتی بزرگترها با کودکان بازی می کنند، کودکان احساس ارزشمندی می کنند، پس می بینید که از خشم و عصبانیت شما هم می خندند، ایشان قصد بدجنسی ندارند، فقط احساس می کنند توجه شما را به خودشان جلب کردند. در این سن معمولاً فقط نیاز خودشان را می بینند.
پس بهتر است، روزی حداقل دو بار، هر بار به مدت، یک ربع تا نیم ساعت با برادر خود بازی کنید، برادر شما خوشنود و راضی خواهد بود و نیاز بیشتری احساس نمی کند تا هر بار مزاحم شما شود. وقتی این نیاز کودک را درک کردید و با ایشان همراهی کردید، دیگر ایشان نیازی نمی بینند توجه منفی شما را برانگیزند.
پدر و مادر شما هم باید نیازهای متفاوت شما را در نظر بگیرند. احساسات هر دو شما را در نظر بگیرند. با برادر بازی کنند، احساساتش را تایید کنند. نصیحت یا بکن و نکن ، نکنند، اجازه بدهند فکر کند و راه حل هایی برای ارتباط بهتر با خواهر ارائه دهد.
پدر و مادر با حضور هر دو شما هر هفته شورای خانواده تشکیل دهند و درباره موضوع مهم و قابل بحث گفتگو کنند، راه کارهای خود را ارائه دهید. بهترین راه حل را انتخاب کنید و اجرا کنید تا همگی روابط بهتری را تجربه کنید.