خانه / مشاوره خانواده پرسش و پاسخ مشکلات زن و شوهر در زندگی زناشویی / شوهرم نمیزاره مانتویی بشم | شوهرم به حجابم گیر میده

شوهرم نمیزاره مانتویی بشم | شوهرم به حجابم گیر میده

شوهرم‌ میگه‌ باید حتما چادر سرت کنی و بیای‌ بیرون‌ هر جا با هم‌ میریم‌ وقتی‌ میبینه‌ چادر سرم‌ نیست‌ بحثمون‌ میشه‌ و دعوا میکنیم‌. ولی‌خودم‌ مایل‌ نیستم‌ چادری باشم‌. چه‌کارکنم‌ این‌طرز فکرشو تغییر بدم. احساس‌ میکنم‌ داره‌ بهم‌ زور میگه‌. نباید نظرشو بهم‌ تحمیل‌ کن‌ه یا لااقل‌ بگذاره‌ هر وقت‌ دلم‌خواست‌ مانتو بپوشم‌‌. وقتیم‌ ازش‌ میپرسم‌ علتش‌ چیه‌ میگه‌ دلیل‌خاصی‌نداره‌ و با چادر قشنگتری‌.میگه دوست‌ دارم‌ زنم‌ چادری‌ باشه‌. الان‌ عقد کرده‌ایم‌ و هنوز عروسی‌ نگرفتیم‌‌. در حالیکه‌ اگر من‌ حرفی‌ میزنم‌ اون‌ گوش‌ نمیده‌.

پاسخ مشاور به پرسش ” شوهرم دوست داره با حجاب باشم “

بسیاری از افراد در هنگام انتخاب همسر نقاط منفی و اختلاف نظرهای بارزی را در اخلاق و رفتار طرف مقابل می‌بینند، اما به خاطر حس علاقه ای که به نامزدشان دارند، به امید یا به شرط اینکه او بعد از ازدواج تغییر خواهد کرد، این اختلافات را نادیده می‌گیرند. لازم است بدانیم تغییر کردن و تغییر دادن رفتارها، مخصوصا رفتارها و عادت‌‌هایی که در بلند مدت برای شخص ایجاد شده، بسیار سخت است.

همسر شما هم نسبت به نحوه پوشش شما آگاه بوده است و شما قول و قراری بر سر این موضوع که حجابتان بعد از ازدواج چادر می شود نداشتید. به همین خاطر اصرار ایشان برای چادری شدن شما می تواند تبدیل به یک فرایندی شود که شما را تغییر دهد و احساس کند میتواند در هر زمینه ای نظرش را به شما تحمیل کند.

اینکه ما به خاطر یکدیگر در ازدواج کاری را انجام دهیم هم لازم است و هم زیبا اما نباید در درون خود احساس اجبار داشته باشید. گاهی ما تصمیم میگیریم برای آرامش زندگیمان و عشق بینمان علاقه طرف مقابل را در اولویت قرار دهیم و نکته ای که اهمیت دارد این است که کاملا با رضایت و انتخاب خودتان همراه باشد نه اجبار؛ در غیر اینصورت میتواند تبعات منفی برای رابطه تان داشته باشد و حستان نسبت به همسرتان را تحت تأثیر قرار دهد.

بنابراین پیشنهاد من این است که اهمیت این موضوع را برای خود ارزیابی کنید و بررسی کنید آیا میتوانید با این قضیه کنار بیایید یا همیشه حس می کنید مجبور شدید؟ قرار نیست زمانی که ازدواج می کنیم علایقمان و سلایقمان به فراموشی سپرده شود و به نوعی در نظرات و علایق همسرمان حل شویم. زیبایی ازدواج به همین تفاوت هاست. باید فرصت گفتگو با همسر راجع به تفاوت هایتان را ایجاد کنید.

خیلی خوب است که در ازدواج هر یک از طرفین نظرات یکدیگر را بپرسند و به سلایق یکدیگر احترام بگذارند. مثلا شاید شما برای همسرتان تیپ اسپرت را ترجیح بدهید و به او پیشنهاد کنید تیپ اسپرت بزند بیشتر به شما می آید اما نمی توانید نظرتان را تحمیل کنید.

