- من سه سال پیش یه خونه خریدیم که از شوهرم خواستم اونو به نام من بزنه اول قبول کرد ولی بعدازد زیرهمه چیز الان هرزگاهی منو کتک میزنه. دست بزن داره. دوتا بچه دارم نمیخوام اونا از دست بدم الان چندسال از هم جدا میخوابیم الآنم چندماه که اصلا رابطه نداریم چکارکنم
- سلام من ۸ ساله ازدواج کردم دوتا پسر دارم شوهرم دست بزن داره وقتی دعوامون میشه منو کتک میزنه از خیانتاش خسته شدم از اینکه دوست دختراش پروندم دیگه خسته شدم دلم میخواد طلاق بگیرم اما نمیدونم پسرامو چکار کنم موندم که چکاری درسته؟
- بامخالفت خانواده ازدواج کردیم و های اون همیشه طرفدارخانوادش است و هیچوقت به من و دخترام احترام نمی آره و میگه هرچی من گفتم نه تفریح نه خرید خونه هیچی انجام نمیدهمیگه خودت کارمیکنی خرج کن همیشه هم میگه پول ندارم همش پنهانکاری میکنه خسته شدم تصمیم به طلاق داریم هر دو فقط نگران دوتا دخترم هستم چون میگه بهت میدم بچه هارو بچه هام گوشه گیر شدن همش اظطراب دارن واقعا درموندم
- سلام من شوهرم بددهن ودست بزن داره وسه تا بچه دارم چیکار کنم
- مشکل من باهمسرم با اومدن خانوادش شروع شد اینکه از یه کشور دیگه اومدن و با اینکه از اوۻاع مالی و خونه ما خبر داشتن اومدن اول خونه ما درحالی که بچه های دییگشونم اینجا بودن با این حال روز به روز اختلافات منو همسرم بیشتر میشه طوری که خیلی راحت سررهر چیزی کوچک و بزرگی دست بلند میکنه روم و یا فحاشی میکنه وقتی که باهاش حرف میزنم هم میگه ممکنه تا اخر عمر هزار بار دیگم پیش بیاد که بزنمت هر وقت گوش ندی به حرفم میزنمت ۴ ساله ازدواج کردیم و بچه نداریم ۲۱سالمه و اون ۲۶ میگه بچه که بیاریم درست میشی و به حرف گوش میکنی
- ما 16ساله ازدواج کردیم یه دختر 10 ساله دارم اصلا نمیتونم با شوهرم صحبت کنم هر چیزی بگم یه دعوا راه میندازه وشروع میکنه به خداو داداشم و به پدر و مادرم که در قید حیاط نیستن توهین میکنه و صداشو بالا میبره و دست بزن هم داره دخترم خیلی میترسه و نمیزاره من حرف بزنم،از اولم عصبانی بود ولی الان بد تر شده اصلا اجازه حرف زدن به من نمیده،خسته شدم نمیدونم چکار کنم، یه مدته به طلاق فکر میکنم، دخترم میگه مامان من دیگه تحمل ندارم بریم تنها زندگی کنیم ممنون میشم راهنمایی کنید
- سلام وقت شما بخیر. امروز میخواستم خودکشی کنم. نمیدونم چه گناهی کردم که یک شوهر روانی قسمت من شده. این اولین باری هست که از شوهرم میگویم من همیشه سکوت کردم ، سرم رو توبالشت کردم گریه کردم ، هرگز به مادر خواهر و… چیزی جز تعریف همسرم نگفتم. تمام غصه هامو نوشتم ، تقریبا پنج جلد دفتر پر شد در حدود پنج سال، دوسال هست حتی سراغ نوشتن نرفتم، هفت سال از زندگی مشترک من میگذرد، هیچ حرمتی بین ما نیست ، هیچ حرف زشتی و هیچ دشنامی نمانده که نشنیده باشم ، هیچ جای بدنم نیست که کتک نخورده باشه! همسرم یک روانی به تمام معناست اصلا نمیشه باهاش حرف زد . متاسفانه یک دختر چهارساله دارم. همین امروز دعوا کردیم چندتا مشت به سروکله خودش و به سرمن زده، دست چپ من رو چرخانده دستم ورم کرده، تا ۴۵دقیقه هزار جور حرف زشت رو نثار من و خانواده ام کرده. ماه گذشته تولدش بود یک کیک کوچک گرفتم سه نفری توخونه شاد باشیم ولی همسرم گفت چقدر این تولد وقت میگیره؟ من کار دارم. از اول همیشه کوتاه اومدم ماشین خراب میشد طلا فروختم، خواست ملک بخره طلا فروختم، با ادامه تحصیل من مخالفت کرد، اصلا چون کشاورز بود باهاش کار کردم که میخواست کالاهای عروسی مون رو بخره. همین الان به اندازه اون توکارهای کشاورزی کار میکنم. مرد زحمتکشی هست اما اصلا اخلاق ندارد. پاییز و زمستان تا لنگ ظهر خوابه، ولی میگه تو توی خونه بیکار هستی، مثلا اگر با من خرید بیاد میگه چقدر طول میکشه چقدر وقت میبره؟ اصلا با من بیرون نمیاد هر پنجاه بار که با دوستاش بره یبار با منت با من میاد که خودم دیگه پنج ماه هست که ازش نخواستم با من بیرون بیاد. میخوام طلاق بگیرم اما دخترم را چکار کنم؟ بارها گفته خودم رو تغییر میدم اما زود عصبی میشه با دستاش به سرش میزنه چیزی میشکن
