در این مقاله از سایت مشاوره باما به موضوع روش رفت و آمد با خانواده شوهر، سیاست رابطه و رفتار با خانواده همسر می پردازیم:
زندگی همه ما بر اساس انتخاب هایمان شکل گرفته است. انتخاب میکنیم کجا کار یا زندگی کنیم. حتی دوستان و شریکمان را خود انتخاب میکنیم. اکثریت در انتخاب همسر خود تصمیم میگیریم با چه کسی ازدواج کنیم (اگر قصد ازدواج داشته باشیم) و زمانی که به شخصی در رابطه متعهد شدیم قبول میکنیم به او و تمام ارزشها و عزیزان همسر خود احترام بگذاریم. در بسیاری از موارد، اعضای خانواده افرادی اند که شخص در ازدواج به همراه خود میآورد. البته ما میتوانیم شریک زندگی خود را انتخاب کنیم اما خانواده همسر را خیر.
حفظ رابطه با خانواده شوهر ممکن است برای ما سخت باشد. همه افرادِ درگیر با این موضوع به دنبال تغییر و مدیریت رفتار با اعضای جدید خانواده شوهر هستند. والدین نیز در تلاش برای تنظیم یک رابطه جدید با فرزندشان و ایجاد یک رابطه جدید با عروس یا داماد خود هستند.
زوج نیز در حال ایجاد و بهبود رابطه و انتخابهای خود هستند. اگر این انتخاب ها با آن چیزی که در تصور والدین است مغایر باشد، ممکن است این موضوع از سوی خانواده همسر بهعنوان طردشدگی قلمداد شود که باعث ایجاد اختلاف با خانواده شوهر در روابط شود.
والدینی که فرزندشان را به واسطه ازدواج از خود دور میبینند و به دنبال حفظ رابطه بیشتری با فرزند خود هستند، ممکن است فردی مستبد یا مداخله جو به نظر برسند. دلایل زیادی میتواند به اختلاف با خانواده شوهر منجر شود.
بر اساس سالها تجربه در امر مشاوره ازدواج و خانواده، اختلاف با خانواده همسر میان مادرشوهر و عروس رایجتر است. اگر برقراری رابطه با خانواده شوهر خود را چالشبرانگیز میبینید یا اگر خانواده شوهر خود را دوست ندارید؛ نکات زیر میتواند مفید باشد:
حد و حدود رفت و آمد با خانواده شوهر را اعلام کنید
آیا راغب هستید هر پنجشنبه شام مادر شوهر خود را ملاقات کنید؟ آیا دوست دارید در عید نوروز سه ساعت در تعطیلات به دیدارشان بروید؟ اگر تصمیم به داشتن فرزند دارید، دوست دارید چه نوع رابطه ای باهم داشته باشند؟ اگر شما و همسر تان در رابطه با رفت و آمد با خانواده همسر اختلاف نظر دارید، میتوانید با دلیل و منطق با یکدیگر صحبت کنید و به تفاهم برسید.
بر روی نکات مثبت رابطه با خانواده شوهر تمرکز کنید
وقتی شخصی را نمیشناسید، ایجاد رابطه با او سخت است. ازاینرو سعی کنید تجربیات زیادی با یکدیگر به اشتراک بگذارید. فعالیتی مانند یک سفر یا مهمانی را برنامهریزی کنید. سعی کنید در مورد چیزهای کوچک از خانواده شوهر خود نظر بخواهید. مثلاً از مادر شوهر خود بپرسید، در یک وعده غذایی فامیلی چه غذاهایی سرو کنید یا چه ظروفی بیاورید.
ارتباط با خانواده شوهر یک رابطه طولانیمدت است پس ارزش سرمایهگذاری دارد
در اکثر مواقع به حداقل رساندن رابطه با افرادی که دوستشان نداریم نسبتاً آسان است. بااینحال، در یک ازدواج یا یک رابطه تعهدمندانه، دستیابی به توافق در ارتباط با دیگران ارزشمند است. جنبههای خوب رابطه با خانواده شوهر و نکاتی که در مورد آنها دوست دارید را بشناسید.
