معمولاً چیزی که رفتار و واکنشهای ما را هدایت میکند، احساسات ما هستند. برای مثال، ممکن است یک اتفاق ساده واکنشهای شدیدی را در ما ایجاد کند. در ادامه این مقاله به چگونگی کنترل احساس میپردازیم.
کنترل احساسات
احساسات افراد میتواند یک واکنش غیرمنطقی نسبت به موقعیتهای مختلف ایجاد کند. معمولاً رفتاری که در قالب یک احساس شکل میگیرد و بروز داده میشود، نتیجهای را به دنبال دارد که احساس پشیمانی و تجدیدنظر را در فرد ایجاد میکند. بعضی از افراد حساس به دنیا میآیند و از کودکی با احساساتشان تصمیم میگیرند. این یک ویژگی شخصیتی است و بیماری یا مشکل نیست. اما اگر یک فرد با حساسیت معمولی نسبت به مسائل، احساسات شدیدی از خود نشان بدهد، یک چیزی درست نیست. ممکن است افراد تحتفشار روانی باشند و در صورت عدم کنترل احساسات خود، علایم افسردگی را تجربه کنند. صرفاً تنها با احساسات منفی مشکل ایجاد نمیشود؛ بلکه گاهی احساسات مثبت نیز مثل شادی غیرطبیعی مشکلزا است.
احساسات افراد نقش مهمی در درک جهان آنها و تعامل با آن دارد. گاهی احساس عصبی بودن میتواند ما را به مراقبت سازنده وادار کند، احساس گناه میتواند ما را هدایت کند تا آسیبهایی را که به وجود آوردهایم، جبران کنیم. هدف از کنترل احساسات، از بین بردن آنها نیست؛ بلکه ما باید مراقب باشیم تا احساسات باعث رنج و عواقب نامناسب نشود. اگر احساسات در افراد نشانههای زیر را داشته باشد باید حتماً درمان شود.
- احساساتی که تا طولانیمدت ادامه دارند.
- احساساتی که نسبت به حالت معمول، دچار شدت غیرطبیعی میشوند.
- احساساتی که بار روانی شدیدی بر افراد وارد میکند.
- احساساتی که باعث آسیب به فرد یا دیگری میشود.
چگونه احساسات خود را کنترل کنیم؟
تنظیم عاطفی احساسات باعث میشود هوش هیجانی (EQ) در افراد شکل بگیرد. شما باید احساسات خود را در اولین مرحله که مهمترین بخش است، خوب ببینید و بشناسید. تسلط بر احساسات و تنظیم آن باعث شناسایی درک و استفاده مؤثر از احساسات خود برای مقابله با استرس، حل مشکلات زندگی و مدیریت رابطه با دیگران میشود.
- به خودتان فرصت سؤالوجواب بدهید: قبل از اینکه احساسات شما بیرون بریزد و همهچیزتمام شود، جلوی آن را بگیرید و از خود بپرسید «اگر من این کار را انجام دهم چه میشود.» معمولاً با این سؤال شما نتیجه بروز حس خود را پیشبینی میکنید و باتوجهبه نتایج، واکنش بهتری در موقعیت ارائه میدهید. بعضی از سؤالات که پرسش آنها از خود، به شما کمک بزرگی میکند:
- چه اتفاقی افتاد که باعث شد من این احساس را داشته باشم؟
- در درونم چه احساسی دارم؟
- در پاسخ به این احساس قبلاً چهکار کردم؟
- این احساسات چقدر شدید است؟
- قبلاً از چه واکنشی در راستای این احساس پیشمان شدهام؟
- بدترین نتیجه را تصور کنید: وقتی که احساسات همانند ابرهای سیاهی به شما هجوم میآورد، در مقابل او بایستید و بدترین نتیجه را در صورت وقوع، تصور کنید. بعدازاین مرحله شما کمکم به غیرمنطقی بودن بدترین حالت پی میبرید و احتمال وقوع آن را بسیار کم در نظر میگیرید. هم چنین تصور بدترین نتیجه، باعث میشود ذهن شما آن فضا را بشناسد و در صورت وقوع آن را کنترل کند.
