در این مقاله از سایت مشاوره باما به بررسی موضوعاتی در مورد راههای تقویت قدرت تصمیم گیری می پردازیم:
- روش های قدرت تصمیم گیری درست
- تقویت مهارت تصمیم گیری در لحظه
- روش هایی افزایش قدرت تصمیم گیری
- چگونه مهارت تصمیم گیری را تقویت کنیم
- دلایل عدم قدرت تصمیم گیری
- چرا قدرت تصمیم گیری ندارم
ما همیشه در مورد انتخاب و قدرت تصمیم گیری صحیح یکسان فکر نمیکنیم. گاهی اوقات در مورد برخی مسائل سریعتر و بهصورت خودکار فکر کرده و نتیجه گیری میکنیم. گاهی اوقات هم، نگاهی آرام و عمیقی نسبت به مسائل داریم. در عوض، هرکدام از روشهای تصمیم گیری درست و اصولی مزایا و معایب خود را دارد.
سریع و آرام فکر کردن در افزایش توانایی تصمیم گیری
دکتر کاهنمن در کتاب خود تحت عنوان “تفکر آرام و سریع” نکات تصمیم گیری صحیح را به تفضیل بررسی میکند. او از چهارچوب “دو سیستم شناختی” استفاده میکند. کانمن توضیح میدهد:
سیستم تصمیم گیری نوع اول خیلی سریع و خودکار، بی هیچ تلاشی و بدون هیچ حس کنترلی عمل میکند.
سیستم تصمیم گیری نوع دوم توجه را به فعالیتهای ذهنی پرزحمتی که خواستار آن هستند، ازجمله محاسبات پیچیده اختصاص میدهد. عملیات سیستم دوم اغلب در ارتباط با تجربه ذهنی، انتخاب و تمرکز است.
در ادامه کتاب، وی به تفضیل در مورد تفاوتهای میان این دو سیستم تصمیم گیری و تأثیرشان بر انواع مختلف مراحل تصمیم گیری صحبت میکند.
به خصوص، او اشاره میکند، بااینکه تفکر سیستم اول ممکن است سریع و بیزحمت باشد اما اغلب به نتایج غلطی میرسد، بر سوگیریها و تصمیمات احساسی متکی بوده و شاید خودسرانه باشد.
در مقابل، تفکر سیستم دوم معمولاً متعادلتر بوده، اطلاعات بیشتری جمع کرده و از قوانین تصمیم گیری بیشتری بهره میبرد اما نیازمند توجه و تلاش است. با این اوصاف، برای بهره گیری حداکثر از ظرفیت توانایی تصمیم گیری باید به تعادل و مدیریت میان زمانی که سریع فکر میکنیم و زمانی که به آهستگی فکر میکنیم، توجه داشته باشیم.
چگونه قدرت تصمیم گیری داشته باشیم؟
برای افزایش قدرت تصمیم گیری خوب بخوابید یا استراحت کنید
شاید بهتر است زمانی که خوب استراحت کردهاید، تمرکز و انگیزه بالایی دارید را برای قدرت تصمیم گیری بهتر اتخاذ کنید. طبق نوشته دکتر کانمن، تفکر پیچیده و پرزحمت (سیستم دوم)، نیاز به توجه، انگیزه و کنترل بر خود دارد. وقتی سرمان شلوغ است، استرس داریم و خستهایم، قدرت تصمیم گیری برای ما محدودتر بوده و کاهش مییابد.
اگرچه چالشهایی پیش روی این ایده بوده، اما بررسی اخیری که توسط محققان روانشناسی انجامشد توانسته است تأثیرات منفی این موانع بر تصمیم گیری کودکان در محیطهای آموزشی، کارکنان بیمارستان، قضات و داوران را نشان دهد. بنابراین وقتی میخواهید تصمیم گیری بهتری داشته باشید، لازم است بهخوبی استراحت کرده، ذهنتان آرام باشد و انرژی و انگیزه لازم برای انجام این کار را داشته باشید.
برای تقویت توانایی تصمیم گیری هرچقدر لازم است وقت بگذارید
درست و منطقی فکر کردن زمان میبرد. وقتی تحتفشار و ضرب العجل هستیم، تفکر سریع بهجای تفکر آهسته دستبهکار میشود. بهعنوانمثال، طبق تحقیقات انجامشده، افراد تحتفشار زمانی، تصمیمات خطرناکتری میگیرند.
