دوست دخترم باهام سرد شده چیکار کنم؟
من پسری 26 ساله هستم. حدود ۴ ماه به قصد ازدواج با دختر خانومی آشنا شدم و مراحل آشنایی خودمون رو داشتیم به سر میبردیم و توی این مدت ایشون بسیار زیاد به من علاقه پیدا کرده بود.
به حدی که حتی خانواده ایشون بابت تغییر رفتار دخترشون از من تشکر میکردند. اما متاسفانه با اشتباهات خودم شوخی های لفظی بیجا و غر زدن های اشتباه و گیر دادن های الکی باعث شدم دختر خانوم به یک باره قطع ارتباط کنه و بگه که نیاز دارم فکر کنم و متاسفانه اشتباه بدتر من این بود که باید بهش زمان میدادم تا آروم بشه ولی خب ندادم و خیلی پیله کردم که زودتر آشتی کنیم. کادو خردیم گل خریدم عذرخواهی کردم ولی جواب نداد و ایشون گفت دیگه هیچ حسی به من نداره و تموم کرد.
من واقعا دوسش دارم و نمیخوام از دستش بدم. خودمم میدونم مشکل از من بود که به این مرحله رسید الان تقریبا ۵ روزه من داغون شدم و مدام گریه و حال بدی دارم. میدونم که واقعا من دوست داشت خیلی زیاد. اصلا امکان داره به یک باره اون دوست داشتنش تبدیل بشه به سرد شدن دختر از پسر و بگه هیچ حسی بهم نداره؟
خواهش میکنم کمکم کنید تا بتونم جبران کنم و دوباره برگرده چون از تمام لحاظ شبیه به هم هستیم حتی خانواده خودش مخالف نظرش هستند.
ممنون
علت سرد شدن دختر از پسر
پاسخ مشاور به سوال “دختری که سرد برخورد میکنه”
احساس دوست داشتن و رسیدن به عشق خود، احساسی بسیار شدید و درگیرکننده است. وقتی پس از یک مدت رابطه دوستی عاشقانه، بنابردلیلی دختر از پسر سرد می شود و حاضر به ادامه رابطه نیست، این قطع رابطه عاشقانه باعث احساس دلتنگی و ناامیدی یا افسردگی پسر می شود.
روزانه بسیاری از دخترها بنا بر هر دلیلی با دوست پسر خود کات می کنند و شما در تجربه چنین احساسی تنها نیستید.
در مقابله با سرد شدن دختر معمولا پسر دو اشتباه اساسی انجام می دهد. اولین اشتباه پسر این است که در برخورد با سرد شدن دختر، احساسی تصمیم می گیرد. یعنی با این موضوع منطقی برخورد نمی کند. چون او هدف از ازدواج یا رابطه را به درستی درک نکرده است.
پسر باید به این درک برسد که قرار نیست هر دوستی به ازدواج ختم شود. یعنی در دوران دوستی قبل از ازدواج دختر و پسر باید به این درک برسند آیا طرف مقابل گزینه مناسبی برای ازدواج یا حفظ رابطه عاشقانه است یا خیر.
اینکه شما به نظر دختر احترامی نمی گذارید و به هر قیمتی می خواهید او را به دست آورید، نشانه ای از یک عشق واقعی نیست. در واقع شما یک فرد احساسی هستید یا احساسی شده اید و این برای ادامه رابطه یا ازدواج نشانه خوبی نیست.
دوست دخترم باهام قهر کرده چیکار کنم؟
اشتباه دوم پسر در برخورد با سرد شدن دختر این است که شروع به اصرار برای ادامه رابطه می کنند. گاهی دختر در طول رابطه دوستی با پسر سوالاتی ذهنش را درگیر می کند که فقط زمان می تواند پاسخ این سولات را به او بدهد. بنابراین تصیم می گیرد مدتی تنها باشد و در مورد این رابطه بیشتر فکر کند.
یک دختر هم مثل یک پسر قلب و احساس دارد. او نیز در هنگام قطع رابطه احساس دلتنگی بعد از جدایی را تجربه می کند. اما دختر می داند که نباید در مورد ازدواج احساسی تصمیم بگیرد. چون نتیجه تصمیم احساسی یک ازدواج اشتباه است.
او می داند که این احساس دلتنگی پایدار نیست و به مرور زمان رفع می شود اما اگر به خاطر ارضای احساساتش، به این رابطه ادامه دهد، چیزی جز حسرت و پشیمانی بعد از ازدواج باقی نمی ماند.
بنابراین پسر در رفتار با سرد شدن دختر برای ادامه رابطه نباید احساس ناامیدی کند. این قطع رابطه به معنای بی ارزشی پسر نیست. پسر باید بپذیرید که قرار نیست شخصیت و خصوصیات اخلاقی او مورد تایید هر دختری قرار گیرد. اگر این عدم سازگاری دختر و پسر نادیده گرفته شود، بعد از ازدواج مشکلات بدتر می شود و پسری که از روی احساسات و بدون شناخت و آگاهی تصمیم به ازدواج گرفته، پس از مدتی پشیمان می شود.