همواره به یاد داشته باشید شنونده و پذیرای نظرات یکدیگر باشید و دلایل خود را برای یکدیگر توضیح دهید. جدا از اینکه همسرتان به حرف شما گوش میدهد یا خیر، به درونتان رجوع کنید و ببینید آیا این کار را دوست دارید؟ از احساساتتان با همسرتان صحبت کنید و بگویید زمانی که میگویی باید چادر سرت کنی به من حس اجبار میدهد و از آن لذتی نمیبرم. دوست دارم اگر قرار باشد تصمیمی بگیرم خودم به این نتیجه برسم که اینکار خوب است.

درست مثل این است، من تورا مجبور کنم که حتما باید تیپ اسپرت بزنی. ما فقط می توانیم نظر بدهیم و با هم مشورت کنیم اما تصمیم نهایی با خودمان است.

سعی نکنید یکدیگر را تغییر دهید. زمانی که از تغییر یکدیگر دست بردارید طرف مقابل را برای تغییر فعال می کنید. کمااینکه اگر فشار و اجبار از روی شما برداشته شود خودتان به این نتیجه برسید که چادر هم میتواند انتخاب خوبی باشد. اما به نظر می آید با رفتار و نحوه برخورد همسرتان وارد یک بازی قدرت شدید و میخواهید ثابت کنید که نمیتوانی من را تغییر دهی چرا که او هم به حرف های شما گوش نمیدهد. در حالی که هم شما و هم همسرتان همراه یکدیگر هستید نه مقابل هم و باید سعی کنید یکدیگر را درک کنید. هیچ یک از شما با یکدیگر دشمنی ندارید. شما در یک مسیر هستید و باید به یکدیگر در این مسیر کمک کنید تا با حال خوب طی شود.

ممنون از توجهتان

اختلاف بر سر نوع پوشش در ازدواج

ساله، خانم، متاهل, کارمند هستم. کلا شوهرم خیلی به لباس پوشیدن من گیر میده، درحالی مرتب لباس می‌پوشم، دیشب هم سر اینکه یه مانتویی سرکار پوشیده بودم که یکم دستاش کوتاه بود حسابی کتکم زد، قبلاً گفته بود اینو پوشیدنی ساق بنداز، اون روز دیرم شده بود نتونستم پیدا کنم، از طرفی هم خیلی گرم بود، هم کتکم زد، لباسامو پاره کرد، لوازم آرایشیامو داغون کرد. اولین بارش هم نیست ولی هیچ وقت به خانوادم چیزی نگفتم چون اونا شرایط خوبی ندارن، از خانوادمم۴۰۰ کیلومتر دورم. از طرفی هم دوسش دارم، نمی‌دونم چیکار کنم واقعا؟؟؟؟

پاسخ مشاور به پرسش ” شوهرم به طرز لباس پوشیدنم گیر میده “

اصلا راضی به سکوت شما در برابر این خشونت نیستم اما خوشحالم که خانواده تان را دخالت ندادید. حال رابطه شما خراب است و خودتان قرار است درستش کنید.

در ازدواج اختلاف و تعارضات و تفاوت سلیقه همواره وجود دارد. ممکن است من هم نسبت به همسرم از یکسری از تیپ هایش خوشم نیاید. خیلی خوب است در ازدواج هر یک از ما نظر طرف  مقابل را در نظر بگیریم اما رفتار همسر شما خشونت محسوب می شود و به نظر می آید به هر طریقی می خواهد شما را کنترل کند. من حس و عشق شما را درک میکنم. شما همسرتان را دوست دارید و من این موضوع را درک می کنم اما مراقب باشید که دوست داشتن خودتان را فراموش نکنید. خیلی خوب است هر یک از ما برای رابطه و طرف مقابل از خواسته ها و مسائلی کوتاه بیاید اما لازمه آن دو شرط است: دو طرفه باشد و اینکه در ازای آسیب به خودمان و هویتمان نباشد. شما به عنوان یک فرد ارزشمند نباید اجازه دهید همسرتان با شما چنین برخوردی کند مگر اینکه دوست دارید که رابطه شما روز به روز وخیم تر شود. اگر اینگونه ادامه دهید روز به روز ضعیف تر می شوید، بنابراین اگر رابطه شما برای شما اهمیت دارد باید رویه خود را تغییر دهید؛ شما قرار نیست هر چیزی را تحمل کنید و این موضوع را همسرتان نیز باید متوجه شود.

