خانه / ازدواج پسر درونگرا با دختر برونگرا

ازدواج پسر درونگرا با دختر برونگرا

0
0

سلام من یکی دوست دارم ولی او پسری درون گرا هست من دختری برون گرا؛ شرایط که اون میگه دقیقا برعکس تیپ شخصیتی من هست. من هر چی پر شور و عاشق رفت و امد مسافرت و دوست های زیاد ایشون فقط خودش و خودش به منم گفته که من بعد از ازدواج باید روابطم با دوستام رو کمتر کنم. حتی دوستام نمیتونم پیشم بمونن یا من برای تمام کارها ازش اجازه بگیرم. من شاغلم و او گفته تو محیط مردونه نباید باشم و حتی پوشش من شاد و رنگی هست قبول نداره و فقط باید رسمی باشه به نظرتون همچین فرد درونگرا و برونگرا میتوانند با هم ازدواج کنند؟ ممنون میشم راهنمایی کنید.

پاسخ مشاور به سوال ازدواج دختر برونگرا با پسر درونگرا 

سلام دوست عزیز

قطعیت از پیش تعیین شده‌ایی برای موفقیت‌آمیز بودن یا نبودن ازدواج یک فرد برون‌گرا با یک فرد درون‌گرا وجود ندارد، اگرچه این دو ویژگی بر رابطه و ازدواج تاثیرگذار است، اما موفقیت‌آمیز بودن یا نبودن ازدواج به شرایط دیگری هم بستگی دارد که به ویژگی‌های شخصیتی و هم‌چنین تلاش دو نفر برای حفظ رابطه برمی‌گردد.

من صرفا حالات احتمالی در رابطه‌ی یک فرد برون‌گرا، با یک فرد درون‌گرا و هم‌چنین در انتها مورد شما را توضیح خواهم داد، تا در رفع تردید در تصمیم گیری برای ازدواج به شما کمک کند:

در یک حالتِ ایده‌آل، فرد برون‌گرا و درون‌گرایی در رابطه وجود دارند که تفاوت یکدیگر را پذیرفته‌اند، هرچند ممکن است در یک رابطه‌ی بلندمدت، به خصوص ازدواج، مشکلاتی پیش بیاید‌؛ مثل اینکه تفریحی که این دو نفر به آن علاقه‌مندند با یکدیگر متفاوت است. حال می‌توانند برای بودن با طرف مقابل، گاهی او را در این تفریحات همراهی کنند، یا می‌توانند تفریحات‌شان را به تنهایی دنبال کنند. در این صورت برای حفظ رابطه و تجربه یک ازدواج موفق، لازم است که آن‌ها علاوه بر پذیرش تفاوت‌ها، نقاط اشتراکی نیز بین خودشان پیدا کنند؛ مثلا تفریحی که هر دو به آن علاقه‌مند باشند.
یا درباره‌ی برنامه‌های مشترک، دوستان مشترک، مهمانی‌ها‌ و نیاز هر یک از طرفین به خلوت، به یک توافق دونفره برسند که نظرات هر دو شخص را تا حدی در برگیرد.

هم‌چنین دو فرد برون‌گرا و درون‌گرا در موارد دیگری نیز متفاوت اند. به طور مثال، فرد برون‌گرا معمولا علاقه‌ی بیشتری به اشتراک گذاشتن درونیات و اتفاقات روزمره‌ را دارد، احتمالا پرحرف‌تر باشد و فرد درون‌گرا در این مورد کم‌حرف تر است و قبل از حرف زدن بیشتر فکر می‌کند‌ و خصوصیات دیگری از این قبیل، که باید باید با آگاهی از آن‌ها و شناخت ویژگی‌های منحصر به فرد طرف مقابل، این تفاوت‌ها را نیز مدنظر داشت.