از همین رو، وقتی عجله داریم، بهجای اینکه با دقت بر اساس حقایق و اطلاعات تصمیم گیری کنیم نتیجه گیری سریعی میکنیم که ممکن است پر از روی تعصب و احساسی باشد.
درنتیجه، سریع فکر کردن ممکن است برای تصمیم گیری های کوچک، از روی عادت روزمره که نیاز به مشورت نداشته و ریسک زیادی در پی ندارند مناسب باشد. اما اگر لازم است تصمیم گیری پیچیدهتر و مهمی در زندگی داشته باشیم، بهتر است بهخوبی تمام جنبههای این تصمیم را بررسی کنیم.
شاید این مطلب هم برایتان مفید باشد: تردید در تصمیم گیری برای ازدواج
برای تصمیم گیری اصولی، حقایق و اطلاعات را جمعآوری کنید
علاوه بر گذاشتن وقت و انرژی کافی برای تصمیم گیری درست ، هرچه اطلاعات بیشتری داشته باشیم، تصمیمات بهتری میتوانیم بگیریم. میشود ساعتها بر روی انتخابی تأمل کرد، اما اگر اطلاعاتی که داریم محدود و بیکیفیت باشند، تلاش ما بیاثر خواهد بود. در نتیجه، با چنین تصمیمات نامطمئن و غیرقطعی، باید بر تعصبات و احساسات خود بهمنظور پر کردن شکافها تکیه کنیم.
از همین رو، هرچه حقایق و اطلاعات معتبرتر و قابلاتکاتری پیدا کنیم، عدم قطعیتمان نیز بیشتر کاهشیافته و میتوانیم قدرت تصمیم گیری بهتری داشته باشیم. بهعنوانمثال، در تحقیقی مشخص شد، هرچه مشتریان بیشتر کنترل جریان اطلاعاتی که بر مهارت تصمیم گیری هایشان اثرگذار است را در دست داشته باشند، بهتر میتوانند ترجیحات خود را مطابقت داده، دانش شان را در مورد حوزه موردنظر بهبود بخشیده و اعتماد به نفس نسبت به قضاوتهای خود را بالا ببرند.
بااینوجود، چیزی تحت عنوان اطلاعات کامل و بیعیب و نقص وجود ندارد و ارزیابی مداوم و بیشمار هم کار مؤثری نیست (بعضاً آن را فلج تصمیم گیری میخوانند).
این محقق همچنین اشاره میکند، کنترل جریان اطلاعات امری پرزحمت و انرژی بر است. با توجه به این نکته، راهحل، برقراری تعادل میان اطلاعات و اهمیت قدرت تصمیم گیری است. بنابراین وقتی به موضوعی بزرگ و مهم فکر میکنید، به پروسههای فکری سیستم دوم خود، اطلاعات و حقایق بیشتری بدهید تا بتوانید توانایی تصمیم گیری بالایی داشته باشید.
در افزایش قدرت تصمیم گیری تمام احتمالات را در نظر بگیرید
گاهی اوقات، تفکر سریع ما در زمینه دریافت اطلاعات، حقایق و گزینههای پیش رو سوگیری میکند. بهویژه، همانطور که اشارهشده، ما اغلب مسائل را بهطور خودکار قبل از اینکه بهدقت در مورد آنها تعمق کنیم، “صحیح” قلمداد میکنیم.
همینطور طبق گفته دکتر کوندا، استدلال ما در مورد یک مسئله ممکن است تحت تأثیر یک تعصب هدایتشده باشد و باعث شود که ما بهطور سلیقه ای، اطلاعات و حقایقی را بررسی کنیم که از پیش به آنها باور داریم.
با توجه به این مسئله، ما اغلب در مورد یک سری مسائل، سریع به نتیجه رسیده یا بهجای اینکه نگاهی واقعگرایانه نسبت به حقایق و اطلاعات داشته باشیم، با تعصبات قبلی، چیزی که به آن از پیش باور داریم را برمیگزینیم.
بنابراین، هنگام تصمیم گیری های مهم باید تمام حقایق و احتمالات را مدنظر داشته باشید (مخصوصاً آنهایی که به مذاقتان خوش نمیآیند). بااینکه این طرز تفکر میتواند گاهی چالشبرانگیز و ناخوشایند باشد، اما میتواند به شما کمک کند تا از تصمیم گیری هایی که در لحظه خوب و درست به نظر میرسند اما بعدها شاهد نتایج سوء آن خواهید بود، اجتناب کنید.