احساسات خانواده همسر را درک کنید
وقتی مادر شوهر از شما میپرسد: “چرا پیش ما نمیآیید؟” یا “چرا اینقدر از ما فاصله میگیرید؟” سعی کنید بهجای انتقاد از رفتار خانواده شوهر ، احساساتِ پشت این حرف را درک کنید.
خانواده همسر احتمالاً سعی در کنترل شما ندارند و یا قصد ندارند بگویند چهکاری انجام دهید. آنها صرفاً سعی دارند احساس خود را با شما در میان بگذارند. مانند “دلم برای شما تنگ شده و دوست دارم که زمان بیشتری را با شما بگذرانم”.
زبان عشق مادر شوهر چیست؟
گری چاپمن کتابی با عنوان ۵ زبان عاشقانه بهعنوان راهکاری برای داشتن رفتار صحیح با خانواده همسر منتشر کرده است. زبان عشق رفتار با مادر شوهر یا پدر زن چیست؟
آیا آنها واقعاً هنگام دریافت هدیه از شما قدردانی میکنند؟ آیا آنها از پیشنهاد کمک در کارهای خانه قدردانی میکنند؟ ایجاد رابطه ای که در آن قدردانی خانواده شوهر از زحمات شما زیاد باشد هم باعث میشود شما احساس مثبتی داشته باشید و همچنین منجر به برقراری رابطه بهتر با خانواده همسر میگردد.
همه رویدادها نباید تمامی اعضای خانواده همسر را شامل شود
اگر به هر دلیلی از بودن در کنار بعضی اعضای خانواده همسر ( مثلاً مادر شوهر یا خواهر شوهر ) لذت نمیبرید، تلاش کنید (یا اجازه دهید) آنها فرزندان و نوه های خود را ببینند. مادربزرگها ممکن است از گذراندن وقت با بچههای شما برای چند ساعت یا حتی چند روز هیجانزده شوند. در این مدت شما هم فرصتی برای رسیدگی به امور شخصی خود دارید.
شریک زندگی و فرزندان را مجبور به قطع رابطه با خانواده شوهر نکنید
شما ممکن است رفتار خانواده همسر خود را دوست نداشته باشید و ممکن است در رابطه با سبک فرزند پروری با مادر شوهر خود اختلاف نظر داشته باشید. اما اجازه دهید که فرزندان شما با پدربزرگ و مادربزرگ خود وقت بگذرانند. جلوگیری از ایجاد رابطه با خانواده شوهر میتواند آسیب جدی بر تربیت فرزندان داشته باشد. (مگر اینکه بدانید آنها در این رابطه آسیب می بینند). اگر همسر شما دوست داشته باشد که زمان بیشتری را با پدر و مادر خود بگذراند (با شما یا بدون شما) و شما از این کار او جلوگیری کنید منجر به درگیری و دعوای زن و شوهر میشود.
در رفت و آمد با خانواده شوهر خود، حد و مرزی تعیین کنید
انجام این کار در همان اوایل رابطه به بهبود رابطه با خانواده همسر کمک میکند. به والدین همسر خود اطمینان دهید که آنها عضو مهمی از خانواده شما هستند. با این کار به آنها میفهمانید که تعیین این حدومرزها به بهبود روابط کمک میکند نه اینکه فکر کنند قصد دارید با آنها قطع رابطه کنید.
اگر تمایل داشتند که بیشتر با خانواده همسر در ارتباط باشید، سعی کنید بهطور ویژه بپرسید: “آیا ساعت ۱ تا ۳ روز یکشنبه آزاد هستید؟” یا ” آیا میخواهید برای دو شب آخر هفته آینده به دیدارمان بیایید؟” اگر تمایل داشتند که بیشتر از روزهایی که شما دوست دارید در کنار شما باشند، بهسادگی بگویید “برای ما بهتر است که دو روز پیش ما باشید”
روابط خانوادگی همسر شما با خانواده خود دیرینه است
ممکن است از شیوه برخورد همسر با خانواده خود احساس ناراحتی کنید و ناگهان متوجه شوید که همسر شما با اعتمادبهنفس در برابر مادرش نمیتواند رفتار کند! ممکن است نگرانکننده باشد اما سعی در تغییر رفتار همسر خود را نداشته باشید. رابطه شوهر با خانواده خود و نحوه رفتار او با والدینش (خواهر و برادرش) بعید است تغییر زیادی کند. (بااینحال، اگر برخی جنبههای این تعامل به نظر میرسد که برای همسرتان مضر و خطرناک است بهتر است از مشاوره خانواده کمک بگیرید.)
