من یه سوال دارم خودم متاهلم عاشق یه مرد متاهل شدم چیکار کنم فراموشش کنم. ۲۹ سالمه اسمم زهرا هست ۲ ساله عاشق مرد متاهلی شدم که ایشون ۲ تا پسر داره خودم هم دوتا پسر دارم. نبینم حالم بد میشه یعنی نفسم بالا نمیاد. ناگفته نمانه ایشونم ۴۰ سالشه.
پاسخ مشاور به فراموش کردن مرد متاهل
میدونم در شرایط سختی قرار گرفتید. یک طرف، زندگی که پر از واقعیت و مسئولیت است و یک طرف مردی که تنها هیجانات مثبت را با او تجربه کردید.
به نظر میآید شما از رابطه متاهلی خود انتظارات و پاسخهایی که میخواهید را دریافت نمیکنید. شما به دنبال محبت و توجهی هستید که از همسرتان دریافت نکردید. شما هم بهجای اینکه مسئولانه با همسرتان همراه شوید و مشکلات را حل کنید از مشکلات زندگی و رابطهتان فرار کردید. آن چیزی که شما با همسرتان تجربه میکنید واقعیت است. مدیریت یک زندگی با دو فرزند اصلاً راحت نیست و حتماً خسته میشوید. اینکه صبحها بلند شوید و به فرزندانتان رسیدگی کنید. به خانه سامانی دهید. به کارهای شخصیتان برسید. همسر و فرزندتان بیایند. ممکن است برای همسرتان در محل کار اتفاقی افتاده باشد که به خلوت و تنهایی احتیاج داشته باشد. هم شما و هم آن آقا از واقعیت زندگیتان فرار کرده و به یک رؤیا پناه آوردید.
شما عاشق آن مرد نشدید بله عاشق تجربیاتی شدید که با آن مرد داشتید. اینکه آن مرد هم مثل شما متأهل است باعث شده است احساس کنید میتوانید یکدیگر را درک کنید.
نمیدانم شما در شروع رابطه با همسرتان آن عشق رمانتیک را تجربه کردید یا خیر؛ اما معمولاً رابطهای که با هدف ازدواج شروع میشود معمولاً دو طرف هیجانات کمتری را تجربه میکنند و این اصلاً بد نیست و باعث میشود آگاهانه و با چشم باز به انتخاب همسر بپردازند.
برخلاف این رابطه، رابطه پنهان و نامشروع پر از هیجان است و همین که مخفیانه است هیجانزاست. عشق رمانتیک پر از هیجان است؛ اما کور است. شما هنگامی که وارد مسئولیت زندگی میشوید باید صمیمیت را جایگزین یک عشق کور کنید و همانند یک نوزاد مراقب رابطهتان باشید. مراقب باشید در دام مقایسه رابطه ی متاهلی خود و رابطه پنهانی خود نیفتید چرا که شما با همسرتان تمام بخشهای زندگی را تجربه میکنید؛ اما رابطه پنهانیتان برای شما حکم دوستی را دارد که گاهی بعدازظهرها با هم به کافه رفته و قهوه مینوشید.
اکنون به درون خود رجوع کنید و ببینید به دنبال چه هستید. یک رابطه پنهانی و بدون مسئولیت یا یک رابطهای که احتیاج به مراقبت دارد و پر از مسئولیت است؛ اما اگر برای آن تلاش کنید و وقت بگذارید صمیمیت و امنیتی را تجربه میکنید که هیچ رابطهای به شما نمیدهد. چیزی که واضح است، این است که رابطه متأهلی پر از احساسات و هیجانهای مختلف است: خشم، غم، ترس، شادی، عشق، تنفر و همه اینها احساسات واقعی هستند و نباید از آنها بترسید. اگر تصمیم شما این است که رابطه متأهلی خود را حفظ کنید باید تمام تلاش خود را برای ایفای نقش خود در زندگی انجام دهید و اولین قدم حذف کامل رابطه پنهانی و مخفیانهتان است.
راهکارها:
1- تمام راه های ارتباطی خود را حذف کنید. هرآنچه شمارا یاد ایشان میاندازد باید حذف شود. حتی اگر آهنگی شما را یاد آن فرد میاندازد باید حذف شود.
2- افزایش تعامل و ارتباطات خود با اطرافیان ایمن که در کنارشان لذت میبرید.
3- با خودتان خلوت کنید و درباره اهداف و نیازهایتان فکر کنید و به سمت آن حرکت کنید و به اهداف شخصیتان بپردازید.
4- با خودتان مهربان باشید به دنبال این نباشید حتماً یک نفر پیدا شود و خلأهای درونی شما را رفعورجوع کند.
5- در سه تایم ثابت که همیشه باید به آن پایبند باشید به مدت 10 دقیقه باید به آن مرد فکر کنید (این کار اجباری است) نباید انجام ندهید. شما مجبور هستید که فکر کنید.
6- مراجعه به زوج درمانگر میتواند به شما کمک کند.
