خانه / مشاوره فردی / چگونه احساساتی نباشیم؟
چگونه احساساتی نباشیم؟
چگونه احساساتی نباشیم؟

چگونه احساساتی نباشیم؟

جهت مطالعه نظرات و تجربیات دیگران، به کامنتهای انتهای صفحه مراجعه نمایید

دو واژه “عواطف” و “احساسات” اغلب به‌جای یکدیگر استفاده می‌شوند. اما این دو واژه مترادف نیستند و معنی یکسانی ندارند. با این‌که به هم ربط دارند، اما کاملاً متفاوت از یکدیگر می‌باشند. فهمیدن معنی دقیق این واژه‌ها به شما کمک می‌کند، تأثیر آنها را در رفتار خود تشخیص دهید. این امر می‌تواند زندگی شما را تغییر دهد و به شما کمک کند فراز و نشیب‌های زندگی را با موفقیت پشت سر بگذارید.

انواع اصلی هیجان در روانشناسی

هیجان ها به‌صورت خودآگاه نیستند. واکنش‌هایی هستند که در جسم ما ایجاد می‌شوند. آنها تحت تأثیر تجربه‌ها، افکار و خاطره‌های ما هستند.

محققان روانشناسی در مورد این‌که چند نوع هیجان در انسان وجود دارد اختلاف‌نظر دارند. بعضی از روانشناسان به این نتیجه رسیده‌اند که 27 نوع هیجان در ما وجود دارد. اما از آن جایی که هیجان ها تفاوت چندانی ندارد، آنها را به شش دسته تقسیم می‌کنند. این شش دسته عبارت‌اند از: شادی، تعجب، ترس، نفرت، خشم و اندوه.

با تحقیقات بیشتر در این زمینه معلوم شد حالت چهره انسان هنگامی‌که خشمگین می‌شود با زمانی که تنفر خود را نشان می‌دهد تفاوت چندانی ندارد؛ همین‌طور وقتی‌که می‌ترسد یا تعجب می‌کند. براین‌اساس هیجان به چهار دسته اصلی تقسیم می‌شوند: شادی، ترس، خشم، و اندوه.

تعریف احساسات در روانشناسی

از طرف دیگر احساسات به‌صورت خودآگاه در ذهن انسان رخ می‌دهند و واکنش‌هایی هستند نسبت به هیجان هایی که تجربه می‌کنیم. احساسات ما بر اساس درک ما از حوادث و موقعیت‌هایی که پیرامون ما و در درون ما جریان دارد شکل می‌گیرند.

به همین دلیل چند نفر که موقعیت یکسانی را تجربه می‌کنند، ممکن است در واکنش به آن احساس های متفاوتی پیدا می‌کنند.

تفاوت احساسات و هیجان ها در چیست؟

حتی وقتی هیجان و احساسات را توصیف می‌کنیم بازهم می‌بینیم شباهت زیادی به یکدیگر دارند. تفاوت آنها در این است که هیجان در اثر واکنش‌های فیزیکی درون مغز رخ می‌دهد. احساسات در اثر واکنش به تجربه‌های هیجانی ایجاد می‌شوند.

چرا من آن‌قدر احساساتی هستم؟ 8 دلیل برای این احساساتی بودن

انسان‌ها دارای احساسات بسیار متنوعی هستند. ابراز احساسات وقتی که آن‌ها را در وجود خود حس می‌کنید، هیچ اشکالی ندارد و کاملاً طبیعی است. نه‌تنها مهم است که احساس خود را به دیگران بگویید بلکه ضروری هم می‌باشد. درصورتی‌که این احساسات را در خود سرکوب کنید، ممکن است مشکلات روانی مختلفی برایتان به وجود آید. اگر فرد احساساتی هستید، بدانید که شما تنها نیستید؛ این بخشی از انسان بودن است.

