چگونه مهارتهای بین فردی را بهبود بخشیم؟
آیا فکر میکنید میتوانید وارد یک اتاق شده و بلافاصله با همه افراد حاضر در آن دوست شوید؟ یا در طرف دیگر این طیف قرار دارید و ارتباط برقرار کردن و تعامل با سایر افراد برای شما دشوار است؟ همه توانایی ذاتی برقراری ارتباط فوری با دیگران را ندارند اما در همه پتانسیل توسعه و بهبود مهارتهای بین فردی وجود دارد. بهواسطه یادگیری چگونگی همدردی با دیگران، بیان روان افکار و عقاید و باورها، اظهارنظر کردن در عین حفظ احترام، درک چگونگی رفع تعارضها و یادگیری تکنیکهای تصمیم گیری درست، شما میتوانید تعاملهای خود با دیگران را در آینده بهبود بخشید.
مهارتهای بین فردی چه مهارتهایی هستند؟
بهعنوان یک تعریف ساده، مهارتهای بین فردی مهارتهایی هستند که شما بهصورت روزمره برای تعامل با افراد دیگر هم بهصورت گروهی و هم بهصورت انفرادی از آنها استفاده میکنید. این مهارتها عبارتاند از:
- برقراری ارتباط
- رهبری
- همدلی
- مذاکره
- حل تعارض
- کار تیمی
برقراری ارتباط
توانایی برقراری ارتباط مؤثر با دیگران، چه از طریق کلامی و چه غیرکلامی، ممکن است برای همه آسان نباشد. برقراری ارتباط شامل مکالمات روزمره، مطالب مکتوب یا چاپی، زبان بدن و حتی توانایی گوش دادن به موسیقی همراه با افراد دیگر است.
وقتی صحبت از برقراری ارتباط کلامی به میان باشد، کلماتی که ما استفاده میکنیم و روشی که از آنها استفاده میکنیم، تفاوت بسیار زیادی در نتیجه ایجاد خواهد کرد. مهم است که نحوه ارتباط خود را بر اساس مخاطب خود تعیین کنیم. یک مکالمه مهم با رئیستان تفاوت زیادی با مکالمه با کسی که دوستش دارید، میکند. به همین ترتیب، ارائهای که به گروهی از دانشجویان برگزار میشود متفاوت از ارائه به گروهی از پزشکان است.
حتی تحت این شرایط متفاوت، طرز بیان شما میتواند احتمال ایجاد سوءتفاهم یا اختلاف نظر احتمالی را کاهش یا افزایش دهد. وقتی در حال برقراری ارتباط هستید، همه حقایق را بهگونهای که میتوانید آنها را مدیریت کنید، واضح و روشن توضیح دهید. اگر موضوع شخصی است، توضیح دهید که چرا چنین احساسی دارید یا باور خود در مورد آن موضوع را ابراز کنید. به طرف مقابل اجازه دهید تا از شما سؤال کند یا بخواهد که موضوع را شفافتر بیان کنید و وقتی به این درخواستها پاسخ میدهید، با احترام رفتار کنید.
مطالب مرتبط: مهارت مدیریت رابطه
زبان بدن شما اطلاعات زیادی در مورد احساس شما بازگو میکند و میتواند یا به نفع شما باید یا موجب بروز مشکلاتی در برقراری ارتباط با دیگران گردد. وقتی با یک گروه یا یک فرد صحبت میکنید، با اعتماد به نفس رفتار کنید. شانهها را عقب و سر را بالا نگه دارید، به درست صحبت کنید و تماس چشمی با مخاطب خود را حفظ کنید. این کار نشان میدهد که به آنچه میگویید واقعاً باور دارید. یکی از سادهترین روشها برای بیان زبان بدن مثبت، لبخند زدن است!
اگر به کسی که مشغول صحبتکردن با او هستید لبخند بزنید، او به طور طبیعی نسبت به آنچه میگویید پذیراتر خواهد شد. از طرف دیگر، اگر آرام و قرار نداشته باشید، از تماس چشمی بپرهیزید، زیر لب سخن بگویید یا دستان خود را ضربدری قرار دهید، از شنونده یا بهعبارتدیگر مخاطب خود فاصله گرفته و تعامل با او برای شما سختتر خواهد شد.
توانایی شنیدن و گوش دادن به صحبتهای دیگران به اندازه توانایی بیان خود چه بهصورت کلامی و چه غیرکلامی مهم است. اگر شما نتوانید بهصورت مؤثر به دیگران گوش دهید، پیام را درست متوجه نمیشوید و امکان بهوجودآمدن سوءتفاهم افزایش مییابد. تفاوتی بین گوش دادن و شنیدن وجود دارد. گوش دادن یعنی توانایی برقراری ارتباط کلامی و غیرکلامی و درک پیام نهفته در آن است درحالیکه در شنیدن تنها صداهایی وارد گوش شما میشوند و هیچگونه تفسیری از آن انجام نمیشود.
