خانه / تردید در تصمیم گیری برای طلاق | دودل بودن در طلاق

تردید در تصمیم گیری برای طلاق | دودل بودن در طلاق

0
0

من خانم ۴۳ ساله هستم صاحب دوفرزند پسر ۱۴ و ۸ ساله هستم حدود پنج ساله با همسرم به خاطر خیانت های پی در پی اختلاف دارم تصمیم به طلاق دارم و هر بار که اقدام میکنم همسرم با گریه و زاری و التماس منو برمیگردونه و همش گوشزد میکنه اینده بچه هامون تو خطره.
نمیتونم تصمیم قطعی بگیرم لطفا کمکم کنید.

پاسخ مشاور به سوال: ” تردید در تصمیم گیری برای طلاق  “

سلام
کاربر گرامی، تصمیم به طلاق انتخاب بسیار مهمی در زندگی است بنابراین باید قبل از این تصمیم، از انتخاب خود مطمئن شوید. همچنین تاثیر طلاق بر فرزندان و سرنوشت آینده آنها نیز باید در نظر گرفت.

دلایل افراد برای طلاق متعدد است اما پشیمانی بعد از طلاق احساسی است که بسیاری از افراد پس از طلاق گرفتن با آن روبرو می شوند.

یکی از موضوعات پشیمانی بعد از طلاق از طرف فرد این است که ای کاش وقت و انرژی بیشتری برای بهبود رابطه صرف می کردم.

اینکه همسر شما با وجود ابراز پشیمانی بابت خیانت، دوباره این اقدام را تکرار می کند به دلایل مختلفی دارد.

پیشنهاد می شود مقاله مهمترین دلایل خیانت شوهر به زن را مطالعه نمایید.

گاهی اوقات اینکه یک فرد یک اشتباه رفتاری را مدام تکرار می کند علی رغم اینکه به عواقب اشتباه خود واقف است، به مشکلات درون فردی او بر می گردد که باید مورد درمان قرار گیرد.

تغییر شخصیت افراد کاری دشوار اما شدنی است. همسر شما هم اگر دلایل و انگیزه کافی برای اجتناب از رفتار اشتباه خود داشته باشد، خیلی زود به مسیر زندگی بر می گردد.

پیشنهاد می کنم همسر خود را از تصمیم به طلاق و دلایلی که دارید آگاه سازید.

سپس وقتی اصرار به فرصت دوباره کرد، از او بخواهید که باید در جلسات زوج درمانی و مشاوره خانواده شرکت کند.

صحبت با یک مشاور تاثیر مهمی بر نگرش و طرز فکر همسر شما خواهد داشت که این افزایش آگاهی اولین قدم در تغییر رفتار و شخصیت هر فرد است.

سوال شک و دودلی در طلاق از شوهر

من کارمند هستم. 34 سالمه. از لحاظ روحی به دلیل مشکلات و اختلاف رفتاری و ناسازگاری که با همسرم داشتم دچار آسیب شدیدی شدم و یکجورایی انگار توهمی شدم و زندگی الان برام یکجور رویا و توهم شده. یعنی افراد رو که میبینم یا دیدن زندگی روزمره برام عجیبه و میگم اینا کین. من کیم. اینجا چیکار میکنم. من با همسرم دوست بودم سه سال و کلی مشکل و ناسازگاری داشتیم و به اصرار دوست پسرم ازدواج کردیم. همون موقع باهاش نمیساختم اما اون میگفت تقصیر خانوادشه و مشکل از اوناست که انقدر بداخلاق و عجیبه.

بعد از ازدواج در دوران عقد بازم مشکل داشتیم و مشکلات چون خانواده ها و ارتباط با اونها هم شروع شد مشکلات بیشتر شد. اوایل من همش در حال توجیه کردن و توضیح دادن رفتار خانوادم بودم و میگفتم خانواده تو هم فلان کارها رو میکنن من کوتاه میام تو هم کوتاه بیا.

رفت و آمد با خانوادم برام شده بود پر از استرس و هروقت اونجا میرفتم استرس داشتم باهم بد رفتاری کنن.کم کم منم دیگه تصمیم گرفتم نسبت به خانواده اون کوتاه نیام و با خانوادش لجبازی کردم که بیشتر لجم رو با دعوا کردن با خودش یا پیش کشیدن گذشته و کارهایی که کرده بود نشون میدادم اما بی احترامی کردن من مثل اون نبود و به خانوادش بی احترامی نکردم.