برای بالا بردن مهارت تصمیم گیری خود قانون بگذارید
حتی کسانی که در زندگی قدرت تصمیم گیری بالایی دارند، بازهم انسان هستند. همه ما گاهی خسته میشویم، انگیزهمان را از دست میدهیم، عجله میکنیم، استرس میگیریم و احساساتی میشویم.
جدای از این، جمعآوری تمام اطلاعات موردنیاز و بررسی دقیق هر گزینه امری غیرممکن است؛ مخصوصاً در زمینه تصمیم گیری های روزمره. به همین دلیل، افرادی که تصمیمات مؤثر میگیرند درعینحال که سعی میکنند درست و واضح فکر کنند، قوانین و فرمولهایی را بهمنظور تصمیم گیری بهتر برای خود میگذارند.
دکتر کانمن در کتاب “تفکر سریع و آهسته” اشاره میکند، استفاده از چنین استراتژیها، فرمولها و الگوریتمهایی، اغلب در برخی زمینهها بهتر از تصمیم گیری شهودی است.
همچنین در مقالهای در مورد اقتصاد رفتاری،او به سرمایهگذاران توصیه میکند تا بهعنوان بخشی از ” استراتژی تجارت بانظم و ترتیب” خود، چکلیست سرمایهگذاری داشته باشند تا بتوانند تأثیر انتخاب های احساسی که میتوانند بر تصمیمات خریدوفروش اثرگذاری کنند را به حداقل برسانند.
در زمینه کارهای روزمره، فرد بهتر است لیست خرید خود را از قبل و در منزل با تفکر به اینکه چه چیزهایی را واقعاً لازم دارد تهیه کند (و در فروشگاه هم به آن پای بند باشد) تا اینکه بدون لیست به فروشگاه رفته و وسوسه گرسنگی یا هوسهای آنی خود برای چیزهای شیرین شود.
از طرف دیگر، بهتر است برای خریدهای بزرگتر و گرانقیمتتر خود نیز محدودیتهای سفتوسخت اعمال کند. مثلاً چیزهایی را بخرد که بهآسانی و بیدغدغه از پس هزینههای آن برمیآید تا اینکه یکدفعه از چیزی خوشش بیاید و برای خرید آن کلی در قرض و بدهی فرد برود.
بهطور خلاصه، حتی در شرایطی که ممکن است گرفتار تفکر مغرضانه و احساسی شویم هم، اغلب میتوانیم از پیش، با تعیین قوانین و فرمولهایی، به خود کمک کنیم تا نگاهی صحیحتر و شفافتر نسبت به شرایط داشته و استدلالیتر تفکر کنیم.
سلام من قدرت تصمیم گیریم زیر صفر هست از لباس انتخاب کردن بگیر که هر وقت خریدم برگشتم عوض کردم بعدش کلا پشیمون شدم که چرا خریدم لازمم نبود اصلا تا کارهای بزرگ مثلا من کارم هایفو تراپی تزریق ژل و بوتاکس و کلا کارهای زیبایی که هشت ساله که تو کلینیکا کار میکنم و پنج ساله میخوام کلینیک بزنم میرم میگردم برسه به قرار داد پشیمون میشم که نه همین که کارم رو دارم کافیه بعد دو روز دوباره پشیمون نمیشم که چرا اون جایی رو که برا کلینیک میخواستم نگرفتم و کلی غصه میخورم خواهش میکنم درمانی کنید که بتونم یه تصمیم درست بکیرم
من دچار نداشتن قدرت تصمیم گیری شدم .قضیه از جایی شروع شد که دوستم امتحان اموزش و پرورش داد قبول شد از اونموقع به بعد من همش احساس بی کفایتی میکنم اون دو تا بچه دارد ولی من یکی همش به خودممیگم با وجود دو تا بچه قبول شد ولی من نه الان جدیدا اموزش و پرورش داره نیرو میگیره ولی شخصیت من جوری نیست که بخام تو سن ۳۵ سالگی دیگه وارد شعل دولتی شم همش احساس عذاب وجدان دارم از طرفی هم حوصله درس خواندن ندارم .چکار باید بکنم
شما مرتب دارید خودتان را مقایسه می کنید. غافل از اینکه هر کسی استعداد و توانمندی های خاص خودش را دارد. هیچ دو انسانی شبیه هم نیستند حتی دوقلو های همسان. روانشناسان مختلف هوش های مختلف را شناسایی کردند. حتی روانشناسی به نام گیلفورد ۱۲۰ نوع هوش را مشخص کرده است. پس دلیلی ندارد شما مثل دوست خود باشید. شاید دوست شما وقت بیشتری گذاشته و تلاش بیشتری کرده است.