وقتی دختری ازت دوری میکنه
بهشم گفتم که خیلی دوستش دارم و حسی که بهت دارم واقعیه خیلی با هم خوبیم و مشکلی نداریم اگرم باشه خیلی زود حل میشه تقریبا هر هفته همدیگرو میبینیم نقاط و احساسات مشترک با هم زیاد داریم کادو های کوچولو براش میگیرم و در جوابش پاسخ خوبی دریافت میکنم چند مرتبه هم برعکس این اتفاق افتاده با هم میگیم میخندیم هیچ جای سیاه و جای نگرانی تو رابطمون نیس اما حدود یک هفته پیش بهم گفت که مشکل خونوادگی داره و نمیخواد با کسی حرف بزنه حتی با نزدیکترین دوستش حتی با من گفت که همه هدفام نابود شده ولی من واقعا میخوام کمکش کنم اینو میدونه و حرف نمیزنه و میگه تو اذیت میشی کنار من باشی البته من یذره احساسی تصمیم میگیرم نه توی همه روابطم این موضوع رو فقط الان حس میکنم چون واقعا سلیقم رو پیدا کردم هیچ جوره نمیخوام از دستش بدم اینو خودشم میدونه.
پاسخ مشاور به سوال ” علت فاصله گرفتن دختر از پسر “
برای سرد شدن در رابطه دلایل متعدد و مختلفی میتونه وجود داشته باشه. امکان داره فرد وقتی به رابطه نگاه میکنه متوجه بشه که تصمیمش منطقی نبوده یا دیگه علاقهای به ماندن در رابطه نداره. ممکنه رفتاری در فرد مقابل اذیتش کنه که براش قابل تحمل نبوده یا حتی علاقمند شدن به شخص دیگه میتونه از دلایل فاصله گرفتن دختر در رابطه باشه.
البته همیشه این مسئله از جانب خانواده نیست. این امکان وجود داره که خود فرد هم به این نتیجه برسه که برای ایجاد تغییر نیاز به فاصله گرفتن داره.
برای اینکه شما بتونید دوباره به ایشون نزدیک بشید اول از همه لازمه که دلیل فاصله گرفتن ایشون رو متوجه بشید و یک بار به صورت منطقی روند رابطه خودتون رو در ذهنتون بررسی کنید.
بنابراین باید منطقی فکر کنید، صبور باشید، منطقی رفتار کنید و اگر هم با وجود تلاش های شما، ایشون تمایلی به برگشت به رابطه رو نداشت بتونید این مسئله رو هضم کنید و این دوره رو پشت سر بگذارید.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما
چگونه رابطه سرد شده را برگردانیم؟
ترمیم یک رابطه سرد شده به زمان، صبر و تلاش نیاز دارد. باتوجهبه اینکه بیشتر روابط تمام شده اغلب در نتیجه مسائل طولانیمدت در رابطه فعلی یا در نتیجه مسائل رسیدگی نشده از روابط قبلی رخ میدهند، این مورد بهویژه صادق است. این مراحل میتواند به شما کمک کند اوضاع را تغییر دهید.
1-در لحظه زندگی کنید: مطمئناً، بخشی از ترمیم رابطه احتمالاً شامل پرداختن به رویدادهای گذشته است. اما این نباید تنها محور پیشرفت رابطه شما باشد. در مقابل وسوسه رجوع مداوم به سناریوهای منفی مقاومت کنید، زیرا این امر میتواند هر دوی شما را پرتنش، ناامید و اساساً از همان جایی که شروع کردهاید بازگرداند.
2-به شریک زندگی خود با مهربانی نگاه کنید: وقتی میبینید که میخواهید شریک زندگیتان را برای تمام مشکلات در رابطه سرزنش کنید، سعی کنید یکقدم به عقب بردارید و به محرکهای بالقوه پشت رفتار او نگاه کنید. آیا اخیراً دوران سختی را در محل کار گذراندهاند؟ آیا درام خانوادگی بر ذهن آنها سنگینی میکرد؟ این چالشها رفتار بد را توجیه نمیکنند، اما میتوانند به شما کمک کنند تا درک بهتری از اینکه این رفتار کجا آمده است، داشته باشد. درنظرگرفتن نقش خود در ایجاد مشکلات هم میتواند به شما کمک کند. آیا بهجای درمیانگذاشتن نگرانیهایتان، وقتی ناراحت هستید، تمایل به کنارهگیری دارید؟ اگر شریک زندگیتان را آنطور که شما ترجیح میدهید انجام ندهد، از او انتقاد میکنید؟ این عادات نیز میتواند نقش داشته باشد.
3-شروع درمان: پذیرای مشاوره فردی میتواند نشانه خوبی باشد که اصلاح رابطه امکانپذیر است. مشاوره زوجها نقطه شروع خوبی است، درمان فردی میتواند یک مکمل مفید باشد. درمان فردی فضای امنی را برای بررسی مسائل دلبستگی و سایر عواملی که ممکن است به نگرانیهای رابطه کمک کنند، ارائه میکند. همچنین به شما کمک میکند بینش بیشتری در مورد رفتارهای سمی در مقابل رفتارهای توهینآمیز داشته باشید.