- همیشه منو نادیده میگیره به خانوادم توهین میکنه اعتراض که میکنم میگه همش غر میزنی همیشه سرش تو گوشی وقتی هم عصبی میشه فقط کتک میزنه و فحش میده خسته شدم یک دختر ده ساله ام دارم ولی واقعا خسته شدم چی کار کنم
- بنده خانم هستم مولد ۱۳۶۰ با شوهرم چند سالی هست شوهرم خیلی با من بده بد اخلاق و بد دهن دست به زن داره حتی ۱۷ ساله که رابطه زنا شویی بامن نداره ۴ فرزند دارم به خاطر بچه ها تحمل کردم بچه ها حالا بزرگ شدند ولی باز هم شوهرم دست به زن داره تا حالا هم یک بار نشده که تو صورت من نگاه کنه همش قور می زنه فقط دوست داره بشورم و بپزم بخدا خسته شدم دوست دارم جدا بشم دنباله ارامش هستم ولی جا برای زندگی ندارم مهریم خیلی کمه ۳۰۰ هزارتومان سال ۷۵ نمیدنم چه کار کنم وضع مایش خوبه میشه از نظر قانون که من جا ومکان برای زندگی ندارم را از او بگیرم و جدا بشم اخه بعد از ازدواجمون خونه و ماشین خرید یعنی من چیزی ندارم نه لوازم خانه دارم و نه مکانی که در ان زندگی کنم بخدا دیگه خسته شدم اون منو تو خونه نمیخواد مرسی
- ببخشید من شوهرم اصلا بهم توجه نمیکنه شبا تامیاد از سرکار میره بیرون وقت شام میاد ما یه دختر داریم ک 4سالشه تاحالا یه پارک نبردتش اگه بهش بگم میبره اگه حرفی نزنم تاحالا نشده بگ حاضرشید ببرمتون بیرون موقع دعوا خیلی حرفای بدی بهم میزنه بعد معذرت خاهی میکنه ولی من دیگه خسته شدم نمیتونم ببخشمش انقد بم حرفای بد میزنه ک یه بار اگ حرف خوب زده باشه اصن یادم نمیمونه دست بزنم داره دیشب حرفای بدی بهم زد عصبی شدم حالم بدشد رفتم دکتر یه عالمه ارامبخش و قرص اعصاب داده بهم اینم بگم ک اصلا شرایط طلاق ندارم و این اقااز اول عاشقم بودن من نمیخاستمش بخاطر خانوادم باهاش ازدواج کردم واقعا خسته شدم تروخدا بگین چیکار کنم
- سلامشوهر بد دهن دارم ۳ تا پسر دارم طی این سالها تحمل کردم الان نمیتونم چکار کنم. میخوام ازش جداشم نمیتونم دیگر تحمل مکنم اما بچه هام کوچیک هستن از هر دری که بگید وارد شدم تا زندگی ارام داشته باشیم اما نشد با مداخله ی مادرش زندگی ما تلخ تر شده مشکل عصبی دارد اما درمان نمیکندکتک های وحشتنک خوردم باقیچی کمر بند با هر چیزی من زد دیگر نمیتوانم لطفا مرا راهنمای کنید
- سلام من شوهرم هم دست بزن داره هم بددهنه هم اعتیاد داره هم کار نمیکنه تورو خدا بگید چیکار کنم
- سلام وقت بخیر شوهرم ب شدت الکی است و موقع هم که مشروب مصرف میکند دست برن و فحش توهین تهمت میزند بنظرتون چیکارکنم ؟هر سری ب خاطر دست بزن بودن و شکاک بودن حرفای بدی ک بهم میزنع اومدم خونه مامانم بعدش گفته درست مبکنم خودمو ولی هر سری فقط بدتر شده فرقی نکرده حالت دیوانگی داره رفتارش همه متوجه شدن الانم اومدم پیش خانوادم ولی خواهرش اصراردارع ک برگردم دیگه تکرارنمیکنع من دلم نمبخواد دیگع باهاش باشم از این ورم ی دختر ۷ساله دارم خودم ۲۷سالمه همسرم ۳۵سالشع ولی اخلاق و طرز فکر مال زمان قاجاره و چیزی متوجه نیست کلا
- ۲۹ ساله هستم. ۵ ساله است ازدواج کردیم از اول همین طوری بود و شغل اش وکیل مدافع. شوهر ام لجباز و عصبی هست همیشه و وقتی که دلیل اش را میپرسم عصبی تر شده و کتک میزنه
- من با همسرم قبل از ازدواج چهار سال آشنایی داشتم مرد مهربون و دوست داشتنی هست الان یک سال هست با هم ازدواج کردیم خیلی همدیگرو دوسداریم ولی گاهی با هم لجبازی میکنیم همسرم جدیدا وقتی عصبانی میشه بمن فحش های خیلی بدی میده و بار آخر جوری منو کتک زد که چندجای بدنم کبود شد . بعد از گذشت چند روز حتی حاضر نیست درست از من عذرخواهی کنه فقط مدام میگه دوستدارم . من بسیار خشمگینم و خیلی احساس ناراحتی دارم و پنج شب هست که نتونستم بخوابم نمیتونم به جدایی از همسرم فکر کنم چون هنوز دوسش دارم ولی نمیتونم باهاش رابطه قبلی رو داشته باشم راهنماییم کنید لطفا
- هر سری ب خاطر دست بزن بودن و شکاک بودن حرفای بدی ک بهم میزنع اومدم خونه مامانم بعدش گفته درست مبکنم خودمو ولی هر سری فقط بدتر شده فرقی نکرده حالت دیوانگی داره رفتارش همه متوجه شدن الانم اومدم پیش خانوادم ولی خواهرش اصراردارع ک برگردم دیگه تکرارنمیکنع من دلم نمبخواد دیگع باهاش باشم از این ورم ی دختر ۷ساله دارم خودم ۲۷سالمه همسرم ۳۵سالشع ولی اخلاق و طرز فکر مال زمان قاجاره و چیزی متوجه نیست کلا