چرا من آن‌قدر فرد احساساتی هستم؟

آیا احساس می‌کنید که در مقایسه با دیگران احساساتی‌تر هستید؟ هرکسی احساساتی دارد اما همه بیش از حد احساساتی نیستند. همه ی انسان‌ها دارای احساسات و عواطف هستند. ما در واکنش با دیگران و موقعیت‌ها به روش‌های مختلفی عمل می‌کنیم که بستگی به آن سناریو دارد. شاید به‌تازگی متوجه شده‌اید که شغلتان را ازدست‌داده‌اید. احتمالاً بسیار ناراحت یا عصبانی هستید چون عاشق موقعیت شغلی خود بوده‌اید. ممکن است بخواهید به ملاقات دوستی بروید که برای مدت طولانی او را ندیده‌اید و هیجان‌زده هستید. این موارد، احساسات قابل‌درک و طبیعی هستند. درحالی‌که همگی ما طیف متفاوتی از احساسات را تجربه می‌کنیم، گاهی اوقات، درگیر احساسات مختلف شدن می‌تواند نشانه‌ای از وجود یک مشکل عمیق‌تر و جدی‌تر باشد.

یکی از مسائلی که ممکن است در داشتن این احساسات نقش داشته باشد، اختلال خلقی است. بر اساس NAMI (اتحاد ملی بیماری روانی)، یک نفر از هر 5 نفر با یک بیماری روانی زندگی می‌کند. درصورتی‌که افسردگی، پریشانی، اختلال دو قطبی یا اختلال شخصیت مرزی دارید، به‌احتمال زیاد در تنظیم احساسات و عواطف خود با مشکل روبرو هستید. بسیاری از افرادی که بیماری روانی دارند، در همین وضعیت شما قرار دارند و بسیاری از آن‌ها توانسته‌اند مدیریت احساسات خود را با موفقیت یاد بگیرند و زندگی رضایت‌بخش و کارآمدی داشته باشند.

تاثیر احساسات بر رفتار در روانشناسی

چون هیجان در مغز ما واکنش فیزیکی ایجاد می‌کند و احساسات چیزهایی هستند که ما به طور خودآگاه به آنها فکر می‌کنیم؛ بنابراین هیجان و احساسات بر رفتار ما تأثیر می‌گذارند.

به طور مثال، خودتان را تصور کنید که شب تنها در خیابان راه می‌روید و فکر می‌کنید کسی شما را تعقیب می‌کند. ممکن است در این موقعیت احساس ترس را تجربه کنید. همین ترس بدن شما را به واکنش وامی‌دارد که بایستید و مبارزه کنید یا پا به فرار بگذارید.

وقتی ترس را احساس می‌کنید، رفتار شما تحت تأثیر قرار می‌گیرد. شاید تصمیم بگیرید سریع‌تر قدم بردارید یا فوراً در یک ساختمان پنهان شوید؛ به طوری که دیگر کسی نتواند شما را تعقیب کند. اگر کسی پشت سر شما باشد و شما ترسی از این بابت احساس نکنید، رفتار متفاوتی در آن موقعیت خواهید داشت.

همان‌طور که می‌بینید، زمان‌هایی وجود دارد که رفتار شما باید قادر باشد به تجربه هیجانی و احساسی که دارید واکنش نشان دهد.

چرا نباید خود را در اختیار احساسات قرار دهید؟

در برخی موقعیت‌ها، مانند نمونه‌ای که در بالا گفته شد، به نفع شماست که در نتیجه هیجان و احساسات خود رفتار خاصی را در پیش بگیرید. اما همیشه این‌طور نیست.

اگر همیشه به احساسات خود اجازه دهید که رفتار شما را در اختیار بگیرند، زندگی و روابط شما سخت‌تر از حدی خواهد شد که باید باشد. چون احساسات شما بر اساس درکی است که از حوادث دارید و ممکن است باعث سرگردانی شما در زندگی شوند.

در مثال بالا، شاید کسی که پشت سر شما راه می‌رود خطرناک نباشد. اما درک شما موقعیت را خطرناک تشخیص داده و به شما فرمان می‌دهد که فرار کنید یا مبارزه نمایید.

گرچه در مثال بالا رفتاری که شما از روی ترس نشان می‌دهید نتیجه چندان بدی در پی نخواهد داشت، اما گاهی اگر به احساسات خود اجازه دهید تا شما را تحت کنترل بگیرند، نتایج بسیار نامطلوبی در زندگی شما به بار خواهد آمد.

مثلاً، اگر همسر شما که قرار بود شب به خانه بیاید ولی با این‌که شب شده هنوز نیامده، از این فکر که مبادا اتفاقی افتاده باشد دچار ترس می‌شوید. اگر به احساسات خود اجازه دهید مغلوب افکار شما شوند، سرانجام این فکر در ذهن شما پیدا می‌شود که همسرتان شما را فریب می‌دهد. بعد، به‌محض این‌که به خانه برمی‌گردد یک دعوای تمام‌عیار به راه می‌اندازید. درصورتی‌که شاید در ترافیک گیرکرده بوده و تلفنش هم شارژ نداشته که با شما تماس بگیرد و جریان را اطلاع بدهد.