روی دوست داشتن و اعتماد به نفستان کار کنید؛ کتاب بخوانید و مهارت خود را اضافه کنید؛ زندگی با همسرتان را انتخاب کنید یعنی آنقدر خودتان را قدرتمند کنید که از روی استیصال در یک رابطه نمانید. برای خودتان و دوست داشتن خودتان زمان بگذارید.

از بروز خشونت جلوگیری کنید: اگر خشونت دوباره اتفاق افتاد به راحتی آشتی نکنید و او را متوجه آسیب و ضربه ای که به شما زده است بکنید. همسر شما باید در ازای این رفتار هزینه بدهد؛ منظور حتما پرداخت چیزی نیست؛ فاصله گیری طولانی (در این فاصله گیری رابطه جنسی، مسافرت رفتن، مهمانی رفتن ممنوع است. همسر شما باید در مقابل شخص سومی تعهد دهد. دفاع کردن حق هر انسانی است و یک رفتار صحیح است؛ بنابراین از خودتان دفاع کنید و نگذارید کسی به شما آسیب بزند حتی اگر او فردی است که خیلی دوستش دارید.

ممنونم از توجه و همراهی شما

گلسا بمانیان

کارشناسی ارشد مشاوره خانواده

19 دیدگاه

  1. سلام وقتتون بخیر ببخشید مزاحم شدم همسر بنده خانم چادری با پوشش حجاب کاملی هست چند وقتی هست از مشکلات و سختی های چادر در جمع ها ی خانوادگی در منزل و بیرون از منزل صحبت می‌کند و از مزایای (راحتی و پوشش بهتر) مانتو های گشاد من یه بخشی از صحبت هاش در مورد کامل بودن پوشش مانتو های گشاد را قبول دارم ولی به نظرم یه سری مانتوها شاید پوشیده تر باشند ولی اون وقار و ابهت چادر را ندارن و خودشون جذاب هستتد ودر کل دوست ندارم حجاب ایشان از چادر به مانتو یا عبا و بعد رفته رفته کم شود(همانطور که در فامیل و همسایه نمونش زیاده و همین ها تاثیر گذارند روی بقیه) هر چی هم باهاشون صحبت میکنم که این مانتوهای گشاد و عبا کار دشمن برای گرفتن چادر و جایگزینی مانتو هست حرفم را تایید میکنه ولی باز هم روی حرفش هست بالاخره شیطان در آخرالزمان کم کم دین آدم را میگیره اگه ممکنه راهنمایی کنید

  2. سلام خسته نباشید همسر من با وجود اینکه در کشور های اروپایی گذارانده اما به من میگه باید حجاب کنی چادری بشی خوب گفتم اوکیه ولی حالا حالا خوب نه کم کم یواش یواش اخه من تو طول عمرم هر جور دوست داشتم. بودم ما هنوز ازدواج نکردیم نامزدیم. میگه چون من دوست دارم باید تو بپوشی دوسش دارم ولی نمیدونم چیکار کنم ?????????

  3. سلام من 3ساله تو عقدم شوهرم نمیزاری ن مانتو بلند بپوشم ن عبامیگه فقط چادر ولی ب خودش میگم اینطوری راه برو این کارو کن گوش نمیکنی این مسائل خیلی داری اذیتم میکنه