- من الان 11 ساله دارم با شوهرم زندگی میکنم والان یک پسر 6 ساله دارم الان دارم این پیام براتون مینویسم اشک از چشمام سراریز میشه….میخام از شوهرم جدا شم نمیدونم بخاطر بچم چیکار کنم دیوونه شدم. شوهرم همش منو کتک کاری میکنه …جلو مردم تو خونه اسایش واسم نزاشته وسایلام خورد میکنه بچم از ترس فرار میکنه. از وقتی باهاش ازدواج میکردم همینجوری …منو کتک کاری میکرد ..اونوقت خونوادش هم خیلی منو کتک زدن …والان 70بدنش سوخته باهاش کنار اومدم …خودم مث ی مادر براش پرستاری کردم .اما انگار ن انگار میگ تو فقط منو تو خوشی میخای .. درصورتی که اصن ب هیچ وج اینجور نبوده دیگ تحملم تموم شده چاقو هرچی باشه طرف من پرتاب میکنه
- سلام ۵-۶ سال ازدواج کردم و ی دختر نزدیک دو سال دارم شوهرم دوست ندارم.باهام دوست بودیم ولی وقتی ازدواج کردم دیدم نمیتونم چندین بار قهر کزدم و ترکش کردم ولی به زور یا اشتباه خودم که فک میکردم خوب میشه برگشتم.شوهرم بدل و هیچ جا نمیزاره برم باید اجازه بگیرم ولی بیشتر وقتا نمیزاره کلا.با هیشکی رابطه ندارم بدهن و فش ناجور میده دست به زنم داره ولی کلا هیچ اختیاری تو زندگی بهم نمیده مثلا کسیو دعوت کنم یا چیزی بخرم یا نظری بدم کلا میزنه به ذوقم و خیلی اخساس پوچی میکنم رابطه ی جنسی هم بعد دخترم افتضاح شده حقیقتش اصلا بلد نیست انگار. ببخشید دستم خورد فرستاده شده من سی سال و درس خوندم و قبلا سرکار میرفتم .ولی الان توخونم همیشع و افسرده .قبلاهم نامزد داشته شوهرم ک جدا شدن .نمیدونم با ی بچه چیکار کنم.شوهرم فوق العاده غر غرو و بدهن و اصلا ازم تعریف نمکنه و نکرده اصلا هم بلد نیست چجوری با جسم و روح زن برخود کنه .از خانوده شم بدم میاد چون همشون کم دارن انگار اخلاقاشون خاصه
- من با همسرم مشکل دارم اصلامنطقی نیستن وسر صحبت نمیشینن بددهنی میکنن ودس بزن دارن ومنو جلوی پسر ۵ ساله ام میزند واونم یاد میگیره میزنه من خودم شاغلم به من لباس ولخرجی نمیده فقط وسایل پایه واولین خوراکی برای آشپزخونه میگیره البته پسرم هم کتک میزنه طرز رفتار باکودک رو بلد نیست کلی بچه رو سرت میکنه بعدش فقط میزنه
- من ١٠ سال ازدواج كرد خودم ٣٥ سالمه شوهرم ٣٧ تو اين ده سال هر بار مشكلي پيش اومده شوهرم فهاشي كرده فهاشي خيلي خيلي بد كه تنو بدنم مي ارزه و خيلي وقتاهم كتك كاري مي كنه و حتي يكبار هم زده بود چشم اسيب ديده خيلي خواستم ازش جداا شم نمي دونم نتونستم تصميم بگيرم واسه جدايي و از تنهايي هم خيلي مي ترسيدم شوهرم در كل آدم بدي نيست و تحصيل كرده و معلم هستش ولي خدا نكنه عصباني بشه ديگه هيچي هاليش نيست . يكمدت هم همش بهم مي گفت ما بچه نداريم به خاطر اين همه دعوا ميكنيم بهونه گيرهاش خيلي زياد شده بود الان صاحب يه دختر ناز شدم اصلا عوض نشه بازم عصباني شدني بدهني و دستبزني مي كنه و ميدونم دسته خودش نيست و اصلا قبول هم نمي كمه مشاور بريم واقعا موندم الانم ديگه به خاطر دخترم نمي دونم چيكار كنم اينم بگم خيلي وقتام هم مهربون هستش ولي خدا نكنه عصباني بشه بدهنين و دست بزنيش روانيم كرده بيشترم هم سره خانواداش دعوامون ميشه تورو خدا جاره اي بهم بگين حتي موقع شوخي هم بدهني مي كنه خيلي الان از خانواده اش كمك خواستم به خاطر بدهني و دست بزنيش خيلي باهاش صحبت كردن ولي فعلا بازم نتيجه اي نگرفتم
- سلام شوهر من وقتی نامزد داشتیم اصلا بهم فوهش نمیداد سر بعضی از مسائل که بین من و خانوادش پیش نیومد فقط به خانوادش حق میداد به من اصلا حق نمیداد تا اینکه عروسی کردیم بازم اون کلا پشت خانوادش بود به من حقی نمیداد در صورتی که من حق داشتم تو همین ناراحت شدن ام دو سه دفه از دهنم در رفت فوهش دادم بعد عذرخواهی کردم اونم چون خیلی بهم فشار اومده بود ولی اون ازون به بعد بدترین فوهشارو بهم میده و حرفای سنگین بهم میزنه هر وقت سر چیزی بحث کنیم همینه و من خیلی غصه میخورم و هر بار بهش میگم از حرفام عذرخواهی میکنم و ازش میخوام دیگه تکرار نکنه ولی اون باز اگر اعصابش خورد بشه بهم فوهش میده.. احساس میکنم این مشکل مقصرش خودمم و دیگه نمیتونم درستش کنم. یه حرفی پیش میاد بهم میگه برو خونه بابات. من بهش گفتم ایندفعه میرم یه مدت دور از تو باشم اونجا قصد جدایی ندارم فقط یکی دوماه میرم اونجا به هیچکس هم نمیگم چه مشکلی بینمونه. به نظرتون راهم درسته یه مدت پیشش نباشم؟