همه هیجان های شما واقعی هستند، اما احساسات شما بر اساس درک شما از موقعیت است که این یعنی شاید احساسات شما اشتباه باشد. شاید درک شما از موقعیت درست نباشد و باعث شود احساسی پیدا کنید که در آن لحظه نیازی به آن احساس نیست.

پس گرچه بر اساس درک شما از آن موقعیت احساسی که در آن لحظه پیدا می‌کنید درست است، اما نیازی به آن احساس نیست. به همین دلیل اگر خود را در اختیار احساسات قرار دهید زندگی شما به مخاطره می‌افتد.

چگونه احساسات خود را کنترل کنید؟

شاید از جمله کسانی باشید که عادت دارند زندگی خود را در اختیار احساسات شان قرار دهند، و از این وضع خسته شده‌اید. خود را مانند کسی احساس می‌کنید که همیشه سوار بر ترن هوایی است و از فراز و نشیب‌های احساسی بالا و پایین می‌رود.

مهار احساسات اولین قدم اساسی در بهبود زندگی است. نکات زیر در این راه به شما کمک خواهند کرد:

قبل از تصمیم گیری، فرصت تفکر به خود دهید

قبل از هر رفتاری چند دقیقه تأمل کنید و به موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اید و احساسات خود بیندیشید. از دیدگاه‌های مختلف به آن نگاه کنید و ببینید آیا درک شما از آن موقعیت درست است.

اگر اوقاتی را به انجام تمرین‌های تنفسی عمیق یا تمرین ذهن آگاهی اختصاص دهید و سرعت ذهن و بدن خود را کند کنید به نتایج بسیار مفیدی دست پیدا خواهید کرد، به‌این‌ترتیب می‌توانید قبل از تصمیم گیری درباره رفتاری که باید در پیش بگیرید احساسات خود را کنترل نمایید. با این تمرین‌ها می‌توانید فشار خونتان را پایین بیاورید، و سرعت تنفس خود را کند کنید تا با ایجاد فضا در ذهنتان موقعیت‌ها را از زاویه‌ای بهتر نگاه کنید.

یاد بگیرید احساسات خود را تشخیص دهید

شاید نمی‌دانید چگونه باید عواطفی را که تجربه می‌کنید تشخیص دهید. این مسئله باعث می‌شود احساس کنید خارج از کنترل می‌باشید. شاید واکنش‌ها و رفتارهای شما به‌گونه‌ای است که نمی‌توانید خودتان را به‌خوبی درک کنید. اگر یاد بگیرید که هیجان‌های خود را تشخیص دهید و بشناسید، می‌توانید به علت واکنش‌های خود پی ببرید.

به‌این‌ترتیب یاد می‌گیرید واکنش‌های خود را تغییر دهید، چون می‌دانید منشأ آنها از کجاست.

بر روی تغییر افکار خود تمرکز کنید

احساسات می‌توانند افکار انسان را کنترل کنند. احساسات تعیین می‌کنند به چه چیزهایی فکر کنید و اگر احساسات شما درست نباشد، افکارتان هم درست نخواهد بود.

اما اگر انتخاب شده فکر کنید، می‌توانید احساسات خود را کنترل نمایید. دیدگاه شما درباره اتفاق‌های یک موقعیت شفاف‌تر خواهد شد و با اطمینان احساسات خود را با آنچه که واقعاً اتفاق می‌افتد هماهنگ خواهید کرد.

برای آن که یاد بگیرید افکار خود را کنترل کنید باید یاد بگیرید افکار خود را تشخیص دهید. شاید عادت دارید فقط به هر چیزی که وارد ذهن شما می‌شود فکر کنید که در این صورت تحت کنترل احساساتتان خواهید بود. این مسئله پیامدهای نامطلوبی از قبیل افکار منفی و خودخوری با خود به همراه دارد.

اما اگر روی افکار خود تمرکز کنید، یاد می‌گیرید چگونه آنها را تغییر دهید. به‌این‌ترتیب می‌آموزید چگونه باید الگوی افکار غلط را تشخیص دهید. هر چه بیشتر تمرین کنید بهتر می‌توانید افکار منفی را شکار کنید و آنها را با افکار مثبت جایگزین نمایید.