4-فرصتهای حمایتی خود را دریابید: صرفنظر از اینکه تصمیم دارید درمان را امتحان کنید، به دنبال فرصتهای حمایتی دیگری باشید. برای مثال، پشتیبانی ممکن است شامل صحبت با یک دوست نزدیک یا مربی مورداعتماد باشد.
5-ارتباط سالم را تمرین کنید: به نحوه صحبت کردن با یکدیگر در حین اصلاح اوضاع توجه کنید. با یکدیگر ملایم باشید و سعی کنید از طعنه و حتی ضربات خفیف خودداری کنید. همچنین بر روی استفاده از جملات «من» تمرکز کنید، بهویژه هنگامی که در مورد مسائل رابطه صحبت میکنید. بهعنوانمثال، بهجای گفتن «شما به حرفهای من گوش نمیدهید»، میتوانید بگویید «وقتی در حال صحبتکردنم تلفن خود را بیرون میآوری، احساس ناراحتی میکنم، زیرا این تصور را به من میدهد که چیزی که میگویم درست نیست».
6-پاسخگو باشید: لاوسین تأکید میکند: “هر دو شریک باید نقش خود را در تقویت رابطه سمی بپذیرند.” این به معنای شناسایی و پذیرفتن مسئولیت اقدامات خود در رابطه است. همچنین به معنای متعهد ماندن به حضور و درگیر بودن در طول مکالمات دشوار، بهجای اجتناب از آن بحثها یا بررسی ذهنی است.
7-توجه به نیازهای فردی خودتان: لاوسین توصیه میکند که برای هر یک از شما مهم است که به طور جداگانه تعیین کنید که از رابطه به چه چیزی نیاز دارید و مرزهای شما کجاست. حتی اگر احساس میکنید که از قبل نیازها و مرزهای خود را میشناسید، ارزش آن را دارد که دوباره آنها را مرور کنید و سپس آنها را با شریک زندگی خود به اشتراک بگذارید. صحبت از طریق مرزها اولین قدم خوب است. بااینحال، به یاد داشته باشید که مرزها منعطف هستند، بنابراین مهم است که با تغییر آنها در طول زمان به بحث در مورد آنها ادامه دهید. روند بازسازی یک رابطه آسیب دیده فرصت خوبی برای ارزیابی مجدد احساس شما در مورد برخی از عناصر رابطه، از نیازهای ارتباطی گرفته تا صمیمیت فیزیکی است.
ایجاد فرصت برای تغییر دیگری: به یاد داشته باشید، همه چیز یکشبه تغییر نخواهد کرد. در طول ماههای آینده، با هم کار کنید تا با رشد خود انعطافپذیر و صبور باشید.
گلسا بمانیان کارشناسی ارشد مشاوره خانواده
سلام خسته نباشید طرف احساسیم چند روزه خودش خیلی عصبیه و گفت بهم ریختن ولی دو روزم هست که اصلا با من حرف نمیزنه منم بهش پیام دادم و گفتم حس میکنم اضافیم و…دیگه چیزی نمیگم و از این حرفا و دیگه بهش پیام ندادم….بنظرتون دوباره پیام بدم یا صبر کنم
سلام.شبتون بخیر.چرا انسان ها وقتی بهشون محبت می شه واحترام گذاشته می شه بیشتر فاصله میگیرن؟
دوست دخترم سره ی مشکلی 3 روز بامن قهر کرد ولی بلخره برگشت اما بامن سرد شده، قبلا خیلی دوسم داشت اینو همه میگفتن حتی دوستای صمیمیش میگفتن چکارش کردی ک به ما بیتوجه شده کل زندگیش شده تو. الان دیگه ایطوری نیست خشک شده سرد شده دلش واسم تنگ نمیشه چند وقته ندیدمش میخوام ببینمش اصلا براش مهم نیست نمیدونم چکار کنم؟
علت تغییر رفتار و حس دختر به یک باره در رابطه چیست برای مثال تا یک هفته قبل میگوید دوست دارم و پای همه چیز هست اما به یکباره میاد بعد یکسال میگه من تورو نمیخام و ازت خسته شدم نکته جالبش اینه که شوق بیشتر برای حفظ رابطه از سمت همون دختر بوده و الان میگه نه دیگه درس میخونم نه تورو میخام و واقعا داره همه چیزو پس میزنه پاسخ بدین ممنون میشم
من یک آقا هستم و 23 سالمه، مدتی هست به کسی علاقه مند شدم و احساسم اینه این علاقه دو طرفه هست چون بار ها با هم حرف زدیم اما قرار ما بر حضوری شدن رابطه مان بوده اما به دلایلی نشده چون در یک شهر نیستیم و فاصله مان 4 ساعت هست، از طرفی همکار هم هستیم و کارمند هستیم خیلی با هم عمیق هستیم و واقعا دوسش دارم شدیدا اما احساس میکنم کمی کوتاهی کردم در حقش چون نشده برم برای دیدنش و قول داده بودم از طرفی به حضورم نیاز داشت اما من نبودم همین نیومدن هام باعث شده سرد بشه اما چون درونگراست بهم نگفته چند روز پیش به بهانه اینکه ی خاستگار پزشک داره و خانوادش گفتن که باهام قطع ارتباط کنه اما میدونم منو دوس داره و منتظرم هست و اینم بگم که اون روزی که کات کردیم روز شدت عادت ماهانش بوده، و چند روز پیش تولدش بود که تبریک گفتم اما میخام امروز یا فردا باهاش صحبت کنم و بابت کوتاهی هام ازش عذرخواهی کنم نظر شما چیه؟
دوست دخترم مدت طولانی ک حس و حالش درست نیست حس میکنم از من سرد شده. چند وقته این حرکاتش باعث شده من بهش بی اعتماد بشم. یک هفته پیش یهو برگشت گفت ک میخواد رابطه رو تموم کنه ولی وقتی باهاش صحبت کردم گفت باید در مورد رابطه فکر و کنم و از من فاصله گرفت ک تو این مدت اصلا ب من ن زنگ میزنم ن پیام میده من چطوری با این قضیه برخورد کنم.