  4. سلام من 17سالمه شوهرم 24سالشه 1سال میشه ازدواج کردیم از اخرای عقدمون ابن اخلاق بدش مثل گیر دادن ب لباس ب روسری حتا ب رفتار حرف زدن با بقیه بهم گیر میده دو سه ماهه اول خیلی خوب عادی بودیم ولی از اون موقعه تا الان خیلی فرق کرده فقط دوست داره شب روز تو اتاق باشم نمیذار بیرون برم واسه خرید اینا زیاد خوشش نمیاد حتا با خانوم ها هم حرف بزنم یا تو جمع هاشون شرکت کنم خیلی گیره میده نمیتونیم جای بریم حتا تو دورهمی خانوادگی با خانواده خودش تو مهمونی جایی هم میریم اذیتت میکنه ک من چیکار کردم تو روی اون آقا نگاه کردم یا خندیدم همین بهانه های الکیه خلاصه کاری کرده ک از تمام جشن ها مهمونی ها دورهمی ها بیذارم حالم بهم میخوره وقتی اسمشون میاد چون خیلی اذیت شدم حتا بخاطر ی ارایش خیلی کم یا مثلا ی زره روسری بالا رفتن روم دست بلند کرده براش فرقی نمیکنه کی است کی نیست تو جمع باشه تو خونه حتا خیابان بهش میگم دلیل این همه بی اعتمادی یعنی چی خودم چادری هم با کسی حتا حرف نمیزدم ک مجرد بودم خودشم دید منو موقع ک خواستگاری کرد ک ی دختر عادی معمولی والان همش گیری های بیخودی بی اعتمادی بهش میگم اخه چرا منم انسانم دلم میخواد شوهرم عین چشاش بهم اعتماد داشته باشه خداروشکر کاری نکردم ک این بهم بی اعتمادی شه نمدونم چرا اینجوری شده میگه بی اعتماد نیستم تو نمیتونی جواب خودتو بدی تو نمیدونی با ی مرد چجوری رفتار کنی بهش میگم اگه نمیتونم این راهشه ک تو بهم نشون میدی با زندانی کردن من چی نصیبت میشه اخه منم دیگه خسته میشم از تو اتاق بودن دل منم میخواد کنار شوهرم تو جمع ها باشم شما مثلا حجاب دوست منکه حجاب دارم لباسم روسری هم پس چرا جای نمیبری یا اگه میبری تو جمعا ی جوری نگام میکنه ک خودمو گم میکنم احساس ترس اضراب

  5. من یه دختر ۱۷ سالم و شوهرم ۲۸ سالشه من اخلاقم با شوهرم بی نهایت خوبه بگو بخند شوخی قربون صدقه ازش تو همه چیز نظر میپرسم تو همه جا پشتش بودم هرچی میگه تقریبا قبول میکنم . اون خیلی حساسه لباس کوتاه نمیزاره بپوشم تو جمع باید لباس تیره بپوشم منی که فقط ۱۷ سالمه و آرایش نمیزاره بکنم اگر یکم با مردی غیر از سلام علیک حرف دیگه ای بزنم ناراحت میشه قهر میکنه دعوا میکنه اما خودش با زنا راحت حرف میزنه با نامحرم دست میده نگاه های هیزی رو خانوما داره با هد بار اعتراض من هم قهر میکنه یا یه دعوا درست میکنه چیکار کنم

  6. بعد شوهرم همیشه به نوع پوششم یا هرچیزی گیر میده مثلا کجا برم کجا نرم روسریم نره عقب و اینا ،امشب سر همین لباسم که قرار بود بریم جشنی که اتو نکرده بودم کلی باهام بحث کرد و گذاشت رفت و نبردم ،از اونورم همیشه منو با هم عروسم مقایسه میکنن چه شوهرم چه مادرشوهرم ،یک روز درمیون بحث داریم خسته شدم واقعا نمیدونم چیکار کنم؟میگه تو اداب شوهر داری بلد نیستی ،بهش میگم بیا بریم مشاوره میگه تو برو مشکل از توعه تو باید خودت درست کنی. بعد میگه اگه میخوای زندگی دوتامون جهنم شه تمومش کنیم به نظرتون طلاق بهترین راهه؟

  7. من یه دختر20ساله ام وسوهرم 28سالشه و اصلا به سلیقه هام هیچ احترامی قاعل نیس مثلا نمیزاره اونجوری که من دوس دارم تیپ بزنم فقط هرچی اون میگه باید باشه مثل دوران قاجار باید تیپ بزنم بعدشم هیچ جایی اجازه تنها رفتن ندارم یا با مادرشوهرم باید. برم یا باخود شوهرم یه مشکل بزرگ اینکه ما صبحونه ناهارشام باید با پدرشوهرم اینا بخوریم خیلی عذاب بزرگیه