بدانید که می‌توانید رفتار خود را کنترل کنید

اگر پدر یا مادر هستید، حتماً برای آموزش مهارت های زندگی به فرزندان خود مثل آموزش مهارت تصمیم گیری کودکان زمان زیادی صرف می‌کنید. شاید دیده باشید وقتی کودک نوپا عصبی می‌شود چه قشقرقی به پا می‌کند. خودش را روی زمین می‌اندازد، با مشت روی زمین می‌کوبد، و جیغ می‌کشد و گریه می‌کند. کودکان نوپا هنوز در مرحله‌ای هستند که یاد می‌گیرند چطور احساسات و رفتارشان را کنترل کنند.

البته رفتار شما دقیقاً مانند یک کودک نوپا نیست، اما شاید رفتارهای دیگری در زندگی شما باشد که با کنترل احساسات می‌توانید آنها را اصلاح کنید. به‌عنوان‌مثال، دلیل نمی‌شود فقط چون عصبانی هستید با عصبانیت واکنش نشان دهید. یا، فقط چون از یک ارائه مهم شغلی ترس دارید دلیل نمی‌شود آن روز خودتان را به مریضی بزنید و ارائه شغلی خود را به تعویق بیندازید.

شما می‌توانید علی‌رغم حس خاصی که دارید به شیوه‌ای متفاوت واکنش نشان دهید و رفتار دیگری داشته باشید.

برای مقابله با احساسات خود مشاوره بگیرید

اگر در تشخیص عواطفی که پیدا می‌کنید مشکل دارید یا نمی‌توانید احساسات خود را کنترل نمایید، مراجعه به درمانگرهای معتبر کار عاقلانه‌ای است. درمانگر به شما کمک می‌کند به علت رفتارهای خود پی ببرید و یاد بگیرید چگونه هیجان ها و احساسات خود را به طور مؤثری درک کنید. همچنین به شما کمک می‌کند بیاموزید چگونه الگوهای فکری و رفتاری جدید در زندگی خود ایجاد کنید.

اگر از ترن هوایی احساسات که سوار بر آن هستید خسته شده‌اید، بدون معطلی از افراد مجرب کمک بخواهید. گرچه خیلی‌ها گمان می‌کنند کار درمانگر فقط به کسانی مربوط می‌شود که اختلالات روانی دارند، اما این حقیقت ندارد. متخصصان سلامت روانی با مشاوره روانشناسی به شما کمک می‌کنند استراتژی‌ها و عادت‌هایی را یاد بگیرید که با به‌کاربستن آنها در زندگی روزمره با موفقیت عمل کنید. برای رسیدن به این هدف باید یاد بگیرید چگونه احساسات، افکار و رفتارهای خود را کنترل کنید.

معمولاً چیزی که رفتار و واکنش‌های ما را هدایت می‌کند، احساسات ما هستند. برای مثال، ممکن است یک اتفاق ساده واکنش‌های شدیدی را در ما ایجاد کند. در ادامه این مقاله به چگونگی کنترل احساس می‌پردازیم.

کنترل احساسات

احساسات افراد می‌تواند یک واکنش غیرمنطقی نسبت به موقعیت‌های مختلف ایجاد کند. معمولاً رفتاری که در قالب یک احساس شکل می‌گیرد و بروز داده می‌شود، نتیجه‌ای را به دنبال دارد که احساس پشیمانی و تجدیدنظر را در فرد ایجاد می‌کند. بعضی از افراد حساس به دنیا می‌آیند و از کودکی با احساساتشان تصمیم می‌گیرند. این یک ویژگی شخصیتی است و بیماری یا مشکل نیست. اما اگر یک فرد با حساسیت معمولی نسبت به مسائل، احساسات شدیدی از خود نشان بدهد، یک چیزی درست نیست. ممکن است افراد تحت‌فشار روانی باشند و در صورت عدم کنترل احساسات خود، علایم افسردگی را تجربه کنند. صرفاً تنها با احساسات منفی مشکل ایجاد نمی‌شود؛ بلکه گاهی  احساسات مثبت نیز مثل شادی غیر‌طبیعی مشکل‌زا است.