در برخورد با خانواده شوهر شفاف باشید
اگر در اوایل ارتباط با خانواده شوهر خود مشکل دارید، سعی کنید مستقیماً با آنها صحبت کنید. این کار نهتنها نشانه احترام به خانواده همسر است، بلکه به جلوگیری از سوءتفاهمها در رفتار با خانواده همسر نیز کمک میکند.
ارتباط با خانواده شوهر ممکن است یکی از چالشبرانگیزترین مشکلات زندگی مشترک باشد، اما تلاش برای بهبود رابطه با خانواده شوهر برای ادامه زندگی ارزشمند است.
9 کاری که وقتی از خانواده ی شریک زندگیتان خوشتان نمی آید، باید انجام دهید
در صورتی که برای یک مدت زمان نسبتاً طولانی با شریک زندگی خود بوده اید، احتمالاً فرصت ملاقات کردن با خانواده اش را پیدا کرده اید. این کار معمولاً لذت بخش است زیرا جدی بودن رابطه تان را ارزیابی می کند. اما چه می شود اگر از خانواده ی شریک زندگیتان خوشتان نیاید؟ در واقع، این معمولاً بدور از ذهن نیست. ما نمی توانیم با هر کسی کنار بیاییم و هیچ اشکالی ندارد اگر نخواهید با افرادی که چندان دوستشان ندارید، معاشرت کنید. زن ها معمولاً چیزهایی از قبیل «من از خانواده ی دوست پسرم خوشم نمی آید» را تنها به دوستانشان می گویند در حالی که کاری در این زمینه انجام نمی دهند. اما نظرتان چیست اگر بگویم که در واقع می توانید وضعیت کنونی را بهبود دهید؟ در ادامه، 9 کاری که وقتی از خانواده ی شریک زندگیتان خوشتان نمی آید، باید انجام دهید، آورده شده است.
1- صادقانه با شریک زندگی خود حرف بزنید
برای گفتن این نوع جملات عجله نکنید. سعی کنید کمی بهتر خانواده ی شریک زندگیتان را بشناسید و اگر همچنان از آن ها خوشتان نمی آید، باید این موضوع را به شریک زندگیتان بگویید. این موضوع اهمیت دارد زیرا در صورتی می توانید از شرایط ناخوشایند بعدی اجتناب کنید که شریک زندگیتان از این موضوع مطلع باشد. ممکن است شما را برای ملاقات های خانوادگی غیرضروری دعوت نکند یا بتواند میزان تماس شما با آن ها را محدود نماید. شریک زندیگتان باید از این موضوع مطلع شود زیرا این تقصیر شما نیست. ما نمی توانیم انتخاب کنیم از چی کسی خوشمان بیاید و از چه کسی بدمان بیاید. علاوه بر این، در صورتی که شریک زندگیتان از این موضوع باخبر نباشد، نمی تواند درک کند که چرا رفتارتان هنگام بودن با اعضای خانواده و بستگانش تغییر می کند. در مجموع، او باید در هر صورت از این موضوع مطلع شود.
2- بیشتر لبخند بزنید
این در واقع یک لاپوشانی عالی است. آن ها هرگز نمی توانند ذهنتان را بخوانند و از احساس واقعی شما نسبت به خودشان باخبر شوند. به علاوه، این حقیقت دارد که لبخند زدن می تواند حال و هوای شما را بهتر کند و شما به حال و هوای خوب در شرایطی که مجبور هستید با خانواده ی شریک زندگیتان وقت بگذرانید، نیاز پیدا خواهید کرد.