من ب مدت ۵ سال ک با یه دختری هستم میخوامش و میخوام واسه زندگی ۱ سال پش یه بجثمون شد و مقصرم خودم بودم الان باهمیم ولی یکم سرد هست رفتار دوست دخترم
من یکی رو خیلی زیاد دوس دارم ۱۶ سالمه و اینکه اسمم مانی هستش تهران هستم اون بروجرد آشنا شدنم مون تلفنی بودش بمن اشتباهی زنگ زد از اونجا دوستی مون شروع شد اسمش نرگس هستش و بروجرد هستش من وابسته و علاقه شدیدی بهش پیدا کردم الان بمن اصلا محل نمیده و بیخیاله ولی الان همش نارحت هستم منی که اصلا گریه نمیکردم بخاطرش دوس دارم خودکشی برای اینکه خیلی دوسش دارم شاید باورتون نشه پیش ازد۱۴۰ نفر بهم پیام دادن دختر ولی من فقط به دلم نشیته نرگس هستش و اینکه خیلی دوسش دارم نمیخوام از دست اش بدم لطفا کمک هم کنید
سلام یه سوال دارم پسرم من ۲ ماهه با یکی اشنا شدن بعدش احساساتمو بهش گفتم ایشون هم گفت دوسم داره یک هفته با هم صحبت کردیم بعد یهوو گذاشت رفت ده روز جواب پیام نمیداد و … بدون دلیل با پسرای دیگه چت میکرد و خوش میگذروند جواب نمیداد بعدش من عصبی شدم تو تلگرام تو چت هرچی فحش از دهنم دراومد بهش گفتم خیلی چیز های بدی از جمله لاشی و هرزه و … که بعدش گفت من چون باورت نداشتم گذاشتم رفتم الان برگشته ولی گفته فحش هات یادم نمیره من خیلی عصبی بودم از ته قلب حرفهامو نزدم بعدش پشیمون شدم نتونستم خودمو کنترل کنم الان چیکار کنم که فراموش کنه منو ببخشه
تقریبا بیشتر از یکساله که با هم هستیم همین تازگی هم برام تولد گرفت حتی تا هفته قبل هم چی خوب بود حالش باهام خوب بود ولی خانوادش اذیتش میکنن میگه کم آوردم نمیتونم تحمل کنم این همه دردو میگه خیلی دوست دارم ولی تو نمیتونی تکیه گاه خوبی برام باشی بهم میگه لوسی از پسرای لوس بدم میاد تو این مدت باهام اوکی بود خیلی دوستم داشت هر چند چندبار بهم گفته بود بچه نباش الانم بهش گفتم بهم فرصت بده درست میشم دوست دخترم بهم میگه من بیشتر تکیه گاه بودم برات تا تو ولی قبلا حرفش یه چیز دیگه بود میگه کمتر از دوماهه که اینجوری شده باهام خوبه ولی دیگه صمیمی نیست حتی خیلی کم پیام میده منم هنوز چیزی نگفتم گفتم بذار راحت باشه یکم مشکل مالی داشتم مشکل داری اونا هم کم تاثیر نبود اصلا نمیدونم کار درستی میکنم که کم باهاش حرف میزنم بهش گفتم هر وقت دلت خواست حرف بزنی باهام پیام بده ولی کیجن نمیدونم کارم درسته یا نه دعوا نداشتیم بحث نداشتیم یهویی شد خانوادش هم واقعا اذیتش میکنن. من 24 سالمه اونم 22 همکار بودیم باهم اوایل خیلی زیاد همو میدیدیم تقریبا هر شب بعد کار بیرون بودیم تا گذشت دوتامون کارمونو عوض کردیم من چون کار خودم بود به مشکل مالی خوردم زیاد نمیتونستم پیشش باشم هفته ای یکبار یا دوبار درحد کافه یا بیرون دوتا دوست مشترک هم داریم که من از اول با دوستاش اوکی شدم حتی الانم با هم خوبیم دوستای صمیمی منم هستن درمورد رفتارم خب من خیلی زیاد بهش میگفتم دوست دارم یا خیلی میگفتم عاشقتم حتی تو حرفاش بهم گفت که دوست دارم عاشقتم واسه من آرامش نمیشه اولین بار بود میگفت اینو بعضی وقتا سر رفیقایی که داشت دعوا میکردیم بهم میگفت من مشکلی ندارم باهاشون تو خوشت نمیاد نیا بیرون معمولا دوستایی بود که اولین بار میدید یا تو گروه باهاشون چندین ساله حرف میزنه و رفیق خودش میدونه به منم میگه زیاد اهمیتی نداره بخوای بهش فکر کنی یکبار دیدیم تموم شد رفت خودم حس میکنم شاید چون احساساتی هستم زیاد بهم میگه بچه امروزم اولین روزی بود که بعد یکسال هیچ پیامی بهم نداده ینی قرار گذاشتیم هر وقت که خواست پیام بده بهم میگه تو رفیق خیلی خوبی هستی میتونم باهات رفیق معمولی باشم درصورتی که اوایل میگفت اینکه