اوج مشکلاتم به خاطر دوگانگی شخصیتش شوهرم بود. من باید به خانوادش احترام میگذاشتم و منو مجبور به رفت و آمد با کسانی میکرد که دوست نداشتم اما خودش کوتاه نمیومد و با خانوادم نمیساخت.خونه هم که بودیم با هم نمیساختیم. مشکلات وسواس شوهر هم که مزید بر علت شد و چپ و راست بهم پیله میکرد.

بارها مشاوره ازدواج رفتیم. بارها دعواهامون به جاهای باریک کشده شد. الان در نقطه ای هستم که بیشتر گذشته داره آزارم میده و نمیتونم با کسی که اینهمه باعث تحقیرم شده امیدی به آینده ندارم.من عاشق بچه بودم اما انقدر درگیر حاشیه کرد منو که اصل زندگی و اصلا زندگی متاهلی فراموشمون شد و همش درحال دعوا بودیم.

یک مدت درگیر بیماریش بودم.بعدش دچار وسواس شد و مشکلاتمون بیشتر شد. تو خانوادشم میرفتیم رفتارش بد بود و خواهرش اذیتمون میکرد. من مطمینم چون حالش بخاطر وجود خواهرش خوب نبود با من ازدواج کرد. الان نقطه ای ایستادم که از نظر همه ادامه زندگی ما اشتباهه اما انگار خودمون نمیخوایم بپذیریم.شاید چون میدونیم خصوصیات خوب زیادیم داریم اما خیلی همو اذیت کردیم.
الان نمیدونم تصمیم درست چیه. الان حس میکنم اگر جدا شم دلم براش تنگ میشه یا آیندش چی میشه. بد بشه غصه میخورم. خوب بشه ناراحت میشم که همه میگن دیدی پسره بد بود و تو خوب بودی و من یک گزینه خوب رو از دست دادم. اما ادامه دادن منم به این زندگی خیلی سخت شده.چون یاد گذشته و بدرفتاریها و تحقیرهایی که شدم داره اذیتم میکنه. من با خانوادش خوب بودم اما اون اصلا خوب تا نکرد و همش اشتباهات اونا رو زد تو سرم. الان نه حال خوبی دارم و نه امیدی به آینده
نمیدونم تصمیم درست چیه. چون توان سازش یا انعطافی که قبلا در مورد مشکلات و رفتارهاش داشتم دیگه ندارم. در ضمن ما سال 92 ازدواج کردیم. از طرفی فکر اینکه آینده بهتری در انتظارمه نقطه قوت جداییمه و ترس از شکست و تنهایی دلیل موندن تو رابطه.

لطفا راهنماییم کنید که طلاق تو این موارد مفیده یا باید بازم تلاش منم که بسازم باهاش.

پاسخ مشاور به سوال  شک و دودلی در طلاق از شوهر

سلام دوست عزیز

شما به خوبی شرایط زندگی و مشکلات خود با شوهر تان را شرح دادید. روزانه بسیاری از ازنان به خاطر اختلاف با همسر تصمیم به طلاق می گیرند. تردید در طلاق فکری است که روح انسان را فرسوده می کند. تا زمانیکه اراده لازم برای تغییر شرایط زندگی را نداشته باشید این احساس شک و دودلی برای طلاق از شوهر همیشه همراه شما خواهد ماند.

به نظر می رسد این احساس سردرگمی که تجربه می کنید ناشی از مربوط کردن چند موضوع مختلف و مستقل با هم است. به عبارتی، شما به جای تفکیک کردن مشکلات و حل مجزای آنها، می خواهید دلیل تمام مشکلات را با یک روش حل کنید.

اینکه شما در دوران دوستی قبل از ازدواج با هم مشکل و اختلاف داشتید، مقصر اصلی اش خود شما هستید که نشانه ها را نادیده گرفته و با او ازدواج کردید.

حال فرض بر اینکه این از اول یک ازدواج اشتباه بوده است. شما باید گذشته خود را فراموش کنید. با فکر کردن در مورد گذشته، نتیجه ای حاصل نمی شود.

به عبارتی، شما باید بر اساس واقعیت زندگی کنونی خود تصمیم بگیرید نه بر اساس احساسات. البته نتیجه تصمیم احساسی همیشه باعث پشیمانی و حسرت خواهد بود.

به نظرم شما به خاطر نوع نگرش منفی که به زندگی و رابطه داشته اید، از افکار منفی خود آسیب روحی دیده اید و هیچکس در بروز چنین آسیب روحی مقصر نیست. شما باید مهارت مقابله با احساسات منفی و راه رهایی از افکار منفی را در خود تقویت کنید.

وقتی با مطالعه به این افزایش آگاهی رسیدید و این مهارتهای زندگی در شما تقویت شد، واکنش بهتری در مقابله با احساسات منفی نشان خواهید داد.