رهبری
یک رهبر موفق بودن لزوماً به این معنی نیست که میتوانید باورها و عقاید دیگران را در یکچشم بههمزدن تغییر دهید. رهبری کارآمد از درک کلی شرایط و توانایی پیداکردن راه حلی برای آن شرایط بهگونهای که به نفع همه باشد، سرچشمه میگیرد. با بهبود و تقویت مهارتهای تصمیم گیری و یادگیری قدرت ترغیب دیگران، شما میتوانید گامهای نخست در جهت تبدیل شدن به یک رهبر موفق و کارآمد را بردارید.
تصمیم گیری به توانایی انتخاب بهترین راه حل به یک مشکل یا شرایط احتمالی نیاز دارد. افرادی که بهترین تصمیمات را میگیرند از ترکیبی از بصیرت و استدلال برای دستیابی به نتیجه نهایی استفاده میکنند. بصیرت به «حس درونی» شما اشاره دارد. اساساً این ترکیبی از باورها و تجربیاتی است که در گذشته داشتهاید. استدلال به رویکرد «تسلط مغز بر احساسات» اشاره دارد و بهجای احساسات حقایق را در نظر میگیرند. درحالیکه تصمیمات سادهتر را میتوان با استفاده از بصیرت گرفت اما در تصمیم گیری های دشوارتر باید ابتدا حقایق مدنظر قرار گیرند. وقتی بر اساس حقایق تصمیم گیری کردید، احساس خود در مورد آن تصمیم را مدنظر قرار دهید. بصیرت شما چه میگوید؟ آیا نسبت به تصمیمی که گرفتید احساس خوبی دارید؟
مطالب مرتبط: قدرت تصمیم گیری ندارم
توانایی متقاعدکردن دیگر بهصورت مؤثر به این معنی نیست که شما آنها را مجبور کنید تا کارها را به شیوهای که میخواهید، انجام دهند. بلکه، به توانایی بهکارگیری اشکال مختلف برقراری ارتباط برای توضیح به دیگران در مورد این موضوع است که چرا تصمیم/ایده/ عملکرد شما بهترین راه حل ممکن است و باید به آنها اجازه دهید تا خود به این نتیجه برسند. افرادی که در متقاعدکردن دیگران خوب عمل میکنند، زیاد تلاش نمیکنند یا از موضع قدرت برای وادار کردن دیگران استفاده نمیکنند. بلکه، آنها حقایق را به شیوهای طبیعی بازگو میکنند تا خود فرد به نتیجه مطلوب دست یابد.
همدلی
ایجاد همدلی با گذشت زمان شکل میگیرد. اولین گام این است که خود را از احساسات و باورهای خود دور کنید. وقتی به طور کامل بر روی جایگاهی که دارید متمرکز شوید، نگاهکردن به شرایط موجود از دیدگاه یک فرد دیگر برای شما دشوار خواهد بود. وقتی ذهن خود را باز کنید و تلاش کنید تا از دیدگاه دیگران و صرفنظر از اینکه با موضع آنها موافق هستید یا نه به شرایط نگاه کنید، درک و همدلی با آن فرد برای شما آسانتر خواهد شد.
توانایی تشخیص نکات دقیق و زیرکانه در زبان بدن نیز در ایجاد همدلی با دیگران مفید است. ضربدری قراردادن دستها، انقباض بدن یا اجتناب از تماس چشمی همگی به این معنی است که فرد از جریان پیشروی مکالمه احساس رضایت ندارد. اگر شما بتوانید این نشانهها را تشخیص دهید، میتوانید قبل از بروز مشکلات مکالمه را به جهت بهتری هدایت کنید.
مطالب مرتبط: موانع پیشرفت در زندگی
مذاکره
یادگیری نحوه انجام مذاکره یکی از مهمترین راههای بهبود مهارتهای بین فردی است. مذاکره شامل درنظرگرفتن یک مشکل، درنظرگرفتن تمام فاکتورهای دخیل و توانایی دستیابی به توافقی است که به نفع تمام طرفین درگیر باشد، حتی اگر نیاز باشد تا برخی فداکاریها صورت گیرد. مذاکره به افراد این امکان را میدهد تا با حفظ احترام به نقاط مشترک دست یابند. در یک وضعیت ایدهآل، مذاکره میتواند قبل از اینکه مشکلات به یک بحث جدی تبدیل شوند، مورداستفاده قرار گیرد. وقتی مردم عصبانی میشوند، احتمال بروز سوءتفاهم و اختلاف نظر بالا بیشتر میشود.