  8. نامزد نسبت به پوششم خیلی سخت گیره،من گفتم هر جور تو بگی لباس میپوشم ولی درونن حالم ازون سبک پوشش بهم میخوره.ایا ممکنه در اینده به مشکل جدی بخوریم؟

    • نامزد شما نسبت به پوشش شما حساسیت زیادی داره و شما بر خلاف میلتون به ایشون گفتید که مطابق خواسته ایشون پوششتون رو تطبیق خواهید داد. در رابطه با سوالتون صادقانه باید بگم بله اگر این تفاوت سلیقه عمیق باشه به احتمال قوی به مشکل خواهید خورد. بنابراین باید در همین دوران نامزدی برای حل این مشکل اقدام کنید. شما به عنوان یک انسان بالغ قطعا دارای عقاید و علایق خاص خودتون هستید و رابطه بدین معنا نیست که شما این عقاید و سلایق خودتون رو بخاطر طرف مقابلتون کاملا نادیده بگیرید. رابطه باید بستر توافقات بین دو طرف باشه به گونه ای که هردوی شما به یک رضایت نسبی نسبت به اون مسئله خاص برسید.
      بنابراین در ابتدا توصیه می کنم که در این مورد با نامزدتون صحبت کنید. براش توضیح بدید که نگاه متفاوتی در مورد پوشش دارید و براتون بسیار سخته که بخواید بعد از سالها سبک پوشش خودتون رو تغییر بدید. در حقیقت شما باید سعی کنید که توافقی در این مورد ایجاد کنید به گونه ای که نامزدتون احساس رضایت کنه و شما هم احساس از خودبیگانگی پیدا نکنید.
      در صورتی که حس کردید نقطه توافقی بین شما وجود نداره و نمی تونید چنین رضایتی رو بین خودتون ایجاد کنید باید به مشاور خانواده مراجعه کنید. گاهی اوقات چنین مصداق هایی ممکنه نشون دهنده تعارض های بزرگ تری باشند که هنوز خودشون رو نشون ندادند. برای مثال ممکنه نامزدتون حساسیت های دیگه ای هم داشته باشه که هنوز با اونها مواجه نشدید. دوران نامزدی دورانیه که هنوز برای شناسایی این تعارضات دیر نشده و میشه اقداماتی برای جلوگیری انجام داد. مشاور با سنجش عقاید و نوع نگاه شما و نامزدتون میزان شباهت شما با همدیگه رو ارزیابی میکنه و همچنین به شما کمک خواهد کرد که در مقابل تعارض فعلی و تعارضات احتمالی بعدی اقدامات مناسبی رو انجام بدید.
      در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.

  9. من امروز به همسرم پیشنهاد کردم لباسش را برای اینکه باهم به مطب دکتر برویم تعویض کند گویا از اینکه بهشون گفتم ناراحت شدن البته از سرکار اومد دنبالم وبهش گفتم دلیلش چی میتونه باشه آیا من اشتباه کردم.

  10. سلام من وقتی مجرد بودم مانتویی بودم و موقعی ک قرار بر ازدواج شد همسرم گف من دوس دارم چادری باشی اما نگفت ک اجباره من در این مدت خیلی اذیت شدم اما هروقت ک با شوهرم حرف میزنم میگه باید بپوشی تو میدونستی قراره چادری باشی و اینجور چیزا اما این موضوع خیلی منو آزار میده و نمیدونم باید چیکار کنم