3- روی حرف خود بایستید
واکنش هایی که از سمت خانواده ی شریک زندگیتان نمایان می شوند، متفاوت خواهند بود اما باید نحوه ی مدیریت شرایط را بدانید. به هر کسی که دوست دارد شما را با این تفکر که کاری از دستتان بر نمی آید، مسخره کند، ماهرانه نشان دهید که تحمل چنین رفتارهایی را ندارید؛ حتی اگر این رفتار از سوی اعضای خانواده ی شریک زندگیتان باشد. شما باید همیشه از خود دفاع کنید اما باید مراقب باشید. گاهی اوقات، لازم است تا ساکت بمانید زیرا ممکن است هم برای خود و هم برای شریک زندیگتان مشکل درست کنید. به عنوان مثال، در صورتی که آن ها با نیش و کنایه با شما صحبت می کنند، شما نیز می توانید همین رفتار را با آن ها داشته باشید. فقط سعی کنید مشهود نباشد.
4- در صورت امکان، از ملاقات با اعضای خانواده ی شریک زندگیتان اجتناب کنید
بهترین گزینه برای شما، صرفاً معاشرت نکردن با اعضای خانواده ی شریک زندگیتان است؛ البته اگر برایتان امکان پذیر است. شما می توانید به دورهمی های خانودگی نروید، شریک زندگیتان می تواند پیش شما بماند و غیره. روش های بسیار زیادی برای اجتناب از ملاقات با اعضای خانواده ی شریک زندگیتان به گونه ای که متوجه ی عدم علاقه ی شما نسبت به خودشان نشوند، وجود دارند.
5- با آن ها از راه دور و مودبانه رفتار کنید
هرگز فراموش نکنید که ادب، کلید جای گرفتن در دل والدین است. این که شما را دوست داشته باشند، برایتان بهتر است؛ حتی اگر شما آن ها را دوست نداشته باشید. علاوه بر این، آن ها والدین شریک زندگیتان هستند. بنابراین، با داشتن رفتار تا حد امکان مودبانه به آن ها احترام بگذارید در حالی که فاصله ی خود را نیز با آن ها حفظ می کنید. از آن ها زیاد سوال نکنید اما تک تک سوالاتشان را جواب دهید. علاوه بر این، اگر همیشه با آن ها خوب و مهربان باشید، هیچ آسیبی به شما نخواهند زد. این می تواند محافظ شما در شرایطی باشد که بحث و اختلاف نظر به وجود می آید. هیچ گاه وارد دعوا با خانواده ی شریک زندگیتان نشوید زیرا اگر تنها با یکی از اعضای خانواده ی او مشکل داشته باشید، آن ها ممکن است پشت سرتان حرف بزنند و بددهنی کنند.
6- جلوی شریک زندگیتان از خانواده ی او شکایت نکنید
در صورتی که این کار را انجام می دهید، احتمالاً باعث می شوید تا شریک زندیگتان عذاب وجدان پیدا کند. در واقع، بهتر است که اصلاً شکایت نکنید. این کار کاملاً غیرضروری و بیهوده است. همانطور که گفته ام، از هرگونه نزاع و دعوا بپرهیزید.
7- تماس خود را محدود کنید و بیش از اندازه در مورد خود صحبت نکنید
اگر اولین چیزی که هنگام صحبت کردن از اعضای خانواده ی شریک زندگیتان به ذهنتان خطور می کنید، این است که «من از خانواده ی دوست دخترم خوشم نمی آید» یا چیزی شبیه به این، لازم است تا تماس خود با آن ها را محدود کنید. شماره ی تماس خود را به آن ها ندهید یا آن ها را در پلتفرم های مختلف شبکه های اجتماعی دنبال نکنید. علاوه بر این، بهتر است که اطلاعات کمی از شما داشته باشند. دلیل آن ساده است؛ سوالات کمتری در مورد امتحانات، کار، سلامتی و غیره از شما خواهند پرسید. از شریک زندیگتان هم بخواهید که شماره ی تماستان را به خانواده اش ندهد. به دلایلی، والدین (به خصوص مادرها) اغلب به دنبال شماره تماس هستند. به منظور جلوگیری از چنین شرایطی، تنها از شریک زندگی خود بخواهید تا بهانه ای بیاورد و از دادن شماره ی شما به خانواده اش اجتناب کند.