احساسات افراد نقش مهمی در درک جهان آن‌ها و تعامل با آن دارد. گاهی احساس عصبی بودن می‌تواند ما را به مراقبت سازنده وادار کند، احساس گناه می‌تواند ما را هدایت کند تا آسیب‌هایی را که به وجود آورده‎‌ایم، جبران کنیم. هدف از کنترل احساسات، از بین بردن آن‌ها نیست؛ بلکه ما باید مراقب باشیم تا احساسات باعث رنج و عواقب نامناسب نشود. اگر احساسات در افراد نشانه‌های زیر را داشته باشد باید حتماً درمان شود.

  • احساساتی که تا طولانی‌مدت ادامه دارند.
  • احساساتی که نسبت به حالت معمول، دچار شدت غیرطبیعی می‌شوند.
  • احساساتی که بار روانی شدیدی بر افراد وارد می‌کند.
  • احساساتی که باعث آسیب به فرد یا دیگری می‌شود.

چگونه احساسات خود را کنترل کنیم؟

تنظیم عاطفی احساسات باعث می‌شود هوش هیجانی (EQ) در افراد شکل بگیرد. شما باید احساسات خود را در اولین مرحله که مهم‌ترین بخش است، خوب ببینید و بشناسید. تسلط بر احساسات و تنظیم آن باعث شناسایی درک و استفاده مؤثر از احساسات خود برای مقابله با استرس، حل مشکلات زندگی و مدیریت رابطه با دیگران می‌شود.

  1. به خودتان فرصت سؤال‌وجواب بدهید: قبل از اینکه احساسات شما بیرون بریزد و همه‌چیزتمام شود، جلوی آن را بگیرید و از خود بپرسید «اگر من این کار را انجام دهم چه می‌شود.» معمولاً با این سؤال شما نتیجه بروز حس خود را پیش‌بینی می‌کنید و باتوجه‌به نتایج، واکنش بهتری در موقعیت ارائه می‌دهید. بعضی از سؤالات که پرسش آن‌ها از خود، به شما کمک بزرگی می‌کند:
  • چه اتفاقی افتاد که باعث شد من این احساس را داشته باشم؟
  • در درونم چه احساسی دارم؟
  • در پاسخ به این احساس قبلاً چه‌کار کردم؟
  • این احساسات چقدر شدید است؟
  • قبلاً از چه واکنشی در راستای این احساس پیشمان شده‌ام؟
  1. بدترین نتیجه را تصور کنید: وقتی که احساسات همانند ابرهای سیاهی به شما هجوم می‌آورد، در مقابل او بایستید و بدترین نتیجه را در صورت وقوع، تصور کنید. بعدازاین مرحله شما کم‌کم به غیرمنطقی بودن بدترین حالت پی می‌برید و احتمال وقوع آن را بسیار کم در نظر می‌گیرید. هم ‌چنین تصور بدترین نتیجه، باعث می‌شود ذهن شما آن فضا را بشناسد و در صورت وقوع آن را کنترل کند.
  2. احساسات را نشانه‌دار کنید: احساسات خود را در مواقع مختلف بشناسید و اجازه ندهید حس‌های ناشناخته در شما وجود داشته باشد. شما باید این حس‌ها را در ذهن نشانه‌گذاری کنید تا در صورت مواجه با آن‌ها سریعاً آن را پیدا کنید و از راه‌حل کنترل آن استفاده کنید.
  3. صبور باشید: رشد فردی همانند هر رشد دیگری، به زمان و تجربه اشتباهات نیاز دارد. شما باید قبل از عمل‌کردن، واکنش‌های خود را بررسی کنید و در دفعات بعدی مواردی را که نباید تکرار شود، کنترل کنید. شما با صبر و تجربه موقعیت‌های متفاوت، می‌توانید نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید.
  4. عمل مخالف را انجام دهید: این عمل به معنای سرکوب احساسات و فرار از موقعیت نیست؛ بلکه شما با درنظرگرفتن حس مخالف، با یک دیدگاه جدید نسبت به موضوع نگاه می‌کنید که نقطه مقابل احساس نادرست شما است. تصور کنید تحویل یک پروژه سنگین را زودتر از موعد مقرر از شما بخواهند، به‌جای اینکه مضطرب شوید و بگویید «من هرگز موفق نمی‌شوم» از این جمله استفاده کنید: «من تمام تلاشم را می‌کنم»
  5. مراقب خود باشید: اگر یک انسان در رفع نیازهای اولیه جسم و روان خود، بی‌توجه باشد نمی‌تواند احساسات خود را در موقعیت‌های مختلف درک و کنترل کند. شما باید به‌اندازه کافی استراحت کنید و سلامت جسم و سلامت روان خود را حفظ کنید.
  6. تمرکز توجه خود را تغییر دهید: وقتی در یک محیط احساسات با شیب مثبت در شما بروز داده می‌شود، حواس و ذهن خود را از آن موضوع پرت کنید یا محیط را عوض کنید و به یک اتاق دیگر بروید. کمی پیاده‌روی نیز تا در رسیدن به آرامش درون به شما کمک می‌کند.