  11. شوهرم همیشه خودشو خیلی بزرگ میبینه خیلی شکاکه همش بد بینه سر هر موضوعی جایی نمیزاره برم همش قهر میکنه ۲ ساله عروسی کردم ۶ سالم عقد بودم اما همش تحملش میکنم. توی هر جمعی سبکم میکنه همیشع اشکمو در میاره شاید تو خونه همیشه قهر باشیم و حرفم نداریم واسه گفتن نظر شما چیه. احساس الانم احساس سر خوردگی ضعیف بودن تصمیم نمیدونم چیه انقدر اذیتم میکنه شوهرم ک نمیدونم چ تصمیمی بگیرم از طلاق میترسم امیدی هم ب خوب بودنش ندارم همیشع قهریم باهم هر موقعم ک میرم مشکلمو باهاش حل کنم فوش میده و نمیزاره حرف بزنم همیشه کارم گریه است جایی هم نمیرم چون خیلی شکاکه بد بینه ب حجاب گیر میده اما خودش آزاده هیچ وقت هیچ حرفی برای گفتن نداریم همو دوست داریم اما بیشتر همو اذیت میکنیم

  12. سلام‌شوهرم‌میگه‌بایدحتماچادرسرت‌کنی‌وبیای‌بیرون‌هرجاباهم‌میریم‌وقتی‌میبینه‌چادرسرم‌نیست‌بحثمون‌میشه‌ودلوامیکنیم‌ولی‌خودم‌مایل‌نیستم‌چادری.باشم‌چه‌کارکنم‌این‌طرزفکرشوتغییربدم.احساس‌میکنم‌داره‌بهم‌زورمیگه‌نبایدنظرشوبهم‌تحمیل‌کن‌یالااقل‌بگذاره‌هروقت‌دلم‌خواست‌بپوشم‌‌وقتیم‌ارش‌میپرطم‌علتش‌چیه‌میگه‌دلطل‌خاصی‌نداره‌باچادرقشنگتری‌لباس.ودوست‌دارم‌زنم‌چادری‌باشه‌.الان‌عقدکرده‌ایم‌وهنوزعروسی‌نگرفتیم‌‌درحالیکه‌اگرمن‌حرفی‌میزنم‌اون‌گوش‌نمیده‌

  13. سلام. دختری 34 ساله هستم با تحصیلات دکتری. خواستگاری دارم 41 ساله که 7 سال است ایشان را میشناسم و از نزدیک با ایشان کار کرده ام. خصوصیات اخلاقی و شخصیت یکدیگر را نیز تا حد خوبی میشناسیم. اخیرا ایشان از من خواستگاری کرده اند. حین صحبت اختلافاتی در مسائل مذهبی و اعتقادی نمایان شده است. شاید در مجموع بتوان گفت که من و خانواده ام به میزانی مذهبی تر از ایشان و خانواده ایشان هستیم. هردو اصولی مانند نماز و روزه، حجاب و تعامل با نامحرم، حلال و حرام‌های مربوط به حق الناس و مسائل اخلاقی را رعایت میکنیم. اما مثلا ایشان نسبت به خواندن نماز اول وقت حساسیت ندارند. یا مثلا حجاب من چادر است و ایشان تاکیدی بر چادر ندارند. البته این قضیه که ایشان تعصب روی چادر ندارند ولی حجاب برایشان مهم است، از دید من نکته مثبتی است. اما دغدغه ای که دارم این است که مثلا ما در فامیل و خانواده جلوی نامحرم معمولا چادر سر میکنیم اما در فامیل ایشان چنین چیزی مرسوم نیست. البته مادر ایشان چادری هستند اما در مهمانی ها چادر سر نمیکنند. خود ایشان در این مسائل محدودیتی قائل نیستند که انتخاب نوع پوشش را به عهده خودم گذاشته اند. اما من نگرانم که اینگونه تفاوتها اولا برای من اذیت کننده شود، دوما باعث شود به مرور از هم فاصله بگیریم. البته نه من و نه ایشان خیلی اهل رفت و آمد و ارتباطات زیاد نیستیم و بیشتر، به اصطلاح به زندگی شخصی و کاری خودمان مشغولیم. اما به هر حال فکر میکنم با وجود تشابه های زیادی که بین ما وجود دارد، این تفاوتها برای هردوی ما مایه دغدغه و نگرانی از آینده است. ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید که تفاوت در این حد چقدر میتواند در زندگی آینده ما اثرگذار باشد. این نکته را هم بگویم که ایشان چندین بار به من گفته‌اند.