- سلام همسرم خیلی بد اخلاقع معتاده و دست بزن داره جلو همه فحاشی میکنه و من چون حاملم و کسی پشتم نیست مبور به تحملم
- شوهر من هر روز کتکم میزنه و وقتی میخوام بهش نزدیک بشم به خودم و خونوادم فوش میده دیگه از دستش خسته شدم نمیدونم چیکار باید بکنم به خونوادم هم نمیتونم چیزی بگم تنها موندم میشه لطفا راهنماییم بکنید
- سلام من پنج ساله ادواج کردم دوتا پسر دارم شوهرم هم دست بزن داره هم بددهن هست چیکارکنم طلاق بگیر بچهامو میده بهم کمکم کوند
- سلام شوهرم خیلی دلمو میشکنه چکار کنم بخاطر بچهام تحمل میکنم
- سلام من تازه سه ماهه که عقد کردم و شوهرم دست بزن داره سر مساعل قدیمی و دوستای قبلی من با من دعوا میکنه و منو مقصر میدونه واقعا خسته شدم نمیدونم چیکار کنم میدونم اگ اسم طلاق بیارم منو اذیت میکنه تروخدا ب من بگین چجوری ازش جدا بشم
- سلام یه خانم هستم ۳۴ ساله دو تا فرزند دارم یه دختر ۱۳ ساله ویه پسر ۱۱ ساله از زندگیم خسته شدم یه موقعی میگم خودکشی کنم ولی بازم فکر بچه هام نمیزاره شوهرم به قدری کتکم میزنه که دیگه جای سالم تو بدنم نمونده و فوق العاده بد دل و شکاک است که گوشیم روچک میکنه ضبط صدا میزاره وبه هر دلیلی شروع به فحش های بد و کتک زدن میکنه اگه اسم جدایی بیارم بچه هامو ازم میگیره وانقدر برا خانوادم مشکل درست میکنه که از ترس این رفتاراش فقط میسوزم ومیسازم نمیدانم چکار کنم فقط روزی هزار بار ارزو مرگ میکنم
- سلام من خانمی هستم که هفت سال ازدواج کردم یهپسر6سال و یه دختر 3ساله دارم باشوهرم اختلاف داریم دست بزن داره بددهنه رفیق بازه سرمسایل کوچیک دعوا راه میندازه بهونه های الکی میگیره تهمت میزنه کتک میزند منو تا حالا چندبار تا پای طلاق رفتیم اما باز برگشتم بخاطر بچها اما الان دیگه واقعا خسته شدم به نظر شما باید چکارکنم
- سلام من ۴۰ سالمه وتقریبا ۱۵ ساله ازدواج کردم شوهرم سالی یک بار من و دو فرزندمو به هر بهانه ای میندازه بیرون از خونه و به من تهمت میزنه ودست بزن داره من دیگه خسته شدم از این وضعیت چکار کنمو دخترم ۱۲ سالشه خیلی داره غصه میخوره با من این داره زجرم میده. باورتون نمیشه بدون دلیل شروع میکنه به پرخاشگری قبلا باهاش جرو بحثمیکردم ولی الان اصلا کارش ندارم فقط و فقط میگم ارامش بچه بهم نخوره. من از نظر ظاهری و سطح خانوادگیم از خانواده ی همسرم خیلی خیلی بالاترم و با عشق زندگی رو باهاش شروع نکردم همکار بودیم ولی کاملا سنتی بود ازدواجمون ساید یه اشتباه بزرگ ولی نمیدونم شاید عدم اعتماد به نفس و شاید علاقه باعث نشده تا حالا ازش جدا بشم
- شوهرم نمی زاره بیرون بروم نمی زاره با ما رادوست بچم حرف بزنم دوربین توی خانه کذاشته کوشیم را دریاب کذاشته چکارکنم. شوهرم فحش می ده بددهنی می گونه نمی زاره بیرون بروم نمی زاره با دوستم حرف بزنم دوربین توی خانه گذاشته کوشیم را ردیابی می گونه
- سلام خسته نباشید من یه حس تنفر از شوهرم دارم چون شبا دیرمیادخونهو همیشه دعوا داره چکارکنم باهاش خوب باشم. بله ممنون.همش بد دهن هستش فحش به خانوادم میده حس میکنه پول داره پس بقیه رو میتونه له کنه.من بیزارم ازکسی که به پدرومادرم وقتی جزمحبت کاریش نکردن فحش بده
- من مشکلم با همسرم اینکه دست بزن داره .واین حالم خراب میکنه نمیتونم ببخشمش خیلی قول داده درس میشه درس نشده الان یه بچه دارم همش بخودم میگم این اگه زدنش درس نشه چی ،چهار روز دیگه پشیمون نشم از اینکه با این بمونم وحالا سر درگمم
- من و شوهرم۱۶سال اختلاف سنی داریم یه هفته خوبیم یه هفته خیلی بد در حدی که میرم خونه ی پدرم که جدا شم از طرفی ام خیلی همو دوست داریم نمیتونیم جدا بسیم ازهم از طرفی ام دست بزن داره و بددهنه. دوروز پیش کتکم زد بخاطره شکاکیش الان اومدم پیش خانوادم همه میگن جدا شو ازش ولی یه دختر۴ساله دارم نمیدونم چیکار کنم تورو خدا راهنماییم کنید پول ندارم که برم پیش مشاور
- سلام همسرم خیلی بد اخلاقع معتاده و دست بزن داره جلو همه فحاشی میکنه و من چون حاملم و کسی پشتم نیست مبور به تحملم