حتما شما در زمینه دیگری توانمندی دارید. علایق خود و استعدادهای خود را بیشتر بشناسید و در آن زمینه سرمایه گذاری کنید.
سلام خسته نباشید من از همون بچگی بازار
که میرفتم مامانم برام وسایل میگرفت به سلیقه ی خودش یا مثلا وقتی میخواستم برم بیرون اون بهم میگفت که چی بپوشم حالا ک بزرگ شدم وقتی میخوام برم بازار خودم واقعا نمیدونم چی انتخاب کنم حتما یکی باید بهم بگه اصلا خودمم نمیدونم چی دوست دارم بهتره بگم قدرت تصمیم گیری ندارم حتما باید نظر دیگران رو بپرسم وقتی خودم قراره یه مانتو انتخاب کنم که بپوشم آخر سر نمیدونم واقعا قشنگ شدم یا نه حتما باید یکی بهم بگه خواهش میکنم کمکم کنید
ن متاهل هستم ، ۲۶ سال ، خانم هستم ، سه دختر ۴ ساله دارم ، مشکلم اینکه خیلی آدم تاثیر پذیز و دهن بین هستم نمیتونم تصمیم بگیرم تو زندگیم نمیتونم موفق و شاد باشم تو زندگی ۳ نفره خودم همه حواسم ب اینکه دیگران چ چیزی خریدن منم تلاش کنم حسود نیستم اصلا اما حس میکنم هر چی تلاش میکنم پیشرفت نمیکنم تو زندگیم الان اصلا نمیتونم تصمیم بگیرم ک چ کاری خوبه چ کاری بد
متأسفانه خانواده با حمایت های افراطی اجازه ندادند، با چالش ها مواجه شوی، مسائل خودت را خودت حل کنی، به جای شما حل مسئله کردند، به جای شما تصمیم گرفتند و انتخاب کردند. الان احساس هویت مستقلی از خودت نداری، خودت را نمی شناسی، علایق خودت را نمی شناسی، چشمت به دیگران است تا ببینی دیگران چه کار می کنند تا شما هم همان کار را انجام دهید. غافل از اینکه هر کسی شرایط خاص خودش را دارد. پس لازم است نگاهت را از دیگران برگیری و به خودت اتکا کنی، حتی اگر انتخاب نادرستی کردی، اشتباه کردی تا به مرور از خطاها و اشتباهات خودت درس بگیری .
سلام مشکل من اینکه نمیتونم درست تصمیم بگیرم نمیتونم یه کاری رو بدونم خطا انجام بدم توانایی ارتباط با دیگران چه مذکر چه مونث بعد همش احساس بد بختی بیچارگی دارم نمیتونم با کسی زیاد صحبت کنم حرف کم میارم یه تصمیمی میگیرم بعدش پشیمون میشم
در کودکی مورد سرزنش، انتقاد، مقایسه و … قرار گرفتید. خودتان را باور ندارید، احساس کمبود می کنید. از قضاوت دیگران می ترسید و وارد روابط نمی شوید. وقتی بر این ترس خود غلبه کنید، مهارت برقراری ارتباط یاد بگیرید، می توانید دیگران را بهتر بشناسید و انتخاب بهتر و سالم تری داشته باشید.
چرا هیچ وقت نمیتونم انتخاب کنم چیزی رو همیشه توی انتخاب هرچی مشکل داشتم
سلام وقت بخیر من درروز چندتا تصمیم میگرم اما دوباره منصرف میشم نمیدانم چرا من از شما خواهش میکنم رهنمایی کند دیگه خسته شودم در ضمن فراموش زیاد پیداکردم
شما بیشتر شرایط خودتان را توضیح ندادید. نداشتن قدرت تصمیم گیری و تمرکز نداشتن و فراموش کردن از مولفه های افسردگی است. در ضمن سن و سال خودتان را هم نگفتید. پس نیاز به بررسی بیشتر و دقیق تر دارید.