با هم رفیقیم خیلی به رابطمون کمک میکنه خوشم میاد که راحتم باهات بخاطر شرایط خانوادش عصبیه همیشه حرفاشو رک میزنه یا بهم میگه من نمیتونم به این فکر کنم تو الان شرایط مالیت خوب نیست تو یه درد اضافه کردی به دردام اینجوری نیست باهام قهر کنه حتی یبارم باهام قهر نکرده حتی اگه الانم بهش پیام بدم جوابمو میده ولی نمیخوام چیزی بگم بدتر بشه چون هر چیزی که میگم میره رو مخش تو بحثامون همیشه من کوتاه میام. میگه نمیتونم به همه چی فکر کنم به شرایط تو فکر کنم به کارم به مادرم که مریض به خانوادم میگه دوست دارم خالی به درد من نمیخوره چون جفتمون مشکل داریم نمیتونیم حال همو خوب کنیم بجای اینکه تو منو حمایت کنی من تورو حمایت کردم ولی اینجوری نبوده منم تا جایی که تونستم پشتش بودم. میگه تو هیچ پیشرفتی نمیکنی بفکر نیستی در صورتی که برعکسه واقعا بفکر هستم چند روز پیش کلا داشت تمومش میکرد آخر حرفش گفت شاید چند وقت دیگه حالم خوب شد برگشتم پیشت هیچکس تو نمیشه. بهش میگم بگو چی میخوای ازم میگه اگه قرار باشه من بگم فایده نداره خودت باید بفهمی. میگم حضوری حرف بزنیم میگه نه من حضوری حرف نمیزنم نمیتونم حرفمو بگم
جوانی 25 ساله هستم که حدود نه ماه پیش با یه دختر خانم نامزد کردیم و خب خداروشکر تا این اواخر رابطمون عالی بود و هیچ مشکلی نداشتیم تا اینکه چند وقت پیش کم کم متوجه شدم داره باهام سرد میشه و خب دلیلش هم خودش اینطور عنوان میکرد که اونجوری که باید از لحاظ مالی و عاطفی ساپورتش نکزدم، موضوعی که برای من سواله اینه که کسی که طبق گفته خودش با تمام وجود عاشقم بوده و بدون من آبم نمیخورد چطور میتونه سر همچین مسئله ای یدفع بزنه زیر همه چی؟ البته منم براش کاملا توضیح دادم که تا حدی که توان داشتم سعی کردم براش کم نزارم ولی متقاعد نشد. ما تو دوران نامزدی بودیم که چند وقت پیش کارمون به جدایی کشیده شد، اخرین بار با والدینم هم رفتیم خونشون صحبت کردیم که شاید بتونیم همه چی درست کنیم منتهی باز حرف حرف خودشون بود، چیز دیگه ای که اینجا برام معما شد اینه که طرفم اصلا بهش نمیاد اون حرفا و رفتارا از خودش باشه و حدس میزنم تحت فشار خانوادش مجبور شد جدا بشه البته خونوادش هم اوایل راضی بودن، من ارتباطم رو کاملا سعی کردم باهاشون قطع کنم ولی خب فکر و ذکرش رو نمیتونم از سرم بیرون کنم اخرین بار دو هفته پیش از روبیکا پیام داد و احوالپرسی کرد و منم سرد جوابش دادم و بعد اون دیگه هیچ پیامی رد و بدل نشده، میخواستم لطف کنین راهنمایی کنید بهترین کاری که الان میتونم در این رابطه بکنم چیه؟ ببخشید پیامم دو تا شد و طولانی
من سه ماهه در یک رابطه هستم اسم رابطمون رو هم گذاشتیم پارتنر . اولش خیلی ذوق داشت طرف مقابلم همو خیلی میدیدیم و بهم ابراز علاقه میکرد اما الان یک ماهی میشه که سرد شده البته اون من رفتارام تغییر نکرده . اصلا نمیخواد همو ببینیم هرقت یه بهونه میاره ابراز علاقهاش کم شده . علتش چیه
دوست دخترم چندروزه باهام سردشده جواب پیامام دورمیده چکارکنم؟رابطه مون خیلی باهام جور بود چندروزی شده اصلا درست احوال پرسی نمیکنه دیربه دیرجواب پیامام رومیده نمیدونم چکارکنم خواب ازچشام گرفته هرچی میگم خیلی بی توجه هست دلم میخوادزودباهام خوب بشه
داش درد منو تو یکیس ❤️🩹
سلام وقت بخیر من ۸ ماهی میشه که با دختر خالم نامزد کردم قبلشم دوست بودیم و قصد ازدواج داشتیم اما بعد این مدت خیلی سرد شده ازم من مدام در طول رابطه بهش میگفتم که سرد شدی فلان ولی این آخریه خیلی سرد تر شده و حتی گفت که اگ همینجوری میخوای منو باش اگ هم که نه بسلامت. من چیکار کنم رابطم درست بشه خواهش میکنم کمکم کنید.