- سلام من شوهرم یه چند باری فحش بهم داده البته فحش های رکیک یه چند باری هم با سیلی تو صورتم زده به نظر شما باید طلاق بگیرم ؟
- سلام خسته نباشید من نزدیک 20است ازدواج کردم یه پسرویه دختر دارم پسرم 19سالش دخترم 15ساله من از وقتی که ازواج کرد یه لحظم احساس خوشبختی نکردم من اورد باحرف مادش برام حداقل یه جشن کوچک نگرفت وضع مالیشم بد نبود حتی نزاشتن خانوادم بران یه جشن بگیر هروقت شوهرم منو صدا میزد پیش خانوادش با کلمه هش یعنی اولاغ صدا میکرد پیش همه تحقیرم میکرد انگار منو به عنوان یک وسیله استفاده میکرد ودیگر نمیدید حتی پیش جاریام اینا به من میگفت پیش من نشین زشت اینم بگم با فافیلهی خودش اخلاقش خیلی خوب بود نه منو میدید نه بچه هاشو فقط مادر خواهرا بچه خواهرش زن دادششو بچه دادشهاشو میدید اصلا به منو بچه اش توجه نداشت تا یه چیزی میگفتم یا ککتک میزد یا فوشهای خیلی بدی میداد چون من خودم انتخاب کرده بودم هیچیم به خانوادم نمگفتم دوتا بچه بدون مهر پدر بزگ کردم نه از دکترهای بچه هاش خبر داشت نه از مدرسشون حتی از لباسهی بچه هاش خبر نداشت منم مجبور بودم از جیبش بدوزدم برای بچه هاش لباس بخرم تا پیش دیگران ابرومون نره حالا نزدیک 20سال هست تحملکردم احساس میکنم دیگه نمیتونم البته دوبار بخاطر همین کاراش وهمش چشش دنبال زنهای مردم هست شکایت کردم ولی هردفع دلم سوخت به شکایتم ادامه ندادم گفتم خوب میشه الانم بچه هام بزگ شده دیگه تحملش سخت شده میگن طلاق بگیر ماراهم راحت کن نمیدونم چکار کنم خواهش میکنم کمکم کنید. خیلی باهاش حرف زدم ولی فایده نداره اتفاقا همیشه اون طلب کار وحق به جانب به خودش میده تا میخواهیم یه چیزی بگیم چه خودم بچه ها اصلا نمیزاره یا اخرسر به کتک بددهنی میکنه حتی اینن بارم دخترم گفت ابرمون بردی این حرفهای زشت چی بهش فوش داد حمله کرد منو بزنه دخترم گفت حق نداری به مامانم دست بزنی بابالش خفش میکرد گفت میکشمت میرم زندان پسر بیچارم که از بچکی کتک خورده از ترس حرف نزد
- ۵۲ ساله هستم از ۱۳ سالگی ازدوج کردم شوهرم بد دهن بد اخلاق بود بعد فهمیدم معتاد بوده الان ۶۱ سالش هست شیشه هم استفاده میکنه همش اموات پدر مادر جد ابادم را فوشهای بد میدهد دست بزن هم دارد اصلا نمیشه باهاش حرف بزنی اولی به دومی یا میخواهد کتک بزنه یا میخواهد چیزی بشکنه لطفا راهنمایم کنید خیلی خسته شدم عروس داماد و نوه هم دارم با تشکر پاسخ مشاور: همسر شما وارد دوره ای شده که ممکن است به گذشته که فکر میکند پشیمون باشد و حسرت بخورد این نگاه اثرات منفی در زندگی دارد شما نباید بحث چالشی درست کنید میدونید روی چه موضوعی حساس هست اون موضوع رو بیان نکنید
- سلام شوهرم بی حوصله وبددهن شده باهاش چیکارکنم ممنون راهنمایی کنید
- من5ساله که ازدواج کردم ازهمون اوایل ازدواج شوهرم دستشوروم بلندمیکردوبعدازچندساعت آرومم میکرداین رفتارهای چیزهای غیرمهم اتفاق می افتن مثلایک با چون گوشیم درحال مکالمه بودودرخانه رازودبازنکردم دستشوبلندکردومنوزدحقیقتش من همسرموخیلی دوست دارم ولی دیشب زمانی که وسط بازارمنوکشیده زددیگه نمیتونستم بیشترازاین برای خودم مغرورم ارزش قائل نباشم جرئت ندارم کاری انجام بدم ازبلاتکلیفی خسته شدم به هیچکس دردمونمیگم ولی از داخل دارم کم کم میمیرم
- شوهرم بی نهایت سرد.بداخلاق.فحاش و بی ادب…هیج جا احترام منو نگه نمیداره..خانواده ش از اول منو نمیخاستن و اینم تا دید من سرکار نمیرم نخاست
- من ده ساله ک ازدواج کردم همسرم ازاول زندگی بادروغ بامن ازدواج کرد وهمه چیز اخلاقیاتش وضعیت مالیش همه چیزشا دروغ گفت بسیار بددهنه وبی دلیل وسرچیزای خیلی الکی وساده یدفعه عصبانی میشه فوش میده بددهنی میکنه وحتی قبول دارهم نیس ک کارش اشتباهه وقتی بش میگم دلیل رفتارت چیه بجای عذرخاهی وحل مشکل تازه طلبکار میشه ودوباره بددهنی میکنه ومیره توقع داره فوش بده بی احترامی کنه وهرچی وحتی من حق ناراحت شدن وگله کردن هم بهش ندارم مثلا یکارکرده خودش کرده منو مقصر میدونه یا یجایی ببره ادمو تفریح بی دلیل عصبانی میشه وفوش میده والکی الکی عصبانیه وبرمیگردونه ادمو سرهرچیز الکیی فوش میده وعصبانی میشه یک بچه هم دارم وخسته ام واقعا هرراهی از قهر بگیر تاسازش کردن وکوتاه امدن را رفتم اما هیچی روشی اثرنداره ک بهتزشه بنظرتون جداشم یاچجوری ب این زندگی ادامه بدم؟