8- هرگز شریک زندیگتان را در وسط قرار ندهید
این نکته را به خاطر داشته باشید. هرگز کاری نکنید که شریک زندگیتان مجبور باشد بین شما و خانواده اش انتخاب کند. حتی در چنین شرایطی هم قرار نگیرید. به عنوان مثال، اگر دیر شده است و با خانواده اش دعوا کرده اید، شریک زندگیتان را وارد این ماجرا نکنید. آن ها احتمالاً هیچ ارتباطی با این موضوع ندارند. شما باید درک کنید که شریک زندیگتان نمی تواند خانواده اش را انتخاب کند. من بسیاری از خانم ها را می شناسم که ادعا می کنند «من از خانواده ی دوست پسرم خوشم نمی آید» و انتظار دارند که او نیز طرف آن ها را بگیرد. عصبانی نشوید اگر شریک زندیگتان نمی خواهد وارد این دعوا شود. این بدان معنی نیست که او ضعیف است. فراموش نکنید که این خانواده ی اوست که بزرگش کرده اند و به او کمک کرده اند تا به کسی که امروز هست، تبدیل شود.
9- با نزاکت رفتار کنید
حتی اگر شما را مسخره کردند، هرگز نباید با تندی با آن ها برخورد کنید. علاوه بر این، کلمات خود را عاقلانه انتخاب کنید و خود را عصبانی نشان ندهید. در حد امکان، سعی کنید ناراحت و عصبانی نشوید. این کار باعث می شود که شما برنده ی چنین موقعیت هایی شوید و با نشان دادن ادب و نزاکت خود ثابت می کنید که چقدر مودب هستید.
جمع بندی
در صورتی که از خانواده ی شریک زندگیتان خوشتان نمی آید، واقعاً برایتان متاسف هستم. این در واقع یک بار سنگین و شرایط ناخوشایندی است و شما به تمام قدرت این دنیا برای تحمل رفتار اعضای خانواده ی او نیاز خواهید داشت. دلیل عدم دوست داشتن شما حتی مهم هم نیست. همین است که هست. فکر می کنم که این نه نکته برایتان مفید واقع شده باشند زیرا می توانند به شما در اجتناب از بسیاری از شرایط دشوار کمک کنند.
منبع: www.lovearoundme.com
سلام خسته نباشید ، خواهر شوهر من یک سال و نیمه ازدواج کرده از وقتی که پاش رو گذاشته خونه ی شوهر همش تیکه و کنایه از طرف مادر شوهرش و خواهرشوهرش میشنوه ، شوهرش هم طرف مادرشه اصلا مهر و محبتی به همسرش نداره با هم حرف زدن ولی مشکلشون که برطرف نشد بدتر هم شد اصلا به همسرش محل نمیزاره چند دفعه خودش شنیده که همسرش به مادرش گفته من به شما محل میزارم که زنم حرص بخوره لجبازه ، خواهرشوهرم این دفعه اومده خونه باباش میگه نمیتونم رفتارشون رو تحمل کنم … خسته شدم ، بنظرتون باید چیکار کنه میگه میخام طلاق بگیرم ، این کار درستیه ؟
یک سال میشه که متاهل شدم، تو این یک سال خیلی سعی کردم خانومم با خانواده م ارتباط قوی داشته باشه، اما متاسفانه هر کاری کردم نشد،
میخاستم بدونم با شوهری که خیلی دستش خالیه ازدواج کرده ومادرش از لحاظ مالی عالیه وهیچ کمکی به پسرش نمیکنه که ما مجبور هستیم برای یک وام به صد جا رو بزنیم ولی اون هر روز بیشتر از قبل طلا بخره باید چه کار کنم ایا نباید توقع داشته باشم پس چرا برای پسر خود که میدونستن چیزی نداره زن گرفتن برای یه پسره دیگش طلا داده