  14. اسفند پارسال مادر خواستگارم منو در مسجد دید من اون لحظه چادر سرم بود و از مادرم شماره گرفت و بعد به خداستگاری آمدن دو جلسه در خانه ما برگزار شد و همه چی اوکی بود فقط مادرش می گفت من باید همیشه چادر بزارم ولی من قبل اینکه بیان خواستگاری بهشون زنگ زدیم گفتم ک همیشه چادری نیستم قبول کردن بعد در این زمینه با خود پسر یعنی خواستگارم صحبت کردم ایشون گفتن من اصلا زن چادری نمی خوام شما حرفای مادرمو نادیده بگیر چون من با پوششت مشکلی ندارم حتی جلوی خودمم به مادرش جواب داد گفت چقدر می گی حجاب من با حجاب ایشون مشکلی ندارم حجاب فقط ۵ درصد برام مهمه ک اون ۵ درصدم باید نطر خودم باشه ک قبول دارم بعدش مادرش ساکت شد ولی گهگاهی بازم حرف می زنه چادر چادر می کنه اصلا حرف هیچکی تو مغز کودنش نمی ره الانم چند جلسه خودمون دو نفری بیرون همو می بینیم مشکلی نداریم . به نطرتون این حرف های مادرش راجب پوشش مشکل ساز میشه؟

  15. همسرم مرد خوبیه ولی یکسری ایراد شکلی خیلی منو اذیت میکنه… از لحاظ اعتقادی… من دختری با ظاهری موجه هستم ولی ایشون به دوتا تار موی من یا استینی که کوتاه باشه خیلی گیر میده همیشه بهش میگم انقدر منو محدود نکن و متقابلا خودش مردی ازاده… اما محدودیت هایی برای من قایل میشه که نمیتونم هضمش کنم و جدیدا عادت کرده در ملا عام یا به من با لحن تند صحبت میکنه یا منو شرمنده میکنه و من از این موضوع خیلی اسیب میبنم و دلخور میشم و نمیتونم ارتباط خوبی باهاش بگیرم…. از دید ادن ادم دلخوریش باید ۳۰ثانیه باشه ولی من تا توجیه نشم از دلم نمیره و ایشون میگه تو سریع قهر میکنی… من ازار میبینم که ایشون هم منو محدود میکنه هم تند صحبت میکنه و جلپی دیگران منو ضایع میکنه… و دوسش دارم و نمیخوام ازش جدا شم فقط میخوام بدونم مشکلم چجوری حل کنم.

  16. سلام روزتون بخیر. من یک مشکلی دارم دوست دارم سینه هام رو پروتز کنم ولی همسرم اجازه نمیده میگه همینجور خوبه، ولی واقعا این مسئله به شدت منو آزار میده چون بعد از زایمان و شیردهی طوری سینه از بین میره که حس میکنم نقص عضو دارم، بعلاوه من اصلا نمیخوام سایزهای خیلی بزرگ بزارم که جلب توجه کنه فقط طوری بشه که مثل قبل از بارداری آن بشه حتی از روی لباس کسی متوجه تغییر نشه، ولی بازم اجازه نمیده و این مسئله خیلی برای من ناراحت کننده و آزاردهنده است نمیتونم تحمل کنم حس میکنم نقص عضو دارم، راهنماییم میکنید چطور راضی اش کنم؟

    • میل به زیبا بودن و دریافت بازخورد مثبت یه حس طبیعی هست و هیچ ایرادی نداره، اما میل به زیباتر بودن افراطی و اقدام پرخطر برای به دست آوردن فانتزهای ذهنی، طبیعی نیست و نیاز به بررسی روانشناختی داره. بنده بدون بررسی، قضاوتی در مورد دیدگاه شما ندارم فقط توضیحات ابتدایی که لازم بود رو دادم. راضی کردن شوهرتون برای این عمل هم دست بنده نیست. این به عوامل زیادی مربوط هست.

دیدگاهتان را بنویسید

مشاوره آنلاین روانشناسی

مشاوره آنلاین روانشناسی

جهت مشاوره با روانشناس از گزینه چت پایین صفحه ارتباط بگیرید.