- سلام من دختری ۱۷ ساله هستم که ازدواج کردم دوسال نامزد بودم ۹ ماه که عروسی کردیم همسرم تو دوران نامزدی هی فحاشی می کرد بعد معذرت خواهی میکرد من خیلی خیلی از فحاشی بی احترامی کردن بدم میاد ولی هرچی کردم درست نشد حتی تا پای طلاق هم خیلی کشیده شد هر راه کاری که فکر می کنید رو انجام دادم بعد که ازدواج کردم کمکم دست درازی هاش روم شروع شد واقعا دوستم داره بعد این که منو میزنه خیلی معذرت خواهی می کنه ولی من دیگه نمی تونم تحملش کنم چی کار باید کرد ممنون میشم از راهنمایی تون
- سلاممن دوساله ازدواج کردم شوهرم عصبیه وپرخاشگروسریع عصبانی میشه وتاالان ۵بارمنوکتک زده که میگه دلیلش فحش دادن توئه وهمیشه تقصیرروبهگردن من میندازه ودفعهآخرحتی پدرشم بهم حمله کرد وکتکی که خودش بهم زد باعث شدگردنم خیلی آسیب ببینه وکمرم بهشدت کبودبشه الاندرحال جداییهستیم آیاامکان سازش هست ازنظرشما
- سلام دیشب با شوهرم بحثم شد بعد اول به خودش سیلی زد بعد به من سیلی زد بعد بهم فحش داد که من مقصرم و چرا عصبانیش میکنم
- من ۲ سال هست که نامزد کردم، تو این مدت با نامزدم خیلی اختلاف داشتم و همش بحث کردیم. ایشون کنترل خشم نداره، فحاشی میکنه و حتی دو سه مرتبه هم دستش رو من بلند کرده.
- سلام من و شوهرم 13ساله ازدواج کردیم 2فرزند پسر 5ساله 9ساله دارم هر ماه یا بیشتر سر هر چیزی دعوا داریم اصلا همدیگرو درک نمیکنیم الان هم من اصلا حوصله ندارم .مریض هم هستم هر دفعه کتک میزند فحش به خودم و خانواده میده بعد هم هر ساعتی باشه حتی نصف شب زنگ میزنم بابام اعصاب و روان همه رو بهم میریزد مامانش میاد پشتشو میگیره به من میگه لجبازی نکن
- ببخشید من همسرم بد دهن و دست بزن داره نمیدونم چیکار کنم وقتی فوش میده منم بهش تهمت میزنم. یه لحظه نمیدونم هر چی به دهنم میاد میگم ولی بعدش پشیمون میشم
- سلام هشت ماه ازداوج کردم.و شوهرم ماهی یبا شروغ میکنه به کتک زدن من بهونش هم اینه تقصیر خودته تو شروع میکنی تو اجباری تو منو زدی حالا مثلامن میرم باهاش شوخی میکنم بهصورت ور میرم بعدیه دفعه عصبانی میشه میزنمتم همشم میگه من از خودم در برابر تو دفاعمیکنم من 22سالمه و به خواست خودم ازداوج کردم الان نمیتونم به کی بگم به کی نگم چکارکنم الانم منو زد با مشت لگ تو شکم تو دستام همه بازو هام کبوده و دستانم نمیتونم تکون بدم چند بار چک زد تو صورتم که صورتم ورم کرده و کبود شده نمیدونم چیکارکنم چجوری میتونم ازش شکلیتی کنید
- خانمم۲۷سالمه متاهلم خانه دارم ۱۲ سال ازدواج کردم دوتابچه دارم دیگه ازاین زندگی ودنیابریدم شوهرم یه ادم کاملابی منطق دست بزن داره خیلی بددهنه رفیق بازه هزاران باربهم خیانت کرده ومیکنه توخونه زندانی ام هیجاحق ندارم برم وقتی میگم هیجاینی واقعاهیجاحتی ازپنجره بیرون نمیتونم نگاه کنم ولی خودش صب تاشب بیرونه اصلابرای ماوقت نمیزاره خیلی شباحتی خونه نمیادیااگرم بیادخیلی زودباشه۲یا۳نصفه شبه خیلی خستم خیلی فقط ب خودکشی فک میکنم
- سلام من زن 25ساله هستم ویک فرزند دارم همسرمم 7سال از من بزرگ تره من با همسرم مشکل زیادی دارم دست بزن دارع و بد دهن در صورتی که من اصلا نمیتونم فوحش هایی که اون میگه رو تو زهنم بیارم وسیله ای هستش اما من کینه این نیستم من تازمانی که فرزندم به دنیا امد تحمل کردم ولاهی ساز اورقصیدم هرچی اون میخواست باید اون میداد از این که بچه ام به دنیا اومد وقتی فکر میکنم میبینم اصلا پدر خوبی نیست اعصابم به هم میریزه. چند بار منو زده جلوی فرزندم الانم سه روز پیش منو زده همیشه میگه وقتی عصبانی میشم متوجه نمیشم ولی عذاب وجدان دارم. اما دوسری شده که منو زده سری قبلی که خودم در اشتی رو باز کردم اما این سری من خودمو دلخور جلوه میشم اعتنایی نمیکنه میگه برو خونه بابات من دیگه دوستت ندارم ووقتی تو ناراحتی من راحت ترم چون به من کاری نداری حتی زمان دعوا من فقط بهش میگفتم خواهشا جلوی بچه نزن داره میبینه بهش استرس وارد میشه عین خیالش نبود من دلیل دعوا مون هم این بود