ازدواج تیپ های شخصیتی

همان‌طور که دیدیم، چنین رابطه و ازدواجی در صورت پذیرش ویژگی‌های متفاوت طرف مقابل، همچنان دارای چالش‌ها و مشکلاتی است که البته حل این چالش‌ها با گفت‌وگو، توافق و تلاش برای حفظ رابطه، غیرممکن نیست.

اما حالت دیگری نیز وجود دارد که یکی از طرفین ویژگی‌های شخصیتی طرف مقابل را نمی‌پذیرد و علاوه بر آن در تلاش برای تغییر آن‌ها به سبک مورد پسند خود است. مثلا فرد برون‌گرایی که ویژگی‌های فرد درون‌گرا را به رسمیت نمی‌شناسد، به نیاز او به خلوت احترام نمی‌گذارد، یا فرد درون‌گرایی که فرد برون‌گرا را محدود می کند، یا در هیچ تفریحی مایل به همراهی با او نیست.

ذکر این نکته ضروری است، هیچ‌وقت با پیش‌فرض این که فردی را پس از ازدواج تغییر خواهیم داد، نباید وارد ازدواج شویم. زیرا ویژگی‌های شخصیتی افراد تا حد زیادی بدون تغییر می‌ماند، در ازدواج تنها تغییراتی در راستای بودن در یک زندگی اشتراکی و پذیرش مسئولیت‌ها در فرد، می‌تواند به وجود بیاید، اما نباید امید به این بست که شخصیت او را بعد از ازدواج به کلی می‌توان تغییر داد.

آیا تغییر شخصیت امکان پذیر است؟

اما در مورد شما، دو مسئله‌ی مهم باید بررسی شود:

  • با فرض مادام العمر بودن یک ازدواج، آیا این را در خود می‌بینید که تمامِ عمر خود، علائقِ سابق خود را، سرکوب کنید؟
  • با توجه به میل به معاشرتی که در یک فرد برون‌گرا وجود دارد آیا می‌توانید تفریحات و تعداد دوستان خود را محدود کنید؟
  • آیا می‌توانید به شیوه‌ی دیگری زندگی کنید که تا به حال آن‌گونه زندگی نکرده اید؟
  • به این مسئله هم توجه داشته باشید که دوران شیفتگی در یک رابطه مربوط به اوایل آن رابطه است که به جز فرد موردعلاقه، خیلی از چیزها اهمیت خود را از دست می‌دهند و شما علاقه‌مندید بیشتر وقت خود را صرف آن فرد مورد علاقه کنید، ولی در طول ازدواج به مرور این حالت شیفتگی از دست می‌رود و به یک شرایط عادی بازمی‌گردید و در آن حالت آیا هم‌چنان قادر به تغییر سبک زندگی خود هستید؟
  • مسئله‌ی آخری که باید بررسی کنید، این است که رفتار طرف مقابل شما، نمی‌‌تواند صرفا به دلیل درون‌گرایی باشد، لازم است بررسی کنید که آیا به طور کلی میل به سلطه بر طرف مقابل و کنترل او را دارد؟ آیا این محدود کردن ناشی از بدبینی او نیست؟

چرا مردها بعد از ازدواج عوض میشوند؟

زیرا این مواردی که ذکر کردید بیشتر از آن‌که ناشی از تفاوت او با شما باشد به نظر می رسد ناشی از بدبینی فرد است، که این موضوع در آینده می تواند بسیار محدودکننده و در مواردی منجر به مشکلات بزرگ‌تری شود. لذا بررسی این موارد بسیار دارای اهمیت است و بهترین راه برای بررسی این مسائل مراجعه به یک روانشناس یا مشاوره پیش از ازدواج است که در این مسیر، به صورت تخصصی شما را در امر سرنوشت‌ساز ازدواج یاری نماید.

در مسیر خود موفق باشید، دوست عزیز و گرامی.