من مدتیه بایکی دوس شدم 15روزه عید از هم دور بودیم و یه روزش رو باهاش بحث کردم از اونروز به بعد نسبت ب من خیلی سرد شده یعنی منو نمیخواد
سلام من یک سوال در مورد احساساتم دارم. من یک مدتی میشه یک حسایی به پسرداییم دارم ولی بعد از اینکه شروع کردم به چت کردن باهاش انگار پشیمون شدم نمیدونم چرا یهو یک حس عجیبی بهم دست داد. البته یکم ازهم دوریم با خودم که فکر میکنم میگم ازهم دور باشیم بهتره تا اینکه هم دیگرو ببینیم چون اینجوری حس بدی بهم دست میده. من قبلا یک مدت تو رابطه بودم ولی بعد از چند ماه متوجه شدم که از طرف دلسرد شدم و دیگه نمیخوام باهاش حرف بزنم شاید دلیلش حرفایی بود که میزد. از حسی که دارم مطمئن نیستم انگار دو دولم هم میخوامش هم نه. تو هر رابطه یی که بودم آخرش از طرف دلسرد شدم
سلام دوس دخترم باهام خیلی سرد شده اصن جواب پیامامو بزور میده نمیدونم چکار کنم دوباره رابطمون اوکی شه؟
سلام . رابطه عاطفی یه رابطه دو طرفه است که پایداری این ارتباط تلاش دو طرفه لازمه . خیلی چیزها باعث پایداری یک ارتباط میشه اما مهم ترینش نحوه برخورد ما با مشکلات و بحران هاست . در خصوص مساله شما اول باید علت سردی دوستتان رو جویا بشید و اگر مربوط ب شما بود حتما مشکل رو رفع کنید و ازش حمایت کنید
فراموش نکنیم که استاندارد یک رابطه خوب و عاطفی این است که دوطرف به نوعی بخواهند با یکدیگر در ارتباط باشند؛ یعنی خواست هر دو برای ماندن در رابطه، یکسان و نزدیک به هم باشد و اصول رابطه سالم را هم رعایت کنند اگر دوستتان خواهان رابطه باشد حتما در این زمینه به شما کمک میکنندو مشکل رو برطرف مینمایند.
سلام من ۱۰ ساله بایک دختر رابطه دارم خیلی هم دوسش دارم احساساتم درکیرش شده وقتی خودش یک مسافت ۴۰ کیلومتری میره دوست داره حالش بپرسم نگرانش باشم من تمام اینکارا انجام میدم ولی خودش این رفتارا با من تکرار نمیکنه لج میکنه با من غرور داره چیکار کنم بنظرتون
سلام وقتتون بخیر خسته نباشید من تقریباً ۲ ساله با دختر خالم ارتباط دارم و خیلی هم دوستش دارم حقیقتش سه چهار ماه پیش فهمیدم قبل من با یکی دیگه دوست بوده ارتباطم داشتن ولی بهم قول داد که دیگه باهاش نباشه حدی که تو همه شبکهها مسدودش کردم بازم گریه میکرد التماس کرد الان یک ماه میشه خیلی سرد شده در حدی که دو سه بار بهم گفت باید قطع ارتباط کنیم ون پسرهای که باهاش رفیق بوده دو سه باری رفته خونشون او هم پسر داییشه میگه فقط به خاطر که فامیلیم میاد خونمون الان هم خیلی زود قهر میکنه هم میگه نمیخوام دیگه باهات باشم ولی بعدش مثلاً روز دو روز که میگذره دوباره خودش میاد
با خانمی در حال آشنایی هستم از طریق فضای مجازی آشنا شدم روز اول برخوردش خوب بود ولی الان بی اعتنایی و بی توجهی میکنه زنگ هم میزنم جواب نمی ده فقط از تلگرام پیام میده بعضی وقتها این نشانه چیه نمی خواد ادامه بده حتی بهشم گفتم نمی خواین ادامه بدین گفت صحبت می کنیم بعدا راهنمایی بفرمایید
سلام عرض ادب من 1سال ونیم بایه دختری اشناشدم ازطریق شبکه های اجتماعی فاصله سنیمون 20 سال قرارشدباهام ازدواج کنیم حتی مادرشونم درجریان ولی اومدن مشهدپدرشون مخالفت کردن به خاطرراه دوروسنمون دخترمو علاقم سردشده نمیدونم چه کارکنم دوستش دارم ولی میترسم عشقش به من خیلی آتیشی وتندبوداگریک روزصدامونمیشنیدطاقت نمی یاوردولی حالابه زورجواب من ومیده احساس میکنم پای یه پسردیگه ام وسط چون مادرش بهم گفته حتی شماره پسروبهم داده بهش زنگ زدم باهم حرفمون شدگفت ماقول وقرارمونم گذاشتیم چه کارکنم لطفا راهنماییم کنیدمچکرم
سلام من به ۱۷ سالمه چند وقته بایه دختر خانومی آشنا شدم یه دروغی بهش گفتم بعد که گفتم بهش دروغ گفتم خیلی سرد شده باهام انگار من اضافه عم تو زندگیش چیکار کنم؟