که به من فحش داد گفتم عذر خواهی کن وشروع شد به دعوا وبعد زدن یک دعوا گفت تومنتظزی که من بگم ببخشید اصلا وکاری کنم دست وپاهاموببوسی واون قدری من وزد وموهاموکشید که من عذرخواهی کردن احساسم اینه که دیگه این مرد واسه زندگی همراه نیست وپدر خوبی هم نمیشه کسی که به فرزندش رحم نمیکنه وتصمیم به طلاقه اما میترسم نمیدونم چه کنم میگم شاید بریم مشاوره خوب شه اما مطمئن ام این فرد نمیتونه اصبانیتشو کنترل کنه دلم برای فرزندم میسوزه اما چاره ندارم من هنوز به خانوادم نگفتم مغرورم هست واولویت اول خودشه بعد ما ایا میتونم حضانت فرزندم بگیرم
- سلام ۱۲ساله ازدواج کردی پسر۱۰ساله ویک دختر۵ساله دارم شوهرم بددهنه همش بهم حرف میزنه گیرمیده اونم گیرای الکی بخدادیونه شدم طلاقمم نمیده ومنم نمیتونم ازبچه هام جداشم گاهی وقتا دست به خودکشی میزنم ولی دوباره دلم نمیادبخاطربچه هام. خیلی خسته شدم یکروزنیس مشکل نداشته باشم وگریه نکنم واقعادلم میخوادبمیرم
- شوهرم دیروز از تو خیابون نزدیک ۱۵ تا سیلی تو صورتم زد. تا خونه که رسیدیم با کمربند و کتک و مشت و لگد و….دهنم ور از خون شد و لپام ورم کرد بخاطره چی ؟ به خاطره اینکه گفتم چرا درو رو من قفل میکنی وقتی میری بیرون مگه من مشکل دارم اگه مشکل دارم میخوام برم این زندگی به درد نمیخوره. از دیشب تا الان تو تب سوختم سرم داره میترکه مادر ندارم پدرمم زن گرفته رفته. قلبم داره از درد ذوب میشهههه چشمام از گریه دیگه جایی رو نمیبینه گلوم از بس خون آوردم بالا میسوزه و صدام در نمیاد. دلم مرگ میخواد فقط مرگ میخوام با قرص خودکشی کنم چون چیزای دیگه میترسم بدنم صدمه ببینه و زنده بمونم و بی فایده باشه. صورتم شدید ورم کرده نزدیک ۳۰ ۴۰ تا سیلی زد تو صورتم و با کمربند و دستای نفرت انگیزش هم بدنمو. آنقدر زیر مشت و لگد گرفتم که دیگه نتونستم بمونم سریع خودمو کشیدم تو حموم و درو بستم یکساعت و نیم آب میومد روم حالم بهم خورده بود دیگه. توروخدا کمکم کنید چیکار کنم خستم خیلی خستم یک سالهونیمه ازدواج کردم و از اون موقع تا حالا یک بار هم که رفتم اقدام کردم برای طلاق و دوباره برگشتم خونم چون نمیخواستم جاهازم آسیب ببینه نزدیک ۵۰۰ میلیون یک سال و نیمه پیش دادیم جاهاز ۳۰۰ میلیون فقط طلا خورده دارم اونوقت اینجوری به سرم آوردن هر دقیقه مبلامو میندازه جلو در تو راهرو و داد میزنه ور دار برو پاشو گمشو مبلام سلطنتیه بزور تو خونه ۳۰ متری مامانش اینا جا شده بعد همش یکیو ور میداره میندازه بیرون و میکوبه زمین منم میگم ما مثل شما ندید پدید نیستیم تو با من اینجوری کردی دیگه مبل و میز و … ارزشی ندارند تو خودتو نشون دادی هر دقیقه با یه گلی اینجوری برخورد میکنی و زیر باد کتک میگیری به قرآن قسم خستممممممممممممممم نمیکشم دیگه
- همسرم توهین میکنه همش سرمو مشت میزنه دیگه خسته شدم اصلا بهم محبت نمیکنه
- با مرد بددهن که مرتب سرزنش واهانت میکنه باید چکارکرد؟؟؟
- حدود ۸ یا ۹سالی میشه لاقیدی ازدواج کردم که از اول نامزدی اخلاق خوبی نداشت گاها دست بزن داشت ولی اکثرا لوازم میشکست وفحش واینا و من بخاطر اینکه تو خوانودم طلاق بد بود طلاق نگرفتم خیلی هم شدیدا به مادرش وابسته بود. بعد عروسی صاحب فرزند دختر شدیم که اخلاقای آقا خوب نشد بلکه بدترم شد. بعدها فهمیدم که سیگار میکشه شدید خیلی بلاها به سرم آورد. الان باز خشونت داره و من هبچ تمایل جنسی دیگه به این آقا ندارم. بعد توهین هایی مکرر به خانوادم وخیانتش، الان بچم ۵ سالش هست پیش بچه سیگار میکشه ملاحظه رفتار اینا نداره حتی گوشی اینا میشکنه از اول اینطوری بود. یدونه وسایل سالم تو خونه نیست کلا زره پرت کرده خراب کرده و من از ترس و اضطراب یه سالی میشه دستام میلرزه، توهین و فحش و کتک کاری میکنه پیش بچه الان خودم به کنار این لچه ام کارهای اون اقارو میکنه ناراحت میشم تحمل ندارم بریدم راهنمایی کنید ممنونم
- همسر من ۲۴ سالشع شغل ازاد خانواد خوبی داره ولی همسر من دست بزن داره فوش میده بهم میگه واسم مهم نیسی من پدرم معتاده حس میکنم از اون یاد گرفته باش رابط پدر مادرش خوبه من مادر پدر خیلی دعوا میکردن و همش بابام خیانت میکرد منم حس میکنم همسر خیانت میکنه