بنابراین پیشنهاد می کنم مدتی تنها باشید، در اختیار خود باشید، کتابهای خودشناسی و مثبت اندیشی و انگیزشی مطالعه نمایید و تکنیک های رسیدن به آرامش درون را تمرین کنید.

این اقدامات زمان بر است اما شما فقط در چنین شرایط آرامی است که می توانید تصمیم مهمی برای آینده زندگی خود بگیرید.

احساسات شما درگیر است و این شک و دودلی در طلاق نتیجه عدم آگاهی است. شما باید در مورد سرگذشت زندگی زنان مشابه خود مطالعه کنید.

همسر شما نیز قطعا بی تقصیر نیست و باید مهارتهای درون فردی و مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کند.

بنابراین خود را در تردید به طلاق گیج نکنید. چون شما دو راه بیشتر در پیش رو ندارید.

بهترین راه اینست که شما همسرتان را از تصمیم برای طلاق آگاه سازید و دلایل خود برای چنین اقدامی را در گفتگویی صمیمی اما جدی شرح دهید.

اگر شوهر شما انگیزه لازم برای حفظ این رابطه را داشته باشد، اگر برای بهبود رابطه عاطفی با همسر خود ارزش قایل است، قطعا برای این بهبودی تلاش می کند. تلاشی برای تغییر رفتار و تقویت مهارتهی درن فردی و ارتباط با همسر اما ادامه زندگی مشترک تا زمانیکه یکی از زوجین اراده و انگیزه لازم برای بهبود رابطه را ندارد، اشتباه است.

در پایان باید اشاره نمود که هیچ زندگی زناشویی بدون مشکل نیست، اختلافات زن و شوهر در تمام ازدواج ها مشاهده می شود. اگر فکر می کنید با طلاق گرفتن، فرصت ازدواج با مرد ایده آل تان را پیدا می کنید، باید در طرز فکر خود تجدید نظر کنید.

هیچ رابطه ای از اوایل کامل نیست. رابطه درست مثل یک نهال برای رشد نیاز به مراقبت و توجه دارد. هیچ ازدواج موفقی بدون تلاش، فداکاری، از خودگذشتگی و گذشت پایدار نمانده است. بنابراین بهتر است تمرکز اول شما بر روی بهبود رابطه با همسرتان باشد.

البته بهتر است هم شما و هم همسرتان قبل از بهبود رابطه کمی درون نگری کنید، نقاط ضعف و نواقص اخلاقی خود را کشف کنید و در صدد رفع و اصلاح آن برآیید.

با سپاس از همراهی شما

0
0

سلام
کاربر گرامی، تصمیم به طلاق انتخاب بسیار مهمی در زندگی است بنابراین باید قبل از این تصمیم، از انتخاب خود مطمئن شوید. همچنین تاثیر طلاق بر فرزندان و سرنوشت آینده آنها نیز باید در نظر گرفت.

دلایل افراد برای طلاق متعدد است اما پشیمانی بعد از طلاق احساسی است که بسیاری از افراد پس از طلاق گرفتن با آن روبرو می شوند.

یکی از موضوعات پشیمانی بعد از طلاق از طرف فرد این است که ای کاش وقت و انرژی بیشتری برای بهبود رابطه صرف می کردم.

اینکه همسر شما با وجود ابراز پشیمانی بابت خیانت، دوباره این اقدام را تکرار می کند به دلایل مختلفی دارد.

پیشنهاد می شود مقاله مهمترین دلایل خیانت شوهر به زن را مطالعه نمایید.

گاهی اوقات اینکه یک فرد یک اشتباه رفتاری را مدام تکرار می کند علی رغم اینکه به عواقب اشتباه خود واقف است، به مشکلات درون فردی او بر می گردد که باید مورد درمان قرار گیرد.

تغییر شخصیت افراد کاری دشوار اما شدنی است. همسر شما هم اگر دلایل و انگیزه کافی برای اجتناب از رفتار اشتباه خود داشته باشد، خیلی زود به مسیر زندگی بر می گردد.

پیشنهاد می کنم همسر خود را از تصمیم به طلاق و دلایلی که دارید آگاه سازید.

سپس وقتی اصرار به فرصت دوباره کرد، از او بخواهید که باید در جلسات زوج درمانی و مشاوره خانواده شرکت کند.

صحبت با یک مشاور تاثیر مهمی بر نگرش و طرز فکر همسر شما خواهد داشت که این افزایش آگاهی اولین قدم در تغییر رفتار و شخصیت هر فرد است.

نمایش 1 نتیجه
پاسخ شما
فیلد زیر را به عنوان مهمان پر کنید یا اگر عضویت دارید
نام*
آدرس ایمیل*
ایجاد URL