یه پسر 14ساله دارم توانایی تصمیم گیریش ضعیفه الان 4روزه دارم باهاش میرم بازار برا لباس نمیتونه انتخاب کنه از دستش خیلی عصبی شدمه و کلی هم سرش داد زدم خسته شدمه ممنون میشم اگه راهنماییم کنید
شما آرامش خودتان را حفظ کنید ، استرس وارد نکنید،اجازه دهید خودشان بروند، چندین روز بگردند و خودشان انتخاب کنند. وقتی انتخاب کردند و از نظر فرهنگ و ارزش های شما لباس مناسبی بود، ایراد نگیرید، انتقاد نکنید، به انتخاب ایشان احترام بگذارید، تعریف و تمجید کنید. کم کم یاد می گیرند چگونه انتخاب کنند.
سلام وقت بخیر من چن ساله وکیلم ولی موفق نبودم من اصلا قدرت تصمیم گیری ندارم گاهی وقتا میخوام صبح زود بیدار بشم بعد دوباره دیر بیدارمیشم میخوام برم سر کاربرد دوباره بهخاطر خستگی و اینکه کار کردن سخته دوباره منصرف میشم. ضمنا من تو کارایه شخصیم هم خیلی دو دلم مثلا غذا رو زود بپزم یا دیرتر . برم فلان جا یا نرم نظر یه دکتر این بود که من ژنتیک ام آرومه و کلا تا مجبور به کاری نباشم کاری انجام نمی دم
ببین دوست عزیز خیلی عالیه که دارای تحصیلات و شغل هستی چطور برای خواندن درس انگیزه داشتی حالا نتونی اون زمان هدف داشتی .تو همون شخص سابق هستی فقط باید اهدافت رو مشخص کنی روی یک برگه بنویس از قبل که فردا چه ساعتی بلندبشی به همه کارات میرسی مثلا ۶ونیم پامیشم غذامو میپزم بعد خاموش میکنم میرم سرکار ظهر ساعت ۲ برمیگردم غذا و استراحت عصر ساعت ۴ لباس میشورم،جارو برقی ،میرم بیرون دور میزنم ۷ میام خونه شام میپزم و… کل برنامه روز بعدتو بنویس اینکه دکتر گفتند ژنتیک آزمونی تستی چیزی گرفتند بر چه مبنایی تشخیص دادند؟من احساس میکنم شما بی انگیزه شدی برای کسب انگیزه سعی کن انرژی از دست رفته رو برگردونی برنامه ریزی کنی
متأسفانه شما مسئولیت پذیر نیستید. از ابتدا خانواده برای شما محدودیت و قوانینی نگذاشتند، شما در کار خودتان کوتاهی کردید، دیگران به جای شما انجام دادند، نظم و انضباط یاد نگرفتید، خویشتن داری در شما شکل نگرفته است. پس همواره تنبلی را پیشه خود می کنید به امید اینکه کسی هست که کار شما را انجام دهد. احتمالاً همین الان هم از حمایت خانواده برخودارید و لزومی نمی بینید به خودتان زحمت بدهید. پس برای کمک به خودتان اجازه ندهید دیگران برای شما خرج کنند یا به جای شما کار کنند. آنگاه یاد خواهید گرفت برای زندگی و کارتان برنامه ریزی کنید و با جدیت پیگیر کار خود باشید.
من آدمی هستم که قدرت تصمیم گیری ندارم ، به هیچ چیز علاقه ندارم مثلاً یه لباس میخوام بگیرم اولش کلی انرژی منفی میدم و میگم نمیخوام اما وقتی همون لباس رو میگیرم بعد دو روز عاشقشم میشم ، من یه فردی هستم که افکار منفی همیشه و همه جا با منه کلا آدم منفی نگری ام ،،، جدیدا هم کارنامه تحصیل من اومده و دو تا درس رو تجدید شدم به خاطر همون از اونجایی که قدرت تصمیم گیری ندارم مادرم میخواد که خودش برام تصمیم بگیره و کتابامو بندازه دور و منو از مدرسه بیاره بیرون که برم سرکار ،، آقای مشاور اگه میشه راهنماییم کنید
متأسفانه خانواده شما ، از اول شما را دست کم گرفتند، کارهای شما را ندیدند، انتقاد کردند، تحقیر کردند، همیشه جوانب منفی کار را دیدند و شما هم یاد گرفتید. پس وقتی می بینید بعد از انتخاب ، از آن چیز خوشتان می آید. تمام این موارد را یادداشت کنید تا اعتماد به نفس شما بالا برود و بدبینی شما هم کمتر شود تا بتوانید راحت تر تصمیم بگیرید.