- احساسات را نشانهدار کنید: احساسات خود را در مواقع مختلف بشناسید و اجازه ندهید حسهای ناشناخته در شما وجود داشته باشد. شما باید این حسها را در ذهن نشانهگذاری کنید تا در صورت مواجه با آنها سریعاً آن را پیدا کنید و از راهحل کنترل آن استفاده کنید.
- صبور باشید: رشد فردی همانند هر رشد دیگری، به زمان و تجربه اشتباهات نیاز دارد. شما باید قبل از عملکردن، واکنشهای خود را بررسی کنید و در دفعات بعدی مواردی را که نباید تکرار شود، کنترل کنید. شما با صبر و تجربه موقعیتهای متفاوت، میتوانید نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید.
- عمل مخالف را انجام دهید: این عمل به معنای سرکوب احساسات و فرار از موقعیت نیست؛ بلکه شما با درنظرگرفتن حس مخالف، با یک دیدگاه جدید نسبت به موضوع نگاه میکنید که نقطه مقابل احساس نادرست شما است. تصور کنید تحویل یک پروژه سنگین را زودتر از موعد مقرر از شما بخواهند، بهجای اینکه مضطرب شوید و بگویید «من هرگز موفق نمیشوم» از این جمله استفاده کنید: «من تمام تلاشم را میکنم»
- مراقب خود باشید: اگر یک انسان در رفع نیازهای اولیه جسم و روان خود، بیتوجه باشد نمیتواند احساسات خود را در موقعیتهای مختلف درک و کنترل کند. شما باید بهاندازه کافی استراحت کنید و سلامت جسم و سلامت روان خود را حفظ کنید.
- تمرکز توجه خود را تغییر دهید: وقتی در یک محیط احساسات با شیب مثبت در شما بروز داده میشود، حواس و ذهن خود را از آن موضوع پرت کنید یا محیط را عوض کنید و به یک اتاق دیگر بروید. کمی پیادهروی نیز تا در رسیدن به آرامش درون به شما کمک میکند.
هر کس یکدنیای عاطفی منحصر به خود را دارد. شما اگر حس متعادل در زندگی نداشته باشید، نمیتوانید در یک روز زندگی خود را ادامه دهید. احساسات به تصمیماتی که در زندگی گرفته میشود کمک میکند و ما را به سمت انجام اعمال هدایت میکند. این مورد زمانی اتفاق میافتد که احساسات شما تحت کنترل خودتان بروز داده شود. اگر واکنشهای غیرمعقول را در موقعیتهای احساسی در خودتان میبینید، حتماً از یک مشاور روان برای بهبود رفتار و احساساتتان کمک بگیرید.
چرا من آنقدر احساساتی هستم؟ 8 دلیل برای این احساساتی بودن
انسانها دارای احساسات بسیار متنوعی هستند. ابراز احساسات وقتی که آنها را در وجود خود حس میکنید، هیچ اشکالی ندارد و کاملاً طبیعی است. نهتنها مهم است که احساس خود را به دیگران بگویید بلکه ضروری هم میباشد. درصورتیکه این احساسات را در خود سرکوب کنید، ممکن است مشکلات روانی مختلفی برایتان به وجود آید. اگر فرد احساساتی هستید، بدانید که شما تنها نیستید؛ این بخشی از انسان بودن است.
چرا من آنقدر فرد احساساتی هستم؟
آیا احساس میکنید که در مقایسه با دیگران احساساتیتر هستید؟ هرکسی احساساتی دارد اما همه بیش از حد احساساتی نیستند. همه ی انسانها دارای احساسات و عواطف هستند. ما در واکنش با دیگران و موقعیتها به روشهای مختلفی عمل میکنیم که بستگی به آن سناریو دارد. شاید بهتازگی متوجه شدهاید که شغلتان را ازدستدادهاید. احتمالاً بسیار ناراحت یا عصبانی هستید چون عاشق موقعیت شغلی خود بودهاید. ممکن است بخواهید به ملاقات دوستی بروید که برای مدت طولانی او را ندیدهاید و هیجانزده هستید. این موارد، احساسات قابلدرک و طبیعی هستند. درحالیکه همگی ما طیف متفاوتی از احساسات را تجربه میکنیم، گاهی اوقات، درگیر احساسات مختلف شدن میتواند نشانهای از وجود یک مشکل عمیقتر و جدیتر باشد.