  • سارا درخواست شده در 6 ماه پیش
  • آخرین ویرایش 5 ماه پیش
  • سلام همسرم به شدت درونگراست چندسالیه تحمل کردم ولی کم کم متوجه شدم که دیگه تمایلی برای دست وپازدن برای جبران کمبودهام ازجانب اوندارم واصلا هیچگونه حسی بهش ندارم خودم برونگراهستم ولی متاسفانه حتی یک احوالپرسی کوتاه هم برزبانش نمیاد فقط همخونه ایم نمیدونم چکارکنم اصلا خوشم نمیادازش وکم کم داره حس تنفرم بیشترمیشه.
  • سلام وقت بخیر میخواستم درباره ازمورد مناسب شخصیت برونگرا برای ازدواج مشاوره بگیرم. بنده توی پایداری ارتباطم با افراد درونگرا خیلی موفق تر بودم و حالا بنده الان با یه مورد برونگرا مثل خودم نامزد هستم و الان احساس میکنم که در اینده باهاش به مشکل میخورم از لحاظر رفتاری و ارتباط
  • سلام آقا هستم 27 ساله 3ساله ازدواج کردم. خانواده خانمم بسیار خوب و عالی هستند. اما من از اونا و اقوامشان و حتی آشنایانی که باهاشون در ارتباطن آنچنان خوشم نمیاد. یکی از دلایلش درونگرا و کم حرف بودن و حتی عدم شوق و علاقه به شادی و تفریح باشه و این ذات شخصیت من می باشد. خیلی با خودم فکر کردم در مورد اینکه چرا من نسبت به اونا این طورم اما جوابی نیافتم. هرچند در مورد مهمانی های اقوام خودم آنچنان میلی ندارم اما بدون بحث میریم‌‌. اما به محض مهمانی رفتن اقوام اونا بحث ما شروع میشه. البته تا حدی فکر میکنم آقایون این طور هستن. اما خیلی از این موضوع ناراحتم. نوعی وسواس و حساب و کتاب کردن نیز در من هست. که مدام آمد و رفت های دو طرف رو حساب میکنم که نکنه برای خانواده خودم کم بزارم. همش نگران خانوادمم شایدم اصلی ازین دلیلش این باشه که من از خانواده دور شدم و کم میبینمشون اما همسرم نزدیک و نه پدرشون خونه گرفتن و به هر بهانه ای همدیگر رو میبینن و این برای من ناراحتی می آورد. وقتی من از خانوادم دور شدم اونم باید دور بشه. وقتی من خانوادمو کم میبینم اونم باید کم ببینه
  • من ادم احساسی نیستم و ادم برونگرا و خجالتی ایم خیلییی ازین رفتارام بدم میاد ولی هرکار میکنم درست نمیشه نمیدونم باید چیکار کنم دوست پسرم اینجوری نیست و ازم میخواد که اینجوری نباشم پرو باشم جروبحث کنم باش روش عصبی شم لجباز باشم پرحرف باشم و.. منم خیلی دوستش دارم ولی من بخاطر یسری مشکلات افسردگی شدید گرفتم هنوز هم اثراتش مونده و ادم بسیار غمگین و دپی هستم
  • من‌ توی رابطم بخواطر‌خجالتی و‌درون گرایی بودنم خیلی اهل گفتگو و حرف زدن نیستم و این موضوع داره رابطمو خراب میکنه‌ چیکار کنم؟به‌من میگه که اونم درونگراست ولی برای من برونگران ترینه و از منم میخواد که حداقل فقط با خودش فرق‌کنم. میگه همش من دارم صبحت میکنم وبحثی رو باز میکنم میگه رابطمون‌حالت مصاحبه طور داره. من کاملا بهش حق میدم و تا الانم‌ یکم بهتر شدم ولی نمیدونم چیکارکنم؟نه اینکه کلا هیچی نگما ولی اون صمیمیته زیاد نیست‌توی رابطمون‌و سره این موضوع دوسه بار بحث کردیم
نمایش 0 نتیجه
پاسخ شما
فیلد زیر را به عنوان مهمان پر کنید یا اگر عضویت دارید
نام*
آدرس ایمیل*
ایجاد URL