- شوهرم خیلی بددهنه و مدام به خانواده ام توهین میکنه. دفعه پیش حتی میخواست پدرم را بزنه. اوایل اختلافات جزئی بین همسرم و خانوادم بود ولی همسرم همچی رو عقده میکنه و فحشای رکیک به خانوادم میده و انتظار داره من دفااع نکنم. دفعه پیش هم شروع به فحاشی کرد و پدرم رو که میخواست آرومش کنه داشت میزد. میخوام طلاق بگیرم دیگه حوصله توهیناشو ندارم. قول داده درست شه ولی 6 ساله همینه. دیگه دوستش ندارم
- سلام من یک زن افغانم وقتی 15سالم بود خانوادم منو مجبور کردن که با مرد 28 ساله ازدواج کنم من اسلن شوهرمو ندیده بودم وقتی ازدواج کرده بودم دیدمش بعد چند ماه اسلن اخلاق همدیگه مون بهم نمیخوره هر شب روز دعوا م میکرد کتکم میزد اجازه نمیداد پا مو بیرون بیزارم همیشه تو خونه بودم حتا وقتی مغازه میرفتم با پا میزد رو سرم سرم اینقدر درد میکرد که نمیتونم تحمل کنم میرفتم دوکتور خلاصه هر بار این کارو میکرد مامانم خونه مون میامد جلوی مامانم این میکرد اسلن خجالت حالش نبود هزار بار ها منو با کمربند زده یک روز درمیون کوتکم میزد به مامانم گفتم دیگه نمیتونم تحمل کنم میگفت چیکار کنم تحمل کن وقتی پیر شودین خوب میشن زندگی تون خوب میشه اگه جدا شید مردم پوشت سرت بعد میگه بلاخره 6 ماه گزشت من حامله شدم چند ماه گزشت خیلی تو خونه احساس خفگی میکردم رفتم جلوی خونه زیر درخت پیش خانما نشستم تا یکم حالم بهتر بیشه خواهر ش اینا هم پیشم بود اون روز تعطیل بود رفته بود با رفیقاش بیرون منم تنها موندم خاهرش گفتم بیرم جلوی خونه بیشنم چند دقیقه نگزشت که اومد از دستم گرفت بورد داخل خونه با کمربند تا تونست منو کتک زد خیلی حالم بد شد رفتم خونه مامانم خلاصه دوباره منو فرستاد خونه خودم با چنگ دعوا گزشت پسرم دو سالش شده الان خیلی برام سخت گزشت تا پسرم دوساله بیشه الانم من. 20 سالم شده خیلی رابطه من وشوهرم بد است خیلی کوشش میکنم خوشحالش کنم قلبشو به دست بیارم حتا وقتی از سری کار. میاد پاشو میشورم اسلن راضی نمیشه برام محل نمیزاره چهار سال میشه از ازدواج مون هنوز منو بغلش نگرفته نبوسیده خدای خیلی احساس تنهای میکنم دوستم نداره منم دوستش ندارم ولی بخاطر پسرم تحملش میکنم هر چه از دستم بر امد کردم هیچ تغیری نمیکنه اسل
- کسی که همسرش دست به زن دارد وفش و ناسزا میگوید وبی دلیل بهانه میگیرد از یه طرفی زن جایی را ندارد برود حتی پدر و مادرش هم حمایت نمیکنن و میگویند جایی در این خانه نداری چه باید کرد؟
- شوهرم دست به زن داره ،سریع عصبانی میشه اصلا اجازه نمیده من حرف بزنم سر کوچکترین موردی ایراد میگیره روی همه چی بهانه میاره خسته ام کرده عصبانی که میشه وسایل خونه رو میشکنه داد میزنه چندساله همینه و من هی کوتاه میام ولی فایده نداره به نظرشما طلاق بگیرم.
- ما یک خانواده سه نفره داریم من ۲۱ سالمه همسرم ۳۶ سالشه و بچم ۹ ماهشه مشکلمون اینه ک شوهرم اصلا باهام اخلاق نداره بهم توهین میکنه ادامو در میاره … و مخصوصا ک بچه اومد اخلاقش بدتر شد منم از رفتار اخلاقش خیلی خسته شدم دیگه هم دوسش ندارم چون دلم نصبت بهش شکست تصمیم گرفتم ک ازش طلاق بگیرم حدعقل میدونم تو آرامشم فقط نگران بچم هستم ک نمیدونم چیکار کنم اگه ازش طلاق بگیرم بچمو میدن ب من آیا؟ چیجوریه
- همسرم بسیار بددهن،پرخاشگر و عصبیه و پسرمونو می زنه و بدذفتاری می کنه و مدام می گه مشکلی نداره مشکل از شماهاست و قبول نمی کنه بریم مشاوره نمی دونم چیکار کنم همش تنش و دعوا تو خونه داریم و پسرم واقعا داره آسیب می بینه
- باعرض سلام وخسته نباشید خانمی هستم ۵۰ساله همسرم ازاول زندگی بددهن و دست بزن داشت که مرتبا قهرمیکردم و بخاطر دوفرزندم برمیگشتم وزندگی رو ادامه دادم آدم خیلی احساسی هستم جدیدا عروس دارم ایشون خیلی به عروسش احترام میزاره کاراش خیلی برا همسرم مهم میاد ایشونم همسرم رو خیلی تحویل میگیره واین کارای عروس باعث شده که من بدبین بشم و مرتب بابت عروس دعوا وکتک کاری داریم دیگه خسته شدم نمی پذیره که بعضی ازکاراش اشتباه هست همش میگه تو حساسی دیگه تحمل این زندگی خیلی برام سخته میخوام جدابشم ازطرفی هم زندگیمو همسرمو خیلی دوس دارم لطفا راهنمایی بفرمایید باتشکر