در یک مذاکره معمولی، تمام طرفین درگیر باید با ملاقات در یک زمان و مکان معین توافق کنند. در شروع ملاقات (فرقی نمیکند که رسمی باشد یا نه)، باید همه حقایق بهصورت بیطرف و عاری از تعصب بیان شوند تا همه افراد درک درستی از شرایط بدست آورند. بعد از آن، همه طرفهای درگیر باید ترس و نگرانی خود را از نتایج خاصی بازگو کنند. نکات مثبت چه هستند؟ نکات منفی چه هستند؟
این موجب شروع بحثی میشود که در آنهمه دیدگاههای خود را توضیح میدهند. در این مرحله، مهارتهای گوش دادن بسیار مهم هستند. سؤالات باید مطرح شوند و در نتیجه نکات مشخصی شفاف میشوند. از طریق یک بحث جامع، تمام طرفین درگیر میتوانند آنچه در ذهن دارند را بازگو کنند و تلاش کنند تا به نتیجهای دست یابند که به نفع همه است. این مرحله ممکن است نیازمند تجسم دوبارة برنامههای اصلی باشد تا همه راضی شوند و درعینحال هدف اصلی برآورده شود.
حل تعارض
به آخرین بحث و جدلی که داشتهاید، فکر کنید. آیا با درنظرگرفتن دیدگاههای یکدیگر و تلاش برای همدلی با همدیگر در عین حفظ احترام با همصحبت میکردید؟ یا با صدای بلند فریاد میزدید، اجسام مختلف را به سمت هم پرت میکردید و سعی داشتید طرف مقابل را تحقیر کنید؟ اگر مورد دوم درست است، پایان ماجرا چگونه بود؟ تضاد و تعارض موجب ایجاد احساسات شدید زیادی در طرفین میشود اما اگر بتوانید احساسات خود را کنترل کنید، رویکرد بهتری نسبت به شرایط خواهید داشت.
همانند مذاکره، ابتدا باید منشأ اصلی درگیری و تعارض را شناسایی کنید. به همه طرفین درگیر اجازه صحبتکردن بدهید و وقتی مشغول صحبتکردن نیستید بهخوبی به نظرات دیگران گوش دهید. گاهی اوقات، پیچیدهترین تعارضها نیز ناشی از سوءتفاهم هستند. ذهن خود را باز نگه دارید و مشکل را از دیدگاه طرف مقابل بررسی کنید. از طریق یک بحث محترمانه، درگیری و تعارض باید حل شود.
کار تیمی
در اغلب موارد با گروهی از افراد کار میکنید که لزوماً آنها را برای کار انتخاب نکردهاید. این شرایط خصوصاً در محیط کار معمول است. در محیط کار افراد با پسزمینهها و باورهای مختلف باید برای دستیابی به یک هدف مشترک با همدیگر کار کنند. یک تیم کارآمد شامل گروهی از افراد است که هر یک تمایل دارند در زمان مشخص نقشی که میخواهند را ایفا کنند. این بدان معنی است که شما به یک رهبر، یک هماهنگکننده، یک مجری، یک ارزیاب یا همه این نقشها نیاز خواهید داشت. توانایی کارکردن کارآمد در یک تیم نیازمند تمام مهارتهای بین فردی است که در این مقاله به آنها اشاره کردیم یعنی برقراری ارتباط، رهبری، همدلی، مذاکره و حل تعارض. به عهده گرفتن یک پروژه گروهی یکی از بهترین روشها برای تمرین مهارتهای بین فردی و یادگیری چگونگی کار کردن کارآمد با افراد دیگر است.
تمرین مهارتهای بین فردی
این مهارتها در عرض یک شب بهبود نمییابند. علاوه بر این، همه در محیط کاری قرار ندارند که بتوانند بهصورت فعال این مهارتهای بین فردی را کسب کنند. اگر به دنبال روشهای ساده و معمول برای کسب مهارتهای بین فردی هستید، ممکن است این کارهای ساده برای شما مفید باشند:
- هر هفته با یک فرد جدید ملاقات کنید و سعی کنید در مورد آنها اطلاعات بیشتری کسب کنید؛ فقط به صحبتکردن بسنده نکنید. سعی کنید با آنها همدلی کرده و دیدگاه آنها را درک کنید.
- به یک باشگاه یا تیم ورزشی ملحق شوید که در آن باید با افراد دیگر کار کنید. یک نیمکت خالی پیدا کنید و از آنجا رفتار افراد را مشاهده کنید. آیا بر اساس زبان بدن میتوانید پیشبینی کنید که افراد چه احساسی دارند؟
- سازمانی را پیدا کنید که با شما صحبت میکند و مدتی را صرف کمک به نیازمندان کنید.
اگر ارتباط با دیگران یا برقراری ارتباط مؤثر با آنها برای شما دشوار است، ممکن است یک مشکل اساسی وجود داشته باشد. صحبت با مشاوران دارای مجوز در مشاوره باما میتواند در یافتن یک راه حل به شما کمک کند.
منبع: www.betterhelp.com