یکی از مسائلی که ممکن است در داشتن این احساسات نقش داشته باشد، اختلال خلقی است. بر اساس NAMI (اتحاد ملی بیماری روانی)، یک نفر از هر 5 نفر با یک بیماری روانی زندگی میکند. درصورتیکه افسردگی، پریشانی، اختلال دو قطبی یا اختلال شخصیت مرزی دارید، بهاحتمال زیاد در تنظیم احساسات و عواطف خود با مشکل روبرو هستید. بسیاری از افرادی که بیماری روانی دارند، در همین وضعیت شما قرار دارند و بسیاری از آنها توانستهاند مدیریت احساسات خود را با موفقیت یاد بگیرند و زندگی رضایتبخش و کارآمدی داشته باشند.
آیا بیشتر از آن که به نظر طبیعی برسد، احساساتی هستید؟
احساسات بخشی از زندگی هستند. اما برخی از افراد حساستر و احساسیتر از دیگران به نظر میرسند. یک نوع شخصیت به نام شخصیت بسیار حساس وجود دارد. این افراد، احساسات را در سطح عمیقتری تجربه میکنند. درصورتیکه احساساتتان بیش از اندازه یا منکوب کننده شد، احتمالاً بهشدت حساس یا احساساتی هستید و هیچ مشکلی هم ندارد. حساسیت، یک قدرت است. تقریباً 20 درصد از جمعیت انسانها بهشدت حساس هستند. درصورتیکه در مدیریت احساسات خود با مشکل روبرو شدهاید، درمان سنتی یا مشاوره ی آنلاین میتواند به شما کمک کند.
زن احساساتی
شما ممکن است احساسات شدیدی داشته باشید اما نتوانید آنها را بهخوبی کنترل کنید. اگر اینچنین است، دلسرد نشوید. بسیاری از افراد شبیه به شما هستید و از مشاوران سایت مشاوره باما یا منابعی دیگری از قبیل درمان حضوری (رودررو) کمک گرفتهاند. درمان یک مکان عالی برای کارکردن بر روی احساسات پیچیده، شناسایی منشأ آنها و یافتن روشهایی بهمنظور ابراز این احساسات بدون شرمندگی یا احساس گناه محسوب میشود. یک مشاور، فرد مناسبی برای درمیانگذاشتن چالشهای احساسی خود با او و یافتن روشهایی بهمنظور مقابله با چنین احساساتی است.
چگونه درمان میتواند به شما در مدیریت احساساتتان کمک کند؟
درصورتیکه نحوه ی ابراز احساسات خود را میدانید، مجبور نیستید به درمانگر مراجعه کنید. شما ممکن است درگیر احساساتی از قبیل عصبانیت، ناراحتی، احساس گناه یا خشم باشید. در این صورت است که یک درمانگر میتواند به شما کمک کند. مشاوران سایت مشاوره باما در زمینه ی آموزش مهارتهای مقابلهای و تنظیم احساسات به افراد تخصص دارند. پیش از آن که نحوه ی تنظیم احساسات خود را یاد بگیرید، داشتن بینش هیجانی (بینش عاطفی) از اهمیت بسیار زیادی برخوردار میباشد. در درمان آنلاین، مشاورتان در سایت مشاوره باما به شما توضیح میدهد که چگونه به درون خود نگاه کنید، احساساتتان را درک نمایید و نحوه ی ابراز آنها به بهترین شکل ممکن با دیگران را یاد بگیرید. برخی از بررسیهای مشاوران سایت مشاوره باما را در ادامه بخوانید.
منبع: www.betterhelp.com