من نوجوانی هستم17سالمه پسر هستم. من هر تصمیمی در مورد هر چیز میگیرم چیزی زمان نمیگذره که نظرم عوض میشه اطرافیانم به من میگن فازکی هر روز حالم یک جور و هدف هام یکی نیس برای مثال مثلا تصمیم میگیرم درس بخونم بعد چند روز بیخیالش میشم تصمیم میگیرم یه کار دیگه کنم بازم همینطور. بعضی مواقع میگم دنیا دوروزه بگم بخندم بعضی مواقع میگم نه آدم باید جدی و سنگین باشه اصلا دست خودم نیست این تصمیم ها انگار نیرویی میاد اینهارو تغییر میده واقعا کلافم وقتی رفیق دارم از رفیق کلافه میشم و دوست دارم تنها باشم وقتی تنهام از تنهایی کلافه میشم و دوست دارم با یکی باشم
در سن نوجوانی تا حدی طبیعی هست که هدف های شما تغییر کنند. اما با توصیفی که کردید به نظر می رسد درگیر نوعی اهمال کاری شدید. و مشخص نیست در گذشته چندین بار دچار ناکامی شدید و ترس از شکست دارید یا فرد کمال گرایی هستید که می بینید به باید های خودتان نمی رسید، کم کم رها می کنید. برای بررسی دقیق تر هم حتما باید حضوری به روانشناس مراجعه کنید.
سلام من برای کوچیک ترین تصمیم گیری هام دچار دودلی و شک هستم،اصلا قدرت انتخاب و تصمیم گیری ندارم،مثلا برای خرید لباس حتما باید نظر مامان و خاله و فلانی و بدونم تا آخر سر انتخاب کنم،خودم اصلا به تنهایی نمیتونم انتخاب کنم. برای ازدواج هم اینطوری ام واسه همین هنوز نتونستم ازدواج کنم
چیزی که تجربه ی منه و من دهن خودمو آسفالت کردم تا بهش رسیدم این بوده که ما انسان ها باید بدونیم کی هستیم
ما قدرت تصمیم گیری وانتخاب داریم و اما چیز هایی هست که
مانع این میشه مثل نظر دیگران ، روش دیگران و ..
وبرای تصمیم گیری باید یک رهبر بشی نه رهبر بقیه رهبر خودت
و دست از پیروی کردن ودنباله روی برداری
و اما چطور ؟ راهی که برای من جواب داده اینه که از خودم سوال میکنم مثلا وقتی میبینم بقیه یا یه جمعی همشون به یه کار مشغولن من نمیرم همون کارو بکنم بلکه از خودم می پرسم
خب تصمیم من چیه ؟ چی منو خوشحال میکنه ؟ و بعد تصمیم خودمو میگیرم حتی اگه با کاری که جمع میکنن مخالف باشه
کم کم وباتمرین و باچیزای کوچیک به جایی رسیدم که حالا خیلیا پیرو تصمیمات منن
فقط کم کم با موفقیت های کوچیک شروع کن برو دنبال خواست وارزش خودت
درود بر شما
احتمالا خانواده شما از ابتدا زیادی از شما حمایت کردند، متناسب سن خودتان مسئولیت ندادند، شما را باور نداشتند، کم کم خودتان هم به این نتیجه رسیدید که بدون کمک دیگران نمی توانید. یا فرد بسیار وسواسی هستید که مرتب باید بررسی کنید و تایید افراد مختلف را بگیرید. پس باید شروع کنید، ابتدا از کارهای کمتر و سبک تر به تنهایی انجام دهید و نظر کسی هم براتون مهم نباشد، کم کم امور کارهای مهم زندگی خودتان را به دست می گیرید. و اگر وسواس دارید باید حضوری مراجعه کنید به کلینیک که تخصصی وسواس کار می کند.