هر کس یک‌دنیای عاطفی منحصر به خود را دارد. شما اگر حس متعادل در زندگی نداشته باشید، نمی‌توانید در یک روز زندگی خود را ادامه دهید. احساسات به تصمیماتی که در زندگی گرفته می‌شود کمک می‌کند و ما را به سمت انجام اعمال هدایت می‌کند. این مورد زمانی اتفاق می‌افتد که احساسات شما تحت کنترل خودتان بروز داده شود. اگر واکنش‌های غیرمعقول را در موقعیت‌های احساسی در خودتان می‌بینید، حتماً از یک مشاور روان برای بهبود رفتار و احساساتتان کمک بگیرید.

آیا بیشتر از آن که به نظر طبیعی برسد، احساساتی هستید؟

احساسات بخشی از زندگی هستند. اما برخی از افراد حساس‌تر و احساسی‌تر از دیگران به نظر می‌رسند. یک نوع شخصیت به نام شخصیت بسیار حساس وجود دارد. این افراد، احساسات را در سطح عمیق‌تری تجربه می‌کنند. درصورتی‌که احساساتتان بیش از اندازه یا منکوب کننده شد، احتمالاً به‌شدت حساس یا احساساتی هستید و هیچ مشکلی هم ندارد. حساسیت، یک قدرت است. تقریباً 20 درصد از جمعیت انسان‌ها به‌شدت حساس هستند. درصورتی‌که در مدیریت احساسات خود با مشکل روبرو شده‌اید، درمان سنتی یا مشاوره ی آنلاین می‌تواند به شما کمک کند.

زن احساساتی

شما ممکن است احساسات شدیدی داشته باشید اما نتوانید آن‌ها را به‌خوبی کنترل کنید. اگر این‌چنین است، دلسرد نشوید. بسیاری از افراد شبیه به شما هستید و از مشاوران سایت مشاوره باما یا منابعی دیگری از قبیل درمان حضوری (رودررو) کمک گرفته‌اند. درمان یک مکان عالی برای کارکردن بر روی احساسات پیچیده، شناسایی منشأ آن‌ها و یافتن روش‌هایی به‌منظور ابراز این احساسات بدون شرمندگی یا احساس گناه محسوب می‌شود. یک مشاور، فرد مناسبی برای درمیان‌گذاشتن چالش‌های احساسی خود با او و یافتن روش‌هایی به‌منظور مقابله با چنین احساساتی است.

چگونه درمان می‌تواند به شما در مدیریت احساساتتان کمک کند؟

درصورتی‌که نحوه ی ابراز احساسات خود را می‌دانید، مجبور نیستید به درمانگر مراجعه کنید. شما ممکن است درگیر احساساتی از قبیل عصبانیت، ناراحتی، احساس گناه یا خشم باشید. در این صورت است که یک درمانگر می‌تواند به شما کمک کند. مشاوران سایت مشاوره باما در زمینه ی آموزش مهارت‌های مقابله‌ای و تنظیم احساسات به افراد تخصص دارند. پیش از آن که نحوه ی تنظیم احساسات خود را یاد بگیرید، داشتن بینش هیجانی (بینش عاطفی) از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می‌باشد. در درمان آنلاین، مشاورتان در سایت مشاوره باما به شما توضیح می‌دهد که چگونه به درون خود نگاه کنید، احساساتتان را درک نمایید و نحوه ی ابراز آن‌ها به بهترین شکل ممکن با دیگران را یاد بگیرید. برخی از بررسی‌های مشاوران سایت مشاوره باما را در ادامه بخوانید.

منبع: www.betterhelp.com و www.betterhelp.com

مشاوره آنلاین روانشناسی

مشاوره آنلاین روانشناسی

جهت مشاوره با روانشناس از گزینه چت پایین صفحه ارتباط بگیرید.