دوست عزیز ما نمی تونم افراد رو مجبور به انجام کاری کنیم به هر دلیلی ممکنه که اونا یکی از فرزندان رو حمایت بیشتری کنند ، این میتونه به رابطه والدین با فرزندشون قبل از ازدواج و یا بعد ازدواج برگرده، اینکه چرا والدین نمیخان این فرزند رو حمایت کنند. اما حواستون باشه که وقتی والدین همسر حمایت مالی دارند ممکنه به خودشون اجازه دخالت در زندگی فرزندان بدهند مثلا چرا زیاد خرج میکنید چرا اینقد مهمون دعوت کردید ویا …. که این خودش باعث بحثها و جنجالهای زیادی میشه. شما از اول وضعیت همسرتون رو دیدید و پذیرفتید و الان کمک کنید باهم تا از این شرایط نامساعد عبور کنید
غر زدن ، مقایسه کردن،تحقیر کردن … باعث میشه نه تنها مشکلتون حل نشه بلکه روابطزوجی شما هم به خطر میافته. اگه میتونید که عواقب کمک گرفتن از والدین همسر رو بپذیرید دنبال راهی برای به دست آوردن دل اونها داشته باشید و زبان عشق اونا رو پیدا کنید و برای این کار از همسر تون کمک بگیرید. در هررصورت جواب من به شما اینه که نباید از اونا توقع کمک داشته باشید و اگه کمک کردن از لطف اونهاس و شما همسرتون رو برای کمک نکردن والدینش شماتت نکنید
سلام من خانواده شوهرم همش اسم دختر خاله شوهرم که قبلاً میخواستش همش اسمش ومیارن.شوهرم جوابشون ونمیده.خیلی سخنم میشه.چه کارکنم.
سلام خانواده شوهرم خیلی تا به حال بی احترامیم کردن الان باز میخوان اشتی کنن چجوری رغبت کنم نگاشون کنم. اونا ادمای بد گو و بد دهنی هستن زندگیم خیلی مشکل داره و وجود مشکلات توی زندگیم باعث خوشحالی اونا میشه چکار کنم
من و همسرم ۱۰ سال قبل ازدواج باهم بودیم و به دلیل مخالفت خانواده اش نیاز بود که خودمون کامل مستقل شیم و در صورت مخالفت پدر و خانواده اش ازدواج کردیم حتی پدرش سر عقد حضور نداشت و اینکه طی این دوسال کلا رابطه اش با پدرش و فامیل قطع شده فقط مادر و خواهرش میان خونمون میبیننشون یعنی حتی پدربزرگش هم تماس میگیره جواب نمیده دل بریده از همه مدام هم به من گفته که کاری نکن تو هم بذارم کنار. چند وقت پیشم هم از خواهرش ناراحت شد دوماه کلا به خواهر و مادرش زنگ هم نزد حالشون رو نپرسید که باز خودشون پیگیر شدن. من هیچ تقصیری نداشتم این وسط البته از همسرم بپرسید میگن مقصر تمام مشکلات منم و اینکه خودش اشتباه کرد نتونست عصبانیتش رو کنترل کنه دست درازی کرد و دلم رو شکوند و توهین کرد. این رفتارها چند باری تکرار شده ولی نهایت یه روزه رفع شده ولی این دفعه من واقعا حسم بهش بد شده نمیتونم حتی نگاهش کنم بدم اومده ازش میدونمم اینقد مغرور هست که همینجوری ادامه بده و نیاد سمتم و خودش رو مقصر ندونه ولی دیگه دوست ندارم این رفتارا باز تکرار بشه یه جایی باید بفهمه نباید دست درازی کنه ما قصد داریم بچه دار شیم اگر فردا جلوی بچم این کار رو کنه چی دوست ندارم منی که این همه سختی کشیدم پا به پاش با بقیه براش یکی باشم و قدرمو ندونه
من دخالت خانواده همسرم زیاده، خونه مستقل نداریم، شوهرم هم هیچ حریم خصوصی ای برای زندگیمون قائل نیست، اخیرا دروغ و پنهان کاری هم زیاد شده بنظرم حتی دچار طلاق عاطفی شدیم یک فرزند یک ساله دارم میخواستم بدونم راهکارم چیه؟