چگونه خود را دوست داشته باشیم؟
امیدوارم از این مرحله که میدانم چقدر برایتان سخت است عبور کنید و برای خودتان و خانوادهتان اتفاقات بهتری را رقم بزنید.
برای فراموشی مرد متاهل چه کار کنم؟
گاهی اوقات، شروع یک زندگی جدید از دوست داشتن یک مرد متاهل و نادیدهگرفتن احساسات شاید سختترین کاری است که باید در کل زندگی انجام دهید. قلب چیزی را میخواهد که میخواهد و گاهی اوقات احساسات غیرمنطقی به نظر میرسند. زندگی همیشه عادلانه نیست و پیچوتاب بسیار زیادی دارد بهطوریکه ممکن است بهخاطر اتفاقی که افتاده است، خشمگین و عصبانی شوید.
بااینوجود، شما از این شرایط عبور خواهید کرد. شما اراده و توانایی لازم برای انجام این کار را دارید. فردی ممکن است برای شما عالی به نظر رسد اما اگر تاکنون ازدواج کرده است، پس واقعیت این است که او بینقص نیست و تا زمانی که دوباره مجرد نشود، بهترین کار فراموشکردن اوست.
با انجام این کار، شما به یک انسان بهتر تبدیل خواهید شد زیرا بر وسوسه خود غلبه کردهاید و این چیزی است که شخصیت شما را شکل میدهد. شما این موقعیت را پشت سر خواهید گذاشت و دیدگاه جامعتر و واقعبینانهتری نسبت به جهان پیدا خواهید کرد.
گلسا بمانیان
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده
- سحر درخواست شده در 4 ماه پیش
- آخرین ویرایش 4 ماه پیش
- من متاهلم وعاشق مردی شدم ک قبلا مجرد بود ولی حالا متاهله ما هشت ساله که همومیشناختیم و این سه سال اخیر ک ازدواج کرد و منم بچه داشتم دوباره همه چی از اول شروع شده بود حالا ک زنش متوجه همه چیز شده ما مجبور ب تموم کردن رابطمون شدیم الان از اینکه ب راحتی ولم کرده و رفته خیلی ناراحتم نمیدونم چجوری باید فراموشش کنم و با این موضوع کنار بیام
- من عاشق کارفرمام که ۴۰ سالشه شدم که همسر و بچه داره و خودم ۲۲ سالمه و یک بار قرار عاشقانه گذاشتیم و من اصلا قصدم برقرار کردن رابطه نیست و میدونم کار درستی نیست ولی هربار که میام فراموشش کنم همش میبینمش تو سرکار و یا خودش بهم توجه میکنه و اجازه نمیده این حس از بین بره چیکار کنم الان؟
- من متاهل هستم والان ده ساله با یه آقای دوست هستم هرکارمیکنم ک این آقا از ذهنم بره نمیتونم توروخدا کمکم کنید
- من با مرد متاهلی همو دوست داریم تو این یه سال حتی یه بار بهم پیشنهاد رابطه جنسی نداده بخدا طوری هستیم وقتی همو یدفعه تو کوچه میبینیم خجالت میکشیم ازهم .فقط چند باری تماس تلفنی داشتیم که شروعش از من بود .اونم که گفت زنم خانواده ام اذیت میکنن .زنم هرچی میگم باهام لجه ..همش خانواده اش تو زندگیم دخالت میکنن .منم کاری کردم که بازنش خیلی خوب شد .من هیچ ناحقی نکردم .خودم نادید گرفتم دلمو .اونم میگه که خیلی دوست دارم .ولی واقعا من نمیخوام میخوام همون تماس تلفنی هم نداشته باشم دوماهه الکی گفتم گوشیم دست شوهرمه زنگم نزن .ولی نمیتونم دیگه طاقت بیارم .
- سلام. من 30 سالمه به مدت 5 سال با یه آقایی متاهل تو رابطه بودم الان یه موقعیت خوب ازدواج برام پیش اومده ولی بخاطر عشق به اون آقا نمیتونم ازدواج کنم و اینم میدونم که هرگز اون آقا راضی به بهم خوردن زندگیش و ازدواج با من نیس ولی واقعا اونم دوسم داره و داره عذاب میکشه چون نمیتونه کاری کنه ولی واقعا فراموش کردنش برام سخته بنظرتون چیکارکنم؟فراموش کردنش سخت ترین کار دنیاس الان دارم بدترین عذاب و میکشم حاضرم تا آخر عمرم تنها بمونم و ازدواج نکنم ولی از دستش ندم و به همون دیدن در حد چندساعت راضیم. الان من جایی که کار میکنم متعلق به این آقاس هرروز میرم و میبینمش از این طرف هم فشار خانوادم برا ازدواج با این آقای خواستگار همه چی تموم گاهی البته مادرم فهمید قضیه دوست داشتنمو کلی درگیری و تنش بخاطر رابطه با مرد متاهل داشتن تو خانوادم داشتم و دارم ولی نمیدونم چرا نمیتونم تموم کنم
- 8 دیدگاه بیشتر
- شما برای ارسال پیام ابتدا باید وارد شوید