حدود ۶ ماه هست رابطه داریم اوایل خیلی حس و حال خوبی داشتیم ولی با گذشت زمان دعوا ها زیاد شد و علاقه من کم شد بعد با برخی اشنا شدم که راجب جفت روحی بهم اطلاعات دادن و من فکر کردم که ابشون شاید جفت من نباشه حالا پس از این مدت اون اخلاق و رفتارش با من خوب و عالیه موقعی که نیستم نگرانمه و همیشه انگیزه میده به من ، ولی من دیگه حسی بهش ندارم، انگار توی سیاهچاله افتادم نمیدونم چکار کنم . مشکل از منه و باید تغییر کنم؟ یا اینکه باید بهش بگم که حسی تدارم؟ نگرانشم هستم که بشکنه با این کارم!! البته اینم اضافه کنم ما به ندرت همو مببینیم و رابطه تو شبکه های اجتماعی پیگیری میشه، ایا باید قطعش کرد و تو دنیا واقعی از نو شرو کرد؟ لطفا کمک کنید
سلام من بیستو س سالم هست ی چند وقتی هست با ی دختر خانومی آشنا شدم خیلی رابطمون خوب بود و خیلی خوب هم پیش میرفت ولی ی روز بخثمون شد بد باهاش حرف زدم ناراحت شد ازم الان هم میگه بد برداشتم ازت دیگه دلم نمیاد باهات اوکی باشم ولی کات نکرده ولی خیلی سرد برخورد میکنه اگه راهی هست کمکم کنید بخدا دارم دیونه میشم.
ببخشید تقریبا ۱۵ روز پیش بود با یه دختر ت روبیکا آشنا شدم خودم اهل همدانم اصالتن کوردام و دختر هم اهل مرمانشاه اونم کورد یعد قرار شد برم ببینمش و یه برنامه برام پیش اومد نتونستم دختره هم خیلی اشتیاق داشت ک همدیگرو ببینیم بعد الان من یزد زندگی میکنم ولی اهل همدان ام و از همدان تا مرمانشاه ۱ ساعت راه و چن روز دیگ قرار برم همدان بابام منم میدونه ک با دختر چت کردم و الان ب پدرم میخام برم همدان چون بابام کار داره اونجا و با دختر نزدیک ۱۰ روز بودک حرف نزده بودم ون چت تا دیشب گفتم میخام بیام کرمانشاه ببینمت میگ ن واقعا نمیدونم چیکار کنم اولش خیلی باهم خوب بودم ولی الان هیچ میشه راهنمایی ام کنید. و نمبدونم با میل خودش میخاد بره یا ن واقعا نمیدونم و ازش پرسیدم خودت میخای بری یا مجبوری میگفت دوتاش و پیام داد دیشب گفت میشه مزاحم نشید و دوباره سریع پاکش کرد واقعا گیج شدم. نمیدونم الان دقیقا چیکار کنم ک دختر راضی بشه همدیگرو ببینیم یعنی بنظرتون اشتباه همدیگرو ببینیم یا ن ک همدیگرو ببینیم بیشتر با هم آشنا بشیم و اگه شد با هم باشیم اگ نم ک نخاست دیگ هیچ. اون موقع ک میخاست برع ۲ هفته پیش میگفت اگ تونستم دوباره بر میگردم نمیدونم خدش میخاد بره یا مجبوره یا مشکلی داره ک نمیگع. و پیامم بهش دادم همین ۱۰ روز بهش گفتم دلم برات تنگ شده اونم گف منم دلتنگت شدم ولی پی یا زنگ نزدم ک هوایی نشم
من با سه نفر دوست هستم ما دوتا پسریم و یه دختر و یه گروه زدیم بعد اون دختره که باهاش دوست هستم من قبل از اینه گروه بزنیم با من اوکی بود و بهم عزیزم و اینا میگفت ولی الان که گروه زدیم و من و اون پسره یه شوخی کردیم با اون و اون دختره قهرکرد و ما معذرت خواهی کردم و آشتی کرد ولی از اون موقع به بعد دیگه با من سرد شده تو گروه حرف میزنم خیلی کم جواب منا میده و بیشتر با اونه و این موضوع خیلی دارع داغونم میکنه و میخواستم ببینم نظر شما چی من چیکار کنم چون خیلی دارم داغون میشم
من به یه خانمی حدود سه سال بود که تو دانشگاه همکلاسی بودیم. بعد سه سال من نسبت به علاقه ای که داشتم به این خانم درخواست رابطه دادم و گفتم که بیشتر با هم باشیم .این خانم اول خیلی مقاومت کرد و گفت که ن من نمیتونم به تو به چشم دیگه ای به جز دوست نکاه کنم.ولی حرف های من باعث شد یکم شرایط تغییر بکنه.وارم یه فاز جدید شدیم که حدود 40روز میشد ولی تو این مدت فقط یه هفته با من عاشقانه و به دور از رفاقت ساده رفتار کرد و خیلی گرم و خوب بود.ولی بعد یه مدت بازم سرد شد تا اینکه یه ماه پیش بهم گفت که دیگه نمیخوام ادامه بدم و باید تموم کنیم. کلی حرف زدیم که ن چرا باید تموم بشه یه بار میگفت ملاک های منو نداشتی یه بار میگفت من نمیخوام دوستی مثل تورو از دست بدم.حالا که درس و دانشگاه شروع شده ما کلاس مشترک داریم.خیلی رفتار هاش سرد شده انگار هفت پشت غریبه هستیم.این رفتار ها منو اذیت میکنه .میشه راهنمایی بکنید که من چیکار میتونم بکنم؟
سلام من با یه پسری توی مجازی اشنا شدم دوستش دارم ولی همیشه من باید پیش قدم بشم پیام بدم اون اصلا جویای حال من نمیشه من و اون هیچ شناختی باهم نداریم فقط حتی ملاقاتم منم بهش اعتماد ندارم برم بیرون باهاش دیگم اصلا جواب پیامم نمیده نمیدونم چیکار کنم خواهشا یه راهنمایی کنید که من چیکارکنم ممنون میشم. به هرحال این اقا توی گذشت یه نامزدی داشت با یه خانم نمیدونم چطوری بهم زده طلاقش داده الان به قول خودش میگه من به هرچیزی شک دارم در نهایت الان بخاطر این شک کردن اینطوری به من بی محلی میکنه خودش گفته بخاطر همینه منم از طریق روبیکا بهش زنگ زدم سوتی صحبت کردیم ولی کلا خبری ازش نیست نمیتونم بهشم زنگ بزنم میترسم اتفاق تلفنی پیش نیاد چون واقعا قصدم دوستی هیچ هدف ندارم که بخوام جدی جدیش کنم
من بادوست دخترم حدود یک ماه کات کردیم کات از طرف اون بوده خیلی هم عاشق هم بودیم سه سال باهم رابطه داشتیم نمیدونم چی شد سریه بحث کوچیک میگه دیگه از رابطه سرد شدم نمیخوام دیگه این رابطه رو. هرچقدبهش زنک میزنم بهم میگه مزاحمم نشو پیام نده شمارتو میذارم لیست سیاه. دعوای بی خودی سریه پروفایل ک من گذاشته بودم از خودمون گفت برش دار منم گفتم باش برمیدارم میدونم دوس نداری من از خودمون عکس بذارم میترسید داداشش پرومو ببینه بعد هی ادامه دادم گیرالکی دادم گفت ک ادامه نده منم هی ادامه دادم بحث شد گفت از همه جابلاکت میکنم پشت گوشتو دیدی منو دیدی الانم یک ماه گذشته هرچی منت خواهش کردم جواب منو نمیدع واسطه فرستادم جوابی نگرفتم میگه ن ک ن من خیلی دوسش دارم بدون اون نمیتونم اونم میدونم دوسم داره. احساس بدی دارم ک دیگه بر نمی گرده میگه خسته شدم از رابطه تنهام بذارید دست از سرم بردارید همین حرفشه منم فعلا ن بهش دیگه میخوام زنک بزنم ن چیزی
سلام من پسر۳۰ ساله که حدودا ۳ ماه پیش با خانمی که همکار بنده بود آشنا شدم و یک رابطه خوبی ایجاد و ایشون توجه و محبت خوبی به بنده داشتند و علاقه شدیدی به من داشتند اما متاسفانه به خاطر شغل ایشون و داشتن خواستگار های متعدد حساسیت بنده زیاد شد و شروع به غر زدن کردم و هربار ایشون را با حرف هایم تحقیر کردم که گاها خیلی آزرده و ناراحت میشد اما متاسفانه این رفتارم را ادامه دادم با اینکه چندین بار از من خواهش کرد که رفتار درستی داشته باشم تا اینکه ایشون کمرنگ شدند و به بهونه های متفاوت فاصله ی بیشتری گرفتند و هربار میومد محبت کنه مانع خودش میشد اما همچنان ارتباط را حفظ کرده بود تا اینکه بنده ناگهانی ابراز محبت شدید کردم و علاقه خودم را به ایشون نشان دادم اما بعد از ابراز علاقه من بهم گفت دیگه نمیخوام باشم و بعد تصمیم به تمام شدن گرفت که بنده تازه خیلی احساسی شدم و شروع به ابراز علاقه کردم که حتی گفت چقدر تغییر کردی اما دیگه تصمیم گرفتم که این رابطه تموم بشه ، اما اصرار کردم و هربار جلوی منزل و محل کار ایشون رفتم که میومد و گریه می کرد و حتی میگفت خواهش میکنم نبینمت که بتونم فراموشت کنم و بنده هم گریه کردم که میخوام جبران کنم اما ایشون قاطعانه گفتند باید تمام شود با اینکه همچنان میگفت احساس داره اما میگفت نمیخوام ادامه بدم . لطفا راهنمایی بفرمایید که باید چه اقدامی کنم که بتونم ایشون را برگردونم ! چون واقعا علاقه شدیدی به ایشون دارم و